جنگ اوکراین از بسیاری واقعیتها پرده برداشت و نشان داد دولتمردان آمریکایی در پیوند با متحدان منطقهای خود تا کنون دچار خطای محاسباتی شدهاند زیرا برخلاف تصور آنان، رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی حوزه خلیجفارس به ائتلاف غرب نپیوسته و تلاش کردهاند نقشی میانه و بیطرف ایفا کنند. آنها در این بازی، گوشه چشمی نیز به روسیه داشتند تا از مزایای دوستی با مسکو منتفع شوند و از مخاطرات مواجهه با کرملین در امان بمانند.
منفعت یکسویه شرکای آمریکا در معادلات منطقهای
تارنمای آمریکایی «امریکن کانسروتیو» در گزارشی با عنوان «وقتی دوستان ما در خاورمیانه بدعهدی خود را ثابت میکنند» به واکاوی خطای محاسباتی کاخ سفیدنشینان در راهبرد خاورمیانهای پرداخته و مینویسد: یک جنگ غمانگیز در اروپا رخ داد تا ثابت شود کشورهای دوست آمریکا در خاورمیانه دوستان حقیقی واشنگتن نیستند. آنان همواره آماده تحت فشار قرار دادن ایالاتمتحده برای دستیابی به حداکثر مزایایی هستند که آمریکا میتواند ارائه دهد اما در ازای آن امتیازی نمیدهند.
به نوشته این تارنما، آمریکا مانند نوجوان عاشقی است که عاشق یک تشویقکننده محبوب خود شدهاست. این کشورها با خوشحالی هدایای آمریکا را میپذیرند و آن را حق خود میپندارند اما در ازای این رفتار واشنگتن هیچ منفعتی به آن نمیرسانند. با این حال ایالاتمتحده از این رفتار دست بر نمیدارد زیرا بر این باور است که این کشورها واقعا حامی او هستند.
متاسفانه، آمریکا در حال تجربه چنین رفتاری با عربستان سعودی و همسایگانش است و ایالات متحده هرگز اولویت نخست این کشورها نبوده اما هرکاری که کشورهای خاورمیانه خواستند، انجام داد و این کشورها نیز از این رفتار آمریکا لذت میبرند. ارائه کمک و تسلیحات نظامی، حمایت از رژیمهای حاکم، ارائه پوشش دیپلماتیک، نادیده گرفتن نقض حقوق بشر توسط این کشورها و حمایت آنان از افراطگرایان خشن و همچنین نادیده گرفتن مخالفت این دولتها با منافع و اهداف ایالاتمتحده از جمله امتیازهایی بود که واشنگتن به این کشورهای خاورمیانه ارائه داد.
ارائه کمک و تسلیحات نظامی، حمایت از رژیمهای حاکم، ارائه پوشش دیپلماتیک، نادیده گرفتن نقض حقوق بشر توسط این کشورها و حمایت آنان از افراطگرایان خشن و همچنین نادیده گرفتن مخالفت این دولتها با منافع و اهداف ایالاتمتحده از جمله امتیازهایی بود که واشنگتن به این کشورهای خاورمیانه ارائه داد.رفتار کشورهای به اصطلاح دوست آمریکا در خاورمیانه بهویژه در دوره ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» قابل توجه است. رئیسجمهوری و دستیارانش آماده بودند که همه منافع آمریکا را در راه دستیابی عربستان و امارات به ظالمانهترین خواستههایشان قربانی کنند.
در همین راستا، واشنگتن توافق هستهای با ایران را کنار گذاشت، به سعودیها و اماراتیها کمک کرد تا یمنیها را به معنای واقعی کلمه بکشند، از شورشیان اسلامگرا و حتی شاخه محلی القاعده علیه دولت سوریه حمایت کرد. واشنگتن همچنین تلاش کرد تا تهران را برای همسایگانش مطیع سازد، با فلسطینیها به عنوان قربانی و انسانهایی ناکارآمد رفتار کرد، رفتار همیشه وحشیانه و بیثباتکننده ریاض را نادیدهگرفت و در نهایت به دولتهای خلیج فارس و دیگر دولتها برای بهبود روابط با اسرائیل پاداش داد.
دست رد محور عبری- عربی بر سینه بایدن
به گزارش تارنمای آمریکایی امریکن کانسروتیو، وقتی دولت بایدن برای مقابله با جنگ روسیه و اوکراین درخواست کمک کرد اما چند کشور اعلام کردند که سرشان به شدت شلوغ است و به معنای واقعی کلمه به تماسهای تلفنی آمریکا پاسخ ندادند. برآورده ساختن همه خواستههای این متحدان فرضی موجب شد که آنها کمکهای آمریکا را امری بدیهی بدانند.
چرایی رویگردانی ریاض از واشنگتن
«تاناسیس کامبانیس» یکی از اعضای برجسته «بنیاد قرن جدید» در این زمینه میگوید: «یک چیز مشخص است: شرکای واشنگتن در خاورمیانه به شدت در مورد اتخاذ یک مسیر مستقل، آزاد و به احتمال زیاد در مخالفت با واشنگتن و در ظاهر هماهنگ با یکدیگر، مطمئن هستند». به عنوان مثال، خاندان سلطنتی سعودی برای چند دهه همزمان با ایجاد یک دولت تمامیتخواه واقعی، با ارتش ایالاتمتحده به عنوان محافظان مزدور رفتار میکردند. جنگ تقریبا دو دههای آمریکا با عراق هدیه فاجعهبار واشنگتن به ریاض بود.
خاندان سلطنتی سعودی برای چندین دهه همزمان با ایجاد یک دولت تمامیتخواه واقعی، با ارتش ایالاتمتحده به عنوان محافظان مزدور رفتار میکردند. جنگ تقریبا دو دههای آمریکا با عراق هدیه فاجعهبار واشنگتن به ریاض بود.با این حال، با بدتر شدن رفتار پادشاهی عربستانسعودی، تهدید قطر به حمله، ربودن نخستوزیر لبنان و کشته شدن صدها هزار نفر در یمن، نوک پیکان اتهامهای بیش از دونالد ترامپ به سمت آلسعود نشانه رفت. حتی «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه وقت نیز نقش مشاور و حامی اوباش را ایفا کرد و از «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان پس از دستور وی برای قتل «جمال خاشقچی» روزنامهنگار، محافظت کرد.
تارنمای «رادیو ملی دولتی آمریکا» (انپیآر) نیز در گزارشی با عنوان «افزایش میزان نفت دریافتی از عربستانسعودی یا امارات احتمالا نیازمند ارائه امتیازهای بیشتر توسط ایالاتمتحده است»، آورد: دولت آمریکا برای کاهش قیمت نفت به دنبال افزایش قابل توجه تولید نفت توسط عربستان و امارات متحده عربی است اما به تازگی روابط بین ایالاتمتحده و دو کشور خلیج فارس تیره شدهاست.
«دیوید راندل» دیپلمات سابق آمریکایی با سه دهه تجربه در عربستان، میگوید: «در حال حاضر عربستان دست بالا را دارد به این معنا که تقریبا توانایی زیادی برای تاثیرگذاری بر قیمت نفت دارد». به باور وی، افزایش تولید نفت مستلزم آن است که سعودیها توافق با اوپک و متحدانش از جمله روسیه را زیر پا بگذارند اما آنها این درخواست آمریکا را رد کردهاند.
راندل میافزاید: «دلیل رد درخواست آمریکا تاحدی این است که اگر آنها این کار را میکردند، هیچ کشوری در آینده با آنها معامله نمیکرد. بنابراین، تا زمانی که همه اعضای اوپک و روسیه دور هم جمع شوند و یک توافق جدید امضا کنند، به توافق قبلی خود پایبند خواهند بود.»
از طرف دیگر اما برخی ناظران در ریاض معتقدند سکوت پادشاهی در زمینه افزایش تولید نفت چیزی فراتر از احترام به توافق اوپک است. به گفته «یاسمین فاروق» یکی از اعضای بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، «ولیعهد، غرور بسیار زیادی دارد و بایدن شخصا او را تحقیر کرد و اینک زمان تلافی است».
فاروق میگوید: عربستان احساس میکند نگرانیهای امنیتی آن از طرف ایالاتمتحده نادیده گرفته میشود. پادشاهی برای مقابله با حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن درخواست کمک بیشتر کرد اما بایدن از عملیات تهاجمی برای جنگ به رهبری عربستان در آن کشور حمایت نکرد.
فاروق میافزاید: ولیعهد از واشنگتن ناامید شده و گویا در ذهن بنسلمان این تفکر وجود دارد که «اگر قویترین ارتش جهان باشید اما برای من سودی نداشته باشید، بنابراین قدرت شما برای من چه فایدهای دارد؟»
به طور حتم پایین نگاه داشتن تولید نفت، موجب ادامه روند افزایشی قیمتها خواهد شد و پول بیشتری به خزانه پادشاهی سرازیر میکند. «احمد العمران» روزنامهنگار سعودی که روزنامه ریاض را اداره میکند، میگوید: سعودیها احتمالا محاسبه کردهاند که رد درخواست ایالاتمتحده اقدامی است که از عهده انجام آن بر میآیند.
او میگوید: «برای آنها، احتمالا لحظهای است که میتوانند از اهرمهایی استفاده کنند تا به هدف خود دست یابند و آنچه را که از طرف آمریکایی میخواهند به دست آورند».
اقدام کاخ سفید برای آزادسازی ذخایر نفتی اضطراری میتواند جایگزین افزایش ذخایر نفتی عربستان شود اما این کاری نیست که ایالات متحده بتواند اغلب بدون تخلیه ذخایر خود انجام دهد.
امارات در مسیر ریاض
اماراتمتحدهعربی شریک جنایتهای عربستان در یمن بود. ابوظبی عادت داشت که راه خود را برود و فقط در مواقع لزوم با پادشاهی همکاری کند. به عنوان مثال، آنها برای ادامه و تثبیت ظلم بر مصر و بحرین همکاری کردند و به دنبال تحمیل اراده خود بر دوحه بودند. بنابراین میتوان امارات را بزرگترین دشمن دموکراسی در خاورمیانه دانست.
تارنمای شبکه خبری «الجزیره» در گزارشی با عنوان «جنگ روسیه و اوکراین شکاف در روابط ایالاتمتحده با متحدان خاورمیانه را آشکار میکند» نوشت: آخرین تجلی این شکاف آشکار هفته گذشته زمانی رخ داد که امارات با وجود هشدارهای مکرر واشنگتن در مورد عادیسازی روابط با دولت دمشق، میزبان «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه بود. این نخستین سفر اسد به یک کشور عربی از زمان آغاز جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ بود و چند هفته پس از آن صورت گرفت که رئیسجمهوری سوریه حمایت کامل از تهاجم روسیه به اوکراین را اعلام کرد.
آمدن اسد به امارات، مدت کوتاهی پس از رای ممتنع این کشور عرب خلیجفارس به قطعنامه شورای امنیت سازمانملل در محکومیت حمله روسیه به اوکراین در ماه گذشته، نشان میدهد که اماراتیها در مورد ادعای استقلال در تصمیمسازیهای خود از ایالاتمتحده بسیار جدی هستند.
آمدن اسد به امارات، مدت کوتاهی پس از رای ممتنع این کشور عرب خلیجفارس به قطعنامه شورای امنیت سازمانملل در محکومیت حمله روسیه به اوکراین در ماه گذشته، نشان میدهد که اماراتیها در مورد ادعای استقلال در تصمیمسازیهای خود از ایالاتمتحده بسیار جدی هستند.«کریستین کوتس اولریشسن» محقق حوزه خاورمیانه در «موسسه سیاستهای عمومی جیمز بیکر سوم دانشگاه رایس»، به الجزیره گفت: به نظر میرسد امارات و عربستان پیامی را به ایالاتمتحده ارسال میکنند: «ما بر اساس منافع خود عمل خواهیم کرد نه آنچه شما فکر میکنید که به نفع ماست.»
ناکامی اسرائیل در ایفای نقش میانجی
اسرائیل برای چند دهه از لطف ایالاتمتحده به صورت غیرمستقیم برخوردار بوده؛ در آن زمان اسرائیل هرگز از نادیده گرفتن اولویتهای ایالاتمتحده تردید نکرده است. به عنوان مثال، همکاری نظامی با چین و حمله به برجام نمونهای از مخالفتهای اسرائیل با منافع آمریکاست اما با این وجود، دولت ترامپ همواره منافع اسرائیل را نیز در اولویت قرار داد.
اندیشکده «شورای روابط خارجی» (CFR) ضمن انتشار گزارشی با عنوان «چرا اسرائیل در حمایت از اوکراین کُند بوده است؟»، در این ارتباط آورد: اسرائیل در حالی که تلاش میکند خود را به عنوان یک میانجی بالقوه بین روسیه و اوکراین معرفی کند، یک پیوند محکم دیپلماتیک ایجاد کردهاست. «نفتالی بنت» نخستوزیر اسرائیل یکی از معدود رهبران متحد غرب است که با مسکو و کییف کانالهای ارتباطی باز دارد و به طور مرتب با «ولادیمیر پوتین» و «ولودیمیر زلنسکی» رئیسانجمهوری روسیه و اوکراین گفتوگو میکند.
اسرائیل ارتباط فرهنگی قوی با هر دو کشور دارد. نزدیک به ۱۵ درصد از جمعیت اسرائیل را مهاجران یا فرزندان مهاجران اتحاد جماهیر شوروی سابق تشکیل میدهند که بیشتر آنها از روسیه و اوکراین آمدهاند.
پیامهای دولت اسرائیل به طور عمد مبهم است. بنت به طور کلی از هرگونه محکومیت پوتین یا روسیه اجتناب میکند، در حالی که «یایر لاپید» وزیر امور خارجه اسرائیل، در انتقاد از مسکو تندتر صحبت میکند.
به نوشته امریکن کانسروتیو، تغییر رویکرد منطقهای به این سه کشور ختم نمیشود. عراق روابط مهمی با ایران دارد و به قطعنامه سازمانملل در محکومیت روسیه رای منفی داد. ترکیه با مسکو رابطه همکاری برقرار کرد، در سوریه با آمریکا به مقابله پرداخت و نقش مستقلی در لیبی ایفا کرد. این کشور از پیوستن به سایر اعضای ناتو برای تحریم روسیه خودداری کرد.
برخی بر این باورند که پس از این همه تلاش واشنگتن، دستکم منفعت کمی از طرف کشورهایی که کاخ سفید با آنها به عنوان دوستان و متحدان خود رفتار می کرد، بهدست آمد اما اینگونه نبود.
کامبانیس در این زمینه نوشت: «این واگرایی بیشتر در امتناع اعضای سازمان اوپک پلاس از افزایش سریع تولید نفت خود، با وجود درخواست دولت بایدن از عربستانسعودی برای انجام این کار آن هم در بحبوحه افزایش قیمت سوخت، آشکار بوده است. همچنین خودداری اسرائیل برای ارسال تعدادی باتری از سیستم دفاعی گنبد آهنین به اوکراین، با وجود درخواست ایالاتمتحده نیز مهر تائید دیگری بر این رفتارهای غیردوستانه است. اسرائیل به دلیل ترس از آسیب رسیدن به روابط با روسیه، به این اقدام تن نداد. در نهایت، چندین کشور در منطقه وسیعتر به قطعنامه مجمع عمومی سازمانملل برای محکومیت تهاجم روسیه، رای ممتنع دادند که باعث نارضایتی واشنگتن شد».
اینکه این کشورها منافع خود را به منافع آمریکا ترجیح میدهند جای تعجب ندارد. با این حال، تمایل آنها برای نادیده گرفتن درخواستهای ایالاتمتحده پس از همه کارهایی که برای آنها انجام دادهاست، قابل چشمپوشی نیست. رفتار تند آنها در مقابل خواست واشنگتن موضوعی بسیار قابل توجه بود. بنا بر گزارشها، ریاض و ابوظبی هر دو از پاسخ به تماس تلفنی بایدن برای مذاکره در مورد افزایش تولید نفت خودداری کردند که اگر حقیقت داشتهباشد، توهین بزرگی محسوب میشود.
کامبانیس بر این باور است که این کشورها روابط خود را با آمریکا به طور کامل کنار نمیگذارند، بلکه روابط خود را با یکدیگر دوباره متعادل خواهند کرد. پس از عقبنشینی واشنگتن از سیاست «جنگ بیپایان»، کشورهای خاورمیانه به طور طبیعی ارتباطهای دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی خود را با هم گسترش دادند. در واقع، با حمایت واشنگتن، آنها این تلاش را به عنوان بخشی از به اصطلاح توافقهای «آبراهام» انجام میدهند؛ نتیجه این روابط ایجاد یک ائتلاف قدرتمند است که میتواند ایران و دوستانش را محدود کند.
آمریکا نگران از نقشآفرینی مسکو و پکن در منطقه
در گزارش تارنمای آمریکایی امریکن کانسروتیو، به نگرانی کاخ سفید نسبت به سیاستهای مسکو و پکن اشاره شده است: ایالاتمتحده نسبت به نقش چشمگیر چین و روسیه در منطقه نگران است که به احتمال زیاد در آینده گسترش افزونتری نیز خواهد یافت.
مسکو چند دهه با سوریه متحد بوده، با ایران رابطه کاری دارد و زمانی نقش پررنگی در مصر و اتیوپی داشت. این کشور همچنین یک تولیدکننده بزرگ نفت است و باعث می شود که تولید خود را با اوپک هماهنگ کند. اگرچه بعید است که روسیه بتواند امنیت پادشاهیهای خلیجفارس را همچون آمریکا تضمین کند اما در نهایت میتواند نقش نظامی بیشتری در منطقه داشتهباشد.
از طرف دیگر، چین، به عنوان مشتری اصلی نفت و منبع سرمایه به همان اندازه، مهمتر از آمریکاست. نفوذ گسترده پکن، منعکسکننده اتفاقاتی است که در سراسر جهان میگذرد. با افزایش نفوذ اقتصادی چین و افزایش احترام سیاسی این کشور، تجربهای مشابه واشنگتن پس از جنگ جهانی دوم، ایجاد شد. با این حال، پکن هنوز هیچ تمایلی برای مداخله نظامی در منطقه نشان ندادهاست.
ایالات متحده به جای نگرانی از دست دادن تسلط تکقطبی خود در منطقه که امری اجتنابناپذیر نیز هست، باید از این روند برای اصلاح و کاهش تعهدهایش استفادهکند. ایالاتمتحده برای مدت طولانی وقت خود را برای حمایت ازرژیمهایی که ثابت کردهاند رفیق نیمهراهند، هدر داده است.
ایالاتمتحده برای مدت طولانی وقت خود را برای حمایت از رژیمهایی که ثابت کردهاند رفیق نیمهراهند، هدر دادهاست.کشورهای خلیجفارس همیشه تصمیم داشتند بخشی از درآمدهای نفتی خود را برای خرید تسلیحات آمریکایی استفاده کنند. برای این اقدامات نیازی نبود که منافع آنها بر منافع آمریکاییها مقدم باشد.
دولت بایدن احتمالا از خیانت به ظاهر متحدان و دوستان خود ناامید و عصبانی است. با این حال، بایدن گفت که آنها نیز همچون ایالاتمتحده به دنبال منافع خود هستند.
در واقع، سیاستگذاران امروزی باید توصیه جاودانه «جورج واشنگتن» را در سخنرانی معروف خداحافظی خود به یاد بسپارند: «هیچ چیز ضروریتر از این نیست که دشمنیهای دائمی علیه ملتهای خاص و دوستیهای شدید به دیگر ملتها کنار گذاشتهشود. به جای این شدت و ضعفها، باید احساسات عادلانه و دوستانه نسبت به همه پرورش یابد. ملتی که نسبت به دیگری تنفر یا علاقهای شدید دارد تا حدی بنده و برده است. این ملت، بنده خصومت یا محبتش خواهد بود که هر کدام برای گمراهی او از وظیفه و مصلحت کافی است.»
برای مدت طولانی، ایالاتمتحده منافع خود را تابع منافع سایر دولتها کرده است. با این حال آنها باز هم از ارائه پاسخ متقابل و متناسب به آمریکا خودداری کردهاند. چه لحظهای بهتر از اکنون برای بایدن که منافع مردم آمریکا را در اولویت قرار دهد؟
منابع:
https://www.theamericanconservative.com/articles/when-our-mideast-friends-prove-unfaithful
https://www.npr.org/۲۰۲۲/۰۳/۳۰/۱۰۸۹۷۷۴۴۹۳/us-oil-saudi-arabia-uae-opec-russia
https://www.aljazeera.com/news/۲۰۲۲/۳/۲۱/ukraine-war-exposes-cracks-us-ties-middle-east-allies
https://www.cfr.org/article/why-israel-has-been-slow-support-ukraine