تهران-ایرنا- هنرمند متعهد و انقلابی، باید همان کاری را بکند که آوینی کرد و ماندگار شد؛ هرچقدر هم که بر او تاختند، کوتاه نیامد و از پا ننشست و شد، «سید شهیدان اهل قلم» و نماد «هنر انقلاب اسلامی».

به گزارش حوزه امام و رهبری خبرگزاری ایرنا از دفتر حفظ و نشر آقار آیت الله العظمی خامنه‌ای، جنگ امروز دنیا، بیش و پیش از آنکه جنگ توپ‌ها و تانک‌ها باشد، جنگ پیام‌ها و روایت‌هاست و کسی پیروز این میدان است که سریع‌تر و هنرمندانه‌تر روایت کند. به تعبیر ساده و خودمانی، کسی می‌تواند پیروز این میدان نفس‌گیر باشد که مخاطب را خوب بشناسد و پیام را به خوبی و درستی،‌ به او منتقل کند. حالا اگر پیام از طرف جبهه حق باشد، این دقت و ظرافت برای روایت آن، اهمیت دوچندان می‌یابد.

اگر غیر از این باشد و جبهه حق، از تبیین مبانی معرفتی خود یا روایت و بازخوانی داشته‌ها و افتخاراتش غفلت کند، یا اینکه روایتش ناقص و آشفته و غیرهنرمندانه باشد، اصحاب باطل در اندک زمان، کاری می‌کنند که ورق برگردد و جای جلاد و شهید، قاتل و مقتول و ظالم و مظلوم عوض شود و این همان واقعیتی است که در صحنه امروز جهان بارها و بارها توسط جبهه باطل تکرار شده و می‌شود، آن هم فقط به لطف برتری در میدان رسانه و هنر و در نهایت، با ارائه روایت مزورانه و گمراه‌کننده.

«شما روایت کنید حقایق جامعه‌ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند؛ شما اگر حادثه‌ دفاع مقدس را روایت نکنید، دشمن روایت می‌کند، هر جور دلش می‌خواهد؛ توجیه می‌کند، دروغ می‌گوید، آن هم ۱۸۰ درجه خلاف واقع! جای ظالم و مظلوم را عوض می‌کند.» ۱۴۰۰/۹/۲۱ حال باید به این نکته مهم و اساسی پرداخت که رسالت اهالی هنر در میدان جنگ روایت‌ها چیست و چگونه باید عمل کنند تا فرصت التباس حق به باطل، از دشمن گرفته شود؟

 هنر انقلابی کدام است؟


وقتی انقلاب مردم ایران در ۲۲ بهمن به ثمر نشست و بساط یک ظلم ۲۵۰۰ ساله برچیده شد، به موازات تحول در همه عرصه‌ها، در میدان هنر هم نسل جدیدی از سینماگران و اهالی نمایش و شاعران و هنرمندان عرصه تجسمی و ... ظهور کردند که هم پیام حق را خوب درک کرده بودند و هم ابزار هنر را در اوج مهارت و ذوق با خود همراه داشتند. با این تعهد و تخصص هنرمندانه، در سال‌های دهه ۶۰ و نیمه دهه ۷۰ آثار ماندگار هنری در رشته‌های مختلف - به ویژه سینما، تلویزیون و مستند - خلق شد که تلاش می‌کرد تا حقیقت اسلام و انقلاب اسلامی مردم ایران و جنگ نابرابری را که قدرت‌های زورگو بر آنها تحمیل کرده بودند، به خوبی روایت و تبیین کنند.

با گذر از نیمه‌های دهه ۷۰ به بعد تا امروز، هرچند استعدادهای پرشور و متعهد جدیدی برای خلق آثار قوی در این حوزه شکل گرفتند،‌ اما - بنا به دلایل مختلف - آن موج پرشور، کمرنگ شد و امروز هم بیم آن می‌رود که این چراغ فروزان دچار روزمرگی شود. در شرایطی که نظام سلطه به اتکای هیمنه شیطانی هالیوود و امثال آن، تلاش می‌کند تا چهره‌ای شیک و اتو کشیده و حق به جانب از خود به نمایش بگذارد، «هنر انقلابی» و «هنرمند متعهد» باید در تبیین حقایق از پوسته انفعال و ترس خارج شود، فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی کشور را همانطور که هست، تبیین کند، به موقع بشارت و هشدار دهد و مراقب هضم شدن در نظریه ها و سبک‌های رفتاری جریان ضددین در هنر باشد و قبل از همه اینها،‌ حق و باطل را خوب بشناسد و ابزار هنری‌اش را تقویت و از گرداب کلیشه‌ها خارج کند.

