به گزارش خبرنگار صنایع دستی ایرنا، بر اساس تعریفی که در سال ۲۰۰۷ شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) ارائه کرد «موزه، یک موسسه دائمی و غیرانتفاعی است که در خدمت جامعه و توسعه آن است و ورود به آن برای افراد به منظور مطالعه، آموزش و بهرهگیری از شواهد مادی و محیطزیستی، تحقیق، ارتباط و نمایش آنها شکل می گیرد.
تحقیق در آثار و شواهد به جای مانده از انسان و محیط زیست در کنار گردآوری آثار، نمایش، حفظ و بهرهوری معنوی از اهداف موزه هاست.
بر مبنای این مفهوم موزه باید مکانی باشد که علاوه بر نقش فرهنگی در کارکردی آموزشی اطلاعات دقیق، علمی و مستند بر پایه دانش تخصصی از موضوعات و نمایاندن آن به مخاطب متخصص و یا غیر متخصص ارائه کند، که گاهی در بخشهای مختلف موزهها با این کاستی مواجه میشویم و معمولا هم متخصصان بدون تذکر به راهنمایان و مدیران موزه از کنار این گونه اشتباهات سهوی عبور میکنند.
در این زمینه شیوا تبرایی نظری مدرس هنر سوزندوزی و نقاشی با الیاف و پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل درباره چالشهای بخش پوشاک و منسوجات منقوش به سوزندوزیهای سنتی ایران و ملل در شماری از موزههای تهران گفتوگو و برخی نمونههای درج اطلاعات اشتباه در نمونههای موزهای را بررسی کردیم.
وی معتقد است از جمله نکاتی که نیاز به بازنگری و تعمق، در مجموعههای بخش مردمشناسی موزههای تهران، موزه کاخ گلستان (به طور خاص) و بخشی از موزه پوشاک کاخ سعدآباد، موزه هنرهای اسلامی دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ شناسنامه نمونه آثار است؛ این نوع شناسنامه، نام بخشهای مختلف البسه، نوع تزیینات و آرایههای بکار گرفته شده در آن، از قبیل نوع تکنیکهای دوخت، جنس لوازم بکاررفته در آنها و نوع آنها را در بر میگیرد.
صنایعدستی معیار سنجش تکامل و پیشرفت انسان
تبرایی نظری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت: منابع مکتوب، از جمله کتیبهها و سنگنگارههای بهجا مانده از ایران باستان در مقایسه با سایر تمدنهای بینالنهرین، مصر و روم، از لحاظ کمی متفاوت است؛ البته علاوه بر تاراج، حراج و تخریبهایی هم بر آن اندک نمونهها، واقع شده است. از این روی بررسی و رمزگشایی آثار کشف شده از حفاریهای باستانشناسی بهجا مانده از دورههای مختلف سکونت در ایران، دقایق و ظرایف این تمدن و فرهنگهای جاری در آن را در مرتبه بالایی از لزوم توجه و تمرکز قرار میدهد.
گاهی بخشهای مختلف موزهها با کاستی و اشتباهات سهوی مواجه است و معمولا هم متخصصان بدون تذکر به راهنمایان و مدیران موزه از کنار آن عبور میکنندوی افزود: یکی از راهها، پژوهش و بررسی در حوزه عناصر و نمایههای فرهنگی تصویر شده روی آن آثار و نشان دادن تمایزات و مشخصات پنهان در هنرهای دورههای مختلف تاریخی و به طور اخص صنایعدستی آنها است. صنایعدستی معیار و ملاکی مهم، برای سنجش میزان تکامل معنوی و حرکت انسان مادی به سمت تعالی و پیشرفت در حوزههای مختلف است.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل گفت: استغراق در جلوهگری جنبههای فراموششده زندگی، ذات تعالیجوی انسان را به سمت نایافتههایش سوق میدهد، روح انسان همواره در طلبِ محاسن و زیباییهای خالق است به همین دلیل خواهش خود را با خلق پیرایهها و جلوههایی از آنچه در جستوجوی آن است اجابت و صنایع مستظرفه را به عنوان جلوهای از آن زیباییها، مجسم میکند.
تبرایی نظری گفت: از جمله تمایزات صنایع مستظرفه -صنایعدستی و هنرهای سنتی- ظرافت، در عین عمق محتوا است؛ ظرافت در تکنیک و قالب خلق، به همین دلیل بررسی و سنجش میزان این ظرافت، در گام اول با مشاهده و مطالعه ظاهری اثر از منظر زیباییشناسی، تکنیکهای اجرا، انتخاب رنگ و قالب محتوا، میسر خواهد شد تا هدایتگر عمق و معنای متصور در آن باشد.
