تهران – ایرنا - با تاسیس رژیم جعلی اسراییل در سال ۱۹۴۸ که با توطئه بین المللی به سرکردگی انگلیس و در سرزمین فلسطین صورت گرفت، مشکلات مردم این کشور و منطقه نیز آغاز شد و از همان زمان رژیم اسراییل به "غده سرطانی" در منطقه غرب آسیا تبدیل گردید و عنوان مخل امنیت منطقه را به خود اختصاص داد.

اگر به تاریخ ۷۴ ساله فلسطین و منطقه پس از تاسیس رژیم جعلی اسراییل بیندازیم، تاریخی همراه با خون ریزی و اشغال را مشاهده خواهیم نمود؛ تاریخی که صهیونیست ها بقای خود را فقط در کشتار فلسطنیان و مسلمانان پیگیری می کنند.

ماجرای تولد رژیم صهیونیستی به اشغال فلسطین توسط انگلستان یا همان «روباه پیر» در جریان جنگ جهانی اول باز می گردد؛ زمانی که یهودیان تندرو از دهه‌ها قبل با مهاجرت به فلسطین ایده تاسیس کشوری یهودی را دنبال می کردند؛ پس از آنکه انگلیس قیمومیت فلسطین را از آن خود کرد، صهیونیست ها نیز گام های نخستین تاسیس رژیم جعلی یهود را بر داشتند. یکی از مهمترین این اقدامات برای تاسیس رژیم مستقل در سال ۱۹۱۷ انجام گرفت.

«لرد روچیلد» که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم در انگلستان را بر عهده داشت، پیش نویس لایحه‌ای را به «بالفور» وزیر خارجه وقت انگلیس تحویل داد که در آن خواستار حمایت از تشکیل رژیم یهودی در فلسطین شده بود. بالفور نیز در اعلامیه‌ای حمایت انگلیس از تشکیل یک رژیم  یهود در فلسطین را اعلام کرد.

از زمان جنگ جهانی اول و اشغال فلسطین توسط انگلیسی های استعمارگر تا ۱۴ می ۱۹۴۸ مقاومت و مبارزه مردم فلسطین با اشغالگری انگلیسی ها نیز به اشکال مختلف آغاز و تا جنگ جهانی دوم ادامه داشت، اما جنگ جهانی دوم و کشتار شماری از یهودیان به دست آلمان نازی بهانه ای شد تا صهیونیست ها بتوانند مهمترین گام برای تاسیس رژیم جعلی یهود را بر دارند.

 از سوی دیگر با آغاز دوران قیمومیت انگلیس بر فلسطین، موج مهاجرت یهودیان به این کشور نیز به راه افتاد، به طوری که طی ۳۰ سال، جمعیت یهودیان در فلسطین ۱۲ برابر شد. مهاجران یهودی قبل از تاسیس رژیم جعلی اسراییل، با حمایت و توطئه انگلیس، سازمان نظامی کاملی تشکیل دادند و همزمان زمین های فلسطینیان را ابتدا به چند برابر قیمت و باقیمانده زمین ها را سپس با زور تصاحب کردند.

 در ۱۴ می سال ۱۹۴۸ قیمومیت بریتانیا بر فلسطین به پایان رسید و صهیونیست ها بلافاصله و در همان روز با انتشار «منشور استقلال»، موجودیت رژیم جعلی اسرائیل را اعلام کردند؛ روزی که فلسطینیان و مردم جهان آن را «روز نکبت» نام گذاری کرده‌اند.

درست فردای آن روز، ارتش‌های کشورهای عربی و گروه زیادی از چریک‌های داوطلب عرب به محدوده رژیم تازه تاسیس و جعلی اسرائیل از چند جبهه حمله بردند، اما نهایتا این حملات با شکست اعراب به پایان رسید، ولی مبارزه و مقاومت فلسطینیان خاموش نشد و تا به امروز نیز ادامه داشته است.

آغاز مرحله ای تازه در مقاومت ملت فلسطین

پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ و حمایت ایشان از آرمان های مردم فلسطین، خون تازی در رگ فلسطینیان دمید و آنها از این تاریخ به بعد با پشتوانه انقلاب اسلامی به مقاومت خود علیه اشغالگران صهیونیست ادامه دادند.

امام خمینی (ره)، در روز ۱۳ رمضان ۱۳۹۹ق (۱۶ مرداد ۱۳۵۸ش) و به دنبال حمله نیروهای اسرائیلی به مسجد الاقصی و همچنین بمباران جنوب لبنان، در پیامی خطاب به مسلمین ایران و جهان، آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامید و از مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی را برای کوتاه کردن دست دولت اسرائیل و پشتیبانان آن به قیام فراخواند.

از آن سال آخرین جمعه ماه مبارک رمضان در سرزمین های اشغالی فلسطین و سراسر جهان و از جمله در ایران، میلیون ها مسلمان و آزاده برای اعتراض به رژیم جعلی و اشغالگر صهیونیستی به خیابان ها می ریزند و علیه صهیونیست ها شعار می دهند و با ملت فلسطین ابراز همبستگی می کنند.

از همان سال های دور، فلسطینی ها از اولین جمعه ماه مبارک آرام آرام به استقبال روز جهانی قدس می روند تا اوج آن به جمعه آخر می رسد، به همین دلیل دولت صهیونیستی با بسیج نظامیان و نیروهای امنیتی خود و با وحشیانه ترین شیوه های سرکوب به مقابله با روزه داران معترض فلسطینی می روند. 

اما شاید بتوان مهمترین اثر انقلاب اسلامی ایران و پایه گذاری روز جهانی قدس شریف را که برای اولین بار اعتراضات مدنی بدون سلاح را در فلسطین به اجرا گذاشت، شروع مرحله ای تازه از مبارزه تحت عنوان انتفاضه ملت فلسطین بوده است.

این جنبش مدنی طی سالیان به تقابل با صهیونیست ها پرداخته است و با دادن هزاران شهید و زخمی، هویتی جدیدی را برای مقاومت ملت فلسطین شکل داده است؛ بطوری که اکنون مقاومت اسلامی در غزه دارای یک ارتش پر قدرت است که در جنگ های یک تا دو دهه اخیر با اسرائیلی ها، رژیم به ظاهر شکست ناپذیر را به زانو در آورده است.

تاریخ حدود یکصد سال گذشته مردم فلسطین سراسر مقاومت است، ولی جنگ ۲۲ روزه سال ۱۳۸۷ مردم غزه که به شکست ارتش صهیونیستی و عقب نشینی آن انجامید و همچنین جنگ ۱۱ روزه که در ۳۱ اردیبهشت سال گذشته (۱۴۰۰) پایان یافت تاریخ عطف دیگری در مقاومت ضدصهیونیستی فلسطینیان ثبت کرد.

با نگاهی به تاریخ جنایت بار ۷۴ سال گذشته رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی می بینم که طی این سال ها کشتار شهروندان فلسطینی بویژه زنان، کودکان و سالخوردگان، مصادره اموال، اشغال و تخریب خانه های فلسطینی ها به عنوان بخشی از سیاست های ظالمانه، توسعه طلبانه و جنایتکارانه رژیم صهیونیستی در طول این سالها ادامه داشته است که در چارچوب نقض سیستماتیک حقوق بشر قرار می گیرد.

رژیم صهیونیستی تنها در تجاوزگری همه جانبه ۱۱ روزه خود به نوار غزه ۲۵۶ شهروند فلسطینی از جمله ۶۶ کودک و ۴۰ زن را به شهادت رساند که ۱۳ نفر از آنها فقط عضو یک خانواده بودند. با اینحال قدرت موشکی حماس و جهاد اسلامی و سایر گروه های فلسطینی، سران رژیم صهیونیستی را به روزی انداخت که برای پایان جنگ مجبور شدند دست به دامن دوستان عرب خود مانند مصر و اردن شوند.

اگرچه خانه های فلسطینی ها نیز در سال ۲۰۲۱ میلادی از اشغال و  تخریب و اقدامات نژادپرستانه صهیونیستها در امان نماند و بر شدت آن در مقایسه با سالهای ۲۰۱۹  و ۲۰۲۰ میلادی افزوده شد، به گونه ای که ۸۹۴ خانه فلسطینی در سال ۲۰۲۱ میلادی توسط صهیونیست ها تخریب و آواره گی یکهزار و ۱۷۹ نفر را به همراه داشت، اما آنچه برای جنبش فلسطین مهم بود اینکه توانسته اند طی این سالها و با الهام از انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) گام های روبه جلو بردارند.

نقش آمریکا در گستاخی صهیونیست ها

موارد برشمرده ، تنها بخشی از تجاوزگری، جنایت های سیستماتیک، خوی توسعه طلبی و رویکرد نژادپرستانه رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین است که در سایه حمایت های همه جانبه دولت آمریکا انجام شده است.

دولت آمریکا در طول سالیان سال به طور علنی کمک های مالی، نظامی و تسلیحاتی، اطلاعاتی و سیاسی از رژیم صهیونیستی بعمل آورده و عملا همواره در هر جنایتی در کنار صهیونیست ها بوده است.

مقامات دولت های پیاپی آمریکا در سالیان دراز همواره در سخنرانی های خود بارها بر "پایبندی به امنیت اسرائیل" تاکید کرده اند.

اشغال فلسطین و جنایات و تجاوزگری گسترده صهیونیست ها علیه فلسطینی ها و سایر ملت های منطقه در طول چندین دهه گذشته با مقاومت همه جانبه ملت های منطقه روبرو شده و رژیم جعلی صهیونیستی نتوانسته مشروعیتی برای خود در خاورمیانه ایجاد کند و ملت های منطقه رژیم اشغالگر صهیونیست را نه تنها بخشی از منطقه ندانسته، بلکه همواره بر مبارزه برای پایان اشغالگری، آزادسازی سرزمین فلسطین و شهر مقدس قدس و بیرون راندن اشغالگران تاکید کرده اند و حتی با وجود پشت کردن برخی رژیم های عرب به آرمان های ملت های مسلمان منطقه در قبال مسئله فلسطین و حرکت به سمت سازش با رژیم صهیونیستی، ملت های این کشورها همواره با برگزاری تظاهرات و راهپیمایی و به آتش کشیدن پرچم این رژیم، ضمن مخالفت با این سازش، خواهان قطع روابط با آن شده اند، اما این مساله یک روی ماجراست، چرا که برخی کشورهای منطقه از جمله امارات، بحرین، ترکیه و دو کشور آفریقایی مغرب و سودان در دو سال اخیر رابطه بسیار خوبی را با رژیم صهیونیستی آغاز کرده اند.

جنبش فلسطین و سازشکاران جدید

جنبش فلسطین همچنان فراز و فرودهایی داشته است؛ از اوج اقتدار در جنگ نظامی در برابر صهیونیست ها تا اندوه ناشی از سازش دولت های عرب و مسلمان منطقه با دشمن صهیونیستی !

امارات و بحرین در یک رویکرد سازشکارانه با رژیم صهیونیستی در ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ (۲۵ شهریور ۱۳۹۹) به صورت رسمی در حضور «دونالد ترامپ» رییس جمهوری پیشین آمریکا توافقنامه ای را امضا کردند که ملت فلسطین را در شوک فرو برد. اگرچه این دو کشور کوچک عرب حاشیه خلیج فارس رابطه چندین ساله غیرعلنی خود را با صهیونیست ها آشکار و رسمی کرده بودند، اما احساس بد این اقدام و ریخته قبح این عمل نه تنها برای ملت فلسطین که برای ملت های مسلمان در سراسر جهان بسیار سنگین بود.

در ادامه این حرکت ضد فلسطینی، دو کشور مغرب و سودان هم به طرح عادی سازی روابط با اسرائیل ملحق شدند تا فلسطینی ها تمام امیدشان را از دولت های عرب از دست بدهند؛ البته ملت فلسطین همچنان پشتوانه محکم و سترگی همچون حمایت ملت های منطقه و کشورها و نیروهای محور مقاومت و در راس آن ایران را با خود دارد.

صهیونیستها با تبلیغات گسترده تلاش کرده اند تا از توافق سازش جدید به عنوان یک دستاورد بزرگ یاد کرده و آن را به زعم خود سرآغازی بر «صلح، امنیت و شکوفایی» برای منطقه معرفی کنند؛ درحالی که به عقیده تحلیلگران سیاسی هدف اصلی آنها از این تبلیغات گسترده و بزرگ جلوه دادن توافق سازش جدید، تلاش برای بیرون آمدن از انزوای چندین دهه ای در منطقه مسلمان نشین خاورمیانه و جا زدن خود به عنوان محور تعیین کننده این منطقه است.

قابل توجه سازشکاران

همانگونه که در سطرهای بالا تاکید شد، حضور ۷۴ ساله رژیم جعلی اسراییل نه تنها برای فلسطنیان بلکه برای مردم منطقه نیز خسارات فراوانی داشته است. جنگ سوریه نمونه ای از این خسارت ها می باشد که با هدف تامین امنیت رژیم صهیونیستی در اسفند ماه سال ۱۳۸۹ شروع شده و هنوز هم ادامه دارد که نتیجه آن فقط کشته شدن مسلمانان و نابودی منابع مادی و اقتصادی آنها بوده است.

رژیم صهیونیستی به دلیل کارنامه ننگین خود نزد بسیاری از دولت‌ها و ملت‌ها منفور است. اوایل امسال حدود ۱۰ قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل با امضای بیش از ۱۵۰ کشور علیه اقدامات غیرقانونی رژیم صهیونیستی صادر شد.

رژیم صیونستی فقط در جهان اسلام و کشورهای محور مقاومت منفور نیست؛ بلکه رژیمی است که در کل دنیا به عنوان یک رژیم منزوی و رژیمی که از روابط با کشورها سواستفاده می‌کند، شناخته می‌شود.

شرایط تحمیلی به مردم لبنان در سه سال گذشته که مردم این کشور را با شرایط سخت اقتصادی مواجه کرده، نمونه دیگری از برنامه صهیونیست ها در منطقه می باشد که با هدف تسلیم سلاح مقاومت انجام شده و در این مسیر آمریکا، فرانسه و عربستان نیز با صهیونیست ها همراه شده اند تا با تحریم لبنان شرایط سختی را به این کشور تحمیل کنند و از این طریق به زعم خویش مقاومت را وادار به پذیرش خواسته های خود نمایند.

انفجار مهیب و فاجعه بار بندر بیروت نیز که در ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۹۹ روی داد و موجب کشته شدن ۱۹۰ نفر و زخمی شدن بیش از شش هزار نفر دیگر شد، انگشت اتهام به سوی رژیم صهیونیستی و عوامل داخلی آن در لبنان نشانه رفت و بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان مسایل منطقه این رژیم را مقصر اصلی انفجار این بندر اعلام کردند؛ انفجاری که در یک انبار حاوی دو هزار و ۷۵۰ تن «نیترات آمونیوم» در بندر بیروت صورت گرفت و موجب شد، بسیاری از ساختمان‌های اطراف این بندر به طور کامل ویران شود که استاندار بیروت میزان خسارت‌های وارده در اثر این انفجار را بیش از ۱۰ میلیارد دلار اعلام کرد.

جنگ یمن نیز که وارد هشتمین سال خود شده نیز دقیقا در مسیر کشتار مسلمانان و نابودی منابع آنها می باشد، اقدامی که ذره ای برای مسلمانان سود ندارد و یکی از خواست های صهیونیست در کم کردن شمار مسلمانان و کاهش قدرت اقتصادی آنها می باشد.

اوضاع و احوال بد اقتصادی این روزهای ترکیه نیز دقیقا مدّ نظر صهیونیست ها می باشد، چراکه شرایط این روزهای ترکیه موجب شده تا رییس جمهور این کشور دست دوستی به سمت مقامات صهیونیست دراز کند و حتی از رییس رژیم صهیونیستی دعوت کند که به ترکیه سفر نماید و خود نیز در روزهای آینده به تل آویو سفر کند تا شاید صهیونیست ها نظر خوشی به آنکارا برای رفع مشکلاتش بنمایند، مشکلاتی که به اعتقاد برخی کارشناسان مسایل منطقه، مبدا آن صهیونیستی و برای زمینه سازی برای برقراری رابطه قوی میان تل آویو – آنکارا است.

عراق نیز از توطئه صهیونیست ها در امان نمانده و در سال های اخیر زخم تیغ صهیونیست ها را همواره حس کرده است. یکی از موارد مشکلات مردم عراق با کردهای شمال این کشور، نزدیکی برخی از سران اقلیم کردستان عراق با رژیم صهیونیