تهران- ایرنا- واحد غیرت در فرهنگ کوچه و خیابان «جُو» است (یه جو غیرت)؛ یا همچنان‌که برای گندم و ارزن و مانند آنها «مُشت» را به کار می‌برند، برای افراد بی‌سر و پا نیز همین واحد عامیانه به کار گرفته می‌شود (مُشتی بی‌سروپا). این درحالی است که در زبان رسمی بسیاری از واحدهای شمارش، رعایت نمی‌شود.

«دو تا نان ساده بدهید.»/ «امروز صبح سه تا ماشین با هم تصادف کردند.» / «دستگیری دزد جوانی که در یک هفته ۵۰ عدد سرقت انجام داده است.» / «از بازار دو تا شلوار و یک پیراهن خریدم.» / «سقوط یک عدد بالگرد بر اثر نقص فنّی.» / «در بازدید از باغ‌وحش دو تا پلنگ هم دیدیم».

این‌ها جمله‌ها و عبارت‌هایی عادی به شمار می‌رود که ممکن است در گفت‌وگوهای روزمره، شبیه آنها را بارها بگوییم یا بشنویم. اگر به این جمله‌ها دقت کنیم، درمی‌یابیم که در همۀ آنها عدد به کار رفته است؛ عددهایی برای اشاره به کالاهایی معیّن. در دستور زبان فارسی به این عددها، «صفت شمارشی» گفته می‌شود و به اسم‌هایی هم که آن عددها به آن‌ها اشاره دارد، «موصوف» (معدود) گویند. به طور نمونه، در جملۀ نخست، «دو»، صفت شمارشی است و «نان»، موصوف است.

حال اگر دوباره این چند جمله را بنگریم، می‌بینیم که بینِ این عددها (صفت شمارشی) و موصوف‌هایشان، واژه‌هایی چون «تا» و «عدد» قرار گرفته است؛ مانند دو تا نان، یا یک عدد بالگرد. در دستور فارسی به این گونه واژه‌ها که بین صفت شمارشی (عدد) و موصوف (معدود) قرار می‌گیرد، «ممیّز» گفته می‌شود، که البته عدد و ممیّزِ آمده در پیِ آن را روی‌هم می‌توان «صفت شمارشی مرکّب» در نظر گرفت. [رک: «دستور زبان فارسی ۱»؛ حسن احمدی گیوی و حسن احمدی؛ تهران: فاطمی؛ ۱۳۹۰؛ ص ۱۳۰.]

بسته به نوع و جنس موصوف‌های مختلف، ممیّزهای گوناگونی هم در زبان فارسی به کار رفته است. با این حال، امروزه به‌ویژه در گفتار و زبان محاوره، بیشتر از سه واژۀ «تا»، «عدد» و «دانه» در جایگاه ممیّز استفاده می‌شود. با این حال، مرور شماری از ممیّزهایی که برخی از آنها با عنوان «واحد شمارش» نیز به کار می‌روند، خالی از لطف نیست.

برای نخستین‌بار، در زمان تحصیل واحد شمارشِ «نامه» که طُغرا (طغری) بود از زبان استاد زبان فارسی در کلاس‌های سال ۱۳۶۶ شنیدم و آموختم. افزون بر این، در زمان تدوین خبر نیز گاه پیش می‌آمده که در ارتباط با کاربرد واحدهای شمارش، ابهام‌هایی رخ دهد. به‌ویژه در زمان‌های بحرانی چون وقوع سیل، زلزله و نظایر آن که به طور معمول کاربرد ممیّزها یا واحدهای شمارش در خبرها و نوشته‌های رسمی به صورت محسوس‌تری آشکار می‌شد. در حقیقت در این مواقع، بیشتر صحبت از تهیه، اهدا و توزیع کالاهای گوناگون است؛ کالاهایی که هر یک با واحد شمارشِ ویژه‌ای به کار می‌روند.

جالب اینکه در زبان عامیانه نیز واحدهای شمارشِ عامیانه‌ای می‌توان یافت که همین امروز نیز کاربرد دارند. برای نمونه، واحد غیرت در اصطلاح عامیانه و فرهنگ عمومی کوچه و خیابان «جُو» است (یه جو غیرت)؛ یا گفتار و سخن و کلام را با «بار» به کار می‌برند (چند بار بگم؟)؛ یا همچنان‌که برای گندم و اَرزن و مانند آنها «مُشت» را به کار می‌برند؛ برای افراد بی‌سر و پا نیز همین واحد عامیانه به کار گرفته می‌شود (مُشتی بی‌سروپا).
این درحالی است که در زبان رسمی بسیاری از واحدهای شمارش، رعایت نمی‌شود و همچنان‌که اشاره شد، عددها و معدودهای مختلف را تنها با لفظ‌های «دانه»، «تا» و «عدد» به کار می‌برند اما می‌توان با رعایت نام واحد هر کالا، ضمن فرهنگ‌سازی، زمینۀ گسترش آن را فراهم کرد.

با توجه به آنچه در سطرهای پیشین اشاره شد، بر آن شدم تا با جمع‌آوری واحدهای کالاهای مختلف، نسبت به معرفی و یادآوری آنها برای مخاطبان اقدام کنم.

آنچه در پیوستِ متنِ حاضر آمده، فهرستی است از ممیّزها یا همان واحدهای شمارش کالاها، موجودات و پدیده‌های مختلف است که در دو بخشِ «کالا به واحد» و «واحد به کالا»، معرّفی شده؛ در کنارِ این دو بخش، قسمت سومی هم تدوین شده که به معرّفی واحد پول کشورهای گوناگون اختصاص دارد.