«نگریستن به داشتههای فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی، که آثار موجود در موزه ها دریچهای ارزشمند را به سمت شناخت آنها میگشاید، تنها برای تفنن و تفاخر نیست؛ بلکه اندیشه، طبیعت و جغرافیا، فرهنگ و هویت و روح پنهان در کالبد نمایه های این آثار، را هویدا می سازد»
تلطیف مادیت حیات منافاتی با ارتقابخشی کیفیت معنوی آن ندارد
تبرایی خاطرنشان کرد: نگرش مادی، بدون تجزیه و تحلیل و ارزیابی عمیق آنچه از گذشته به یادگار مانده استنتاجها، فرضها و استدلالات نادرستی را حاصل میکند و دیدگاه و خوانشی سطحی از هنرهای کاربردی و صنایع دستی ایران در پی خواهد داشت و تنها با خوانش عمیق و چندجانبه است که فلسفه پیدایی از مناظر، زیباییشناختی، عشق، کمال و عروج، پنهان در صدف صنایعدستی و هنرهای سنتی به جا مانده از تاریخ ایران، بازخوانی، آشکار و قابل شرح و بسط خواهد شد.
سوزندوزیهای سنتی ایران نیز، بخش متمایز و در عین حال وابسته به صنایعدستی است که، شاخصههای فکری، فرهنگی، سیاسی و جغرافیای دورههای مختلف تاریخی را متبلور میسازدمدرس رشته سوزندوزی گفت: سوزندوزیهای سنتی ایران بخش متمایز و در عین حال وابسته به صنایعدستی است که شاخصههای فکری، فرهنگی، سیاسی و جغرافیای دورههای مختلف تاریخی را متبلور میسازد. رمزگشایی از صنعتدستی سوزندوزی منقوش بر پوشاک اقوام و ادوار و لوازم کاربردی به یادگار مانده از سدههای کهن نیز از این اهتمام دور نیست.
وی افزود: البته نگاه تزیینی به هنر سوزندوزی، ارزش و جایگاه خود را میطلبد اگر چه تلطیف مادیت حیات، منافاتی با ارتقابخشی کیفیت معنوی آن ندارد. از این روی، لزوم درک محتوای بصری آثار، در شاخه منسوجات سوزندوزی، به جهت راهیابی به عمق معنایی آن، بیش از پیش، متصور است.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل گفت: دور از ذهن نخواهد بود اگر گسست فرهنگی میان روزمرههای اکنون و صنایع دستی را حاصل عدم درک زیبایی های مفهومی آنها دانست؛ مفهومی که در پی شناخت ظاهر و فهم عمیق آرایههای آن حاصل خواهد شد.
وی تصریح کرد: از دیدگاه گوردون چایلد (باستانشناس و مورخ مشهور استرالیایی_ انگلیسی)، تاریخ مدون، حداکثر یکصدم و آخرین قسمت آن را به رشته تحریر درآورده است؛ این قسمت هم که تاریخ پنجهزار سال زندگی بشر است، دورنمایی مبهم و پردهای بریده و پاره است که راهنمای قاطعی به دست نمیدهد. بنابراین بررسی و شناخت زندگی انسان و محیط پیرامونش، با بررسی جغرافیا و سپس فرهنگ حاصل میشود.
نمایش منسوجات تاریخی با دوختهای متنوع در موزههای تهران
تبرایی نظری بیان کرد: بررسی شکلگیری قومها، تیرهها و واحدهای اجتماعی و تبادلات آنها، مرزهای فرهنگی و قراردادیشان، با مطالعه آثار فرهنگی به جا مانده، آثار فرهنگی متصور در قالب البسه و پوشاک قومی و محلی و صنایعدستی کاربردی ایشان میسر است. بیتردید شناخت عقاید و افکار و تمایزات فکری و قومی با بررسی نوع پوشاک اقوام و ادوار و نحوه نگریستن آنها به عناصر بصری و تزئینی آن، که اغلب هویت تزیینی صرف نداشته است، امکان پذیر است.
مدرس رشته سوزندوزی گفت: هوشمندی، آیندهنگری، تطابق با جغرافیای زیستی و فرهنگی، الزامات سیاسی اقتصادی و اجتماعی در هر دوران، از نکاتی است که شناخت عناصر و بخشهای ظاهری البسه اقوام و ادوار ایران در پی خواهد داشت. با تمرکز بر همین رویکرد است که شناخت بخشهای مختلف پوشاک اقوام و ادوار، از مناظر مختلف جامعهشناسی، مردمشناسی، زیباییشناسی و محتوای بصری آنها را امری ضروری و در کنار فراهم آوردن مجموعه ایی کامل از این گوناگونی در خردهفرهنگهای مستتر در پوشاک اقوام، ادوار و ادیان ارائه شناسنامهایی کامل، از بخشهای مختلف پوشاک اقوام و ادوار در موزههایی را که کارکرد مردمشناسی از منظر خاص و عام دارند، الزامی کرده است.
برگزاری نمایشگاههای موقت از نمونههای ارزشمند موجود در گنجینه موزهها
تبرایی نظری گفت: در بخش منسوجات و البسه قومی و ملی در موزه ملی ایران، مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، خانه و موزه مقدم، موزه هنر جهان و موزه هنر اسلامی، موزه هنر ایران و موزه ملک که مورد توجه علاقهمندان است اغلب سوزندوزیهای سنتی ایران و یا ملل دیگر، مزین شده است.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل افزود: در موزههای یادشده در کنار آثار به نمایش درآمده از کشفیات باستانی یا صنایعدستی دورههای مختلف، بخش منسوجات منقوش به سوزندوزیها و البسه اقوام و ادوار، دارای نکات مثبت در خور تعمق و تامل، همچنین نکات شایسته بازنگری است که باید به نقاط قوت و لازم به تامل در این حوزه پرداخت که بیتردید توجه دقیق و عمیق به کاستیها، راهکارهای مناسب و پیشرفتهای غیرقابل وصف را در پی خواهد داشت.
هوشمندی، آیندهنگری، تطابق با جغرافیای زیستی و فرهنگی، الزامات سیاسی اقتصادی و اجتماعی هر دوران،نکاتی است که شناخت عناصر و بخشهای ظاهری البسه اقوام و ادوار ایران در پی خواهد داشتوی گفت: از جمله نقاط و نکات مثبت این مجموعهها،در کنار کمیت اندک آنها در مقایسه با تعداد موزههای تهران، ارائه و نمایش منسوجات با تنوع دوخت بسیار، از دورههای مختلف تاریخی است که تکنیکهای متنوع زردوزی، معرق پارچه، ابریشمدوزی، قلابدوزیها، بخارادوزی، پتهدوزی، شبکهدوزیهای اصفهان، درویشدوزی، یراقدوزی، زرتشتیدوزی و قیطاندوزیها را درقالب البسه و لوازم کاربردی دورههای مختلف تاریخی و در میان اقوام ادیان و گرایشهای اعتقادی در ایران به تصویر کشیده که هوشمندی در جمعآوری و انتخاب این میزان از تنوع، با وجود تعداد اندک از نمونه ها- در مقایسه با تنوع بسیار در البسه و پوشاک قومی و ملی و سوزن دوزی های ایران- قابل تحسین و در خور تقدیر است.
از دیگر نکات مثبت، در بخش منسوجات و سوزندوزیهای منقوش بر آنها در این موزهها، برپایی نمایشگاههای موقتی، از نمونههای ارزشمند موجود در گنجینه موزه است؛ که بار پژوهشی و علمی بالایی برای پژوهشگران و علاقمندان به این حوزه ها داشته و دارد.
ظرافت در دوخت و درج در مکان مناسب مشخصه متمایز سوزندوزی سنتی ایران
تبرایی نظری گردآوری مجموعهای درخور از منسوجات و پوشاک مزین به سوزندوزی ملل دیگر را امری گریز ناپذیر و لازم دانست و گفت: توجه به اشتراکات و تمایزات فرهنگی، چراغی روشن در مسیر نگرش صحیح به ارتباطات فرهنگی متصور در هنر فاخر سوزن دوزی ایران خواهد بود.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل افزود: سوزندوزیهای ایران در دو بخش البسه و پوشاک قومی، ملی و ادوار تاریخی و لوازم و وسایل کاربردی مزین به تکنیکهای متنوع سوزندوزی، قابل مطالعه و بررسی است؛ که هرکدام جنبههای مختلف و متنوعی از فرهنگ را در خود متبلور می کند.
تبرایی گفت: از نقاط مشخص و متمایز سوزندوزیهای سنتی ایران، ظرافت در دوخت و به کارگیری تکنیکهای شایسته و دقیق و هوشمندانه در مکان مناسب است؛ نکتهای که نگریستن از نمای نزدیک را الزامی میکند که البته در این موزهها بسیاری از نمونهها، در فاصله نامناسبی از بیننده قرار گرفتهاند، به گونه که عمق ظرافت در دوخت از نگاه بیننده، دور مانده و مغفول میماند. شناخت ظرافتهای مستتر در سوزندوزیهای سنتی ایران، در گام نخست با نگریستن دقیق به عناصر و نمایههای منقوش آن، حاصل میشود؛ شناختی دقیق که معنایی دقیقتر را، به همراه خواهد داشت.
« بسیاری از موزههای معتبر جهان، که نمونههای فاخری از سوزندوزیهای ایران را چون گنجینهایی پاس میدارند، به فاصله آثار تا بیننده توجه شایانی کردهاند؛ به گونهای که نگریستن، مشاهده و بررسی منسوجات و البسه منقوش به سوزنها،از طریق بازدید مجازی از زوایای نزدیک در اقصی نقاط جهان، میسر است»
درج اطلاعات نادرست در شناسنامه منسوجات سوزندوزی در موزهها
تبرایی نظری گفت: از جمله نکاتی که نیاز به بازنگری و تعمق در مجموعههای بخش مردمشناسی موزههای تهران موزه کاخ گلستان (به طور خاص) و بخشی از موزه پوشاک مجموعه سعدآباد دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ وجود شناسنامه نمونه است. این نوع شناسنامهای نام بخشهای مختلف البسه، نوع تزیینات و آرایههای بکار گرفته شده در آن، از قبیل نوع تکنیکهای دوخت، جنس لوازم بکاررفته در آنها و نوع آنها را در بر میگیرد.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل افزود: این نوع شناسنامهها، بخش مکتوب و توضیحات راهنمایان این موزه ها را شامل میشود، به گونهای که مخاطب عام (در مقابل متخصص و یا پژوهشگر) را هم در کسب اطلاعات، در مورد بخشهای مختلف البسه، تزیینات و آرایههای آن، سوزندوزیهای خاص البسه و دورههای تاریخی به نمایش درآمده، دچار چالش میکند؛ که این مسئله و نقصان در مورد مخاطب گردشگر قطعا نمود بیشتری دارد.
وی گفت: حتی گاه این کاستیها به صورت اطلاعات نادرست مندرج در شناسنامه منسوج یا ناآگاهی راهنمایان موزه در مورد سوزندوزی یا البسه اقوام و ادوار بیشتر جلوه میکند؛ این اطلاعات نادرست، صرف نظر از ارائه نشدن قدمت و تاریخچه مختصری از آن منسوج و یا لباس، در فرهنگ و جغرافیای پوشنده گاهی در مورد مواد اولیه به کار برده شده در آنها یا نوع تکنیک اجرای آن هم وجود دارد.
گردآوری نمونههای فاخر منسوجات سوزندوزی ایران تسریع شود
تبرایی نظری بر اهمیت نقش آموزشی موزه و ارائه اطلاعات دقیق، علمی و مستند بر پایه دانش تخصصی به مخاطب تاکید کرد و افزود: به طور مثال در تعریف واژه سِرمه، در کتب و واژه نامههای تخصصی و حتی عمومی آمده است «سِرمه، نوعی مفتول توخالی از جنس نقره و گاه با روکشی از طلا است، که جهت دوخت و تزئین پارچه و لباس مورد استفاده قرار می گیرد»، این در حالی است که در شناسه دوخت اثری که در موزه هنرهای سالامی قرار دارد سِرمه و پولک مورد استفاده قرار نگرفته است؛ در نتیجه، نوع تکنیک های دوخت مندرج در شناسنامه اثر را هم دچار خطا و اشتباه ساخته است.
سوزندوزی بخش جداییناپذیر از فرهنگ
تبرایی نظری گفت: برخی از کارشناسان و راهنمای موزهای عنوان میکنند «این نمونه ها مربوط به موزه تخصصی سوزندوزی نیست و نیازی به چنین مشخصات دقیق و لزوم نمایش از نمای نزدیک نیست» که البته چنین ادراکی بسیار دور از ذهن به نظر میرسد زیرا بخش عمده هویت پوشاک قومی، ملی و ابزار و ادوات بکار رفته در البسه ادوار و ادیان را سوزندوزی ها و نقوش آن تشکیل میدهد که بخش جداییناپذیر از فرهنگ است.
پژوهشگر سوزندوزیهای ایران و ملل تصریح کرد: چنین ابهامات و اطلاعات غیرصحیح، بار شایسته علمی و پژوهشی موزه را دچار نقصان، و جویندگان را درگیر حس بی اعتمادی به فضای پژوهش موزهها میسازد. برای رفع این کاستی باید با ارائه راهکارهایی بنیادین و مدون در سطح کلان، از یک سو و گردآوری نمونههای فاخر و ارزشمند منسوجات سوزندوزی ایران که در جایجای این خاک پر گهر، پنهان و مغفول مانده تسریع شود، تا «گوهر خویش در صدف دیگری هویدا نگردد»؛ اگر به دیده انصاف به آن بنگرد و از آن خود نخواند.
نمونههایی از دوختهای سنتی ایران