 «مهمترین وظیفه [انسانِ هنری و فرهنگی] هم تبلیغ و تبیین است؛ الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک می‌کنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که می‌فهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که می‌فهمید، بگوئید. البته برای اینکه آنچه می‌فهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه‌گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی‌بصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمی‌شود با شیوه‌های سیاسی - شیوه‌های سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گره‌گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره‌های ذهنی را باز کرد و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء.» ۱۳۸۸/۶/۱۴

در این میدان خطیر «هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بی‌تلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنریِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمی‌کند، در حقیقت به مسئولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند.» ۱۳۸۰/۵/۱

هنرمند متعهد و انقلابی، باید همان کاری را بکند که آوینی کرد و ماندگار شد؛ هرچقدر هم که بر او تاختند، کوتاه نیامد و از پا ننشست و شد، «سید شهیدان اهل قلم» و نماد «هنر انقلاب اسلامی».


 آوینی چه کرد؟


شاید کمتر کسی مثل سیدمرتضی آوینی عمق نیاز فکری و هنری این انقلاب را فهمید و احساس کرد، باید برای آینده این کشور آثاری خلق کرد تا کسی فرصت پوشاندن چهره حق با نقاب‌های دروغ و تزویر را پیدا نکند.

آوینی «خان گزیده‌ها» را ساخت تا ظلم سیستماتیک خان‌ها و خانزاده‌هایی را روایت کند که در حصار امن رژیم ستمشاهی نشسته بودند و هرچه از دستشان بر می‌آمد، بر جان و مال و ناموس روستاییان مظلوم روا می‌داشتند؛ همان روستاییانی که دودمان پهلوی تلاش کرده بود تا با نمایش‌های شکست خورده مثل اصلاحات ارضی، خود را مدافع حقوقشان جلوه دهد.

سید مرتضی، «گم‌گشتگان دیار فراموشی» را نویسندگی و کارگردانی کرد تا نشان دهد، توسعه‌ای که به بهای فراموشی و نابودی بشاگرد و امثال بشاگرد تمام شود، به پَر کاهی هم نمی‌ارزد و نباید مقهور زرق و برق‌های ظاهری آن شد.

او در میدان قلم هم از «جهاد تبیین» کم نگذاشت؛ «توسعه و مبانی تمدن غرب» را نوشت تا حقیقت توسعه غربی را برای عده‌ای در داخل، که آن‌روزها سودایش را داشتند، بازنمایی و روایت کند؛ توسعه‌ای که معتقد است،‌ اگر فرهنگ جامعه هم نابود شد و ضعیفان و محرومان زیر چرخ‌دنده‌هایش له شدند، اشکالی ندارد؛ در عوض بعد از چند صباحی نو نوار می‌شویم!

و بالاخره «روایت فتح» را ساخت تا دفاع مقدس را به خوبی روایت کند؛ دفاعی که با حضور همه اقشار و همه پابرهنگان و دلدادگان مکتب اسلام، مقدس شد و با دفاعی ۸ ساله، بینی دیکتاتور عراق و همه قدرت‌های شرق و غرب عالم که پشت سرش ایستاده بودند، به خاک مالیده شد.

این هنر انقلابی است و این هنرمند متعهد و انقلابی است. به قول خود سید مرتضی: "هنرمند موحد گذشته از آنکه باید جهان را به مثابه نشانه‌ای برای حق ببیند و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، ‌باید زبان سمبلیک اشیاء را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شیء در واقع آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات نیز با یکدیگر متفاوت است... هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری، بلکه معیار انسانیت است. آدم بی‌درد هنرمند که نیست هیچ، اصلاً انسان نیست."

امروز و در طلیعه قرن ۱۵ هجری شمسی، جهان دستخوش آشوب‌های فکری و معنوی است و دوباره نوبت اهالی هنر است که با فهم دقیق حقایق و روایت هنرمندانه و متعهدانه، نقش خود را در میدان جنگ روایت‌ها ایفا کنند. روایتی دقیق از مسیر رو به رشد و تعالی جامعه اسلامی ایرانی در انبوه هجمه‌های اقتصادی، رسانه‌ای و اقتصادی دشمن. تبیینی درست از جنس جهاد در مقابل جنگ ترکیبی جبهه دشمن، رسالت هنر انقلابی و هنرمند انقلابی امروز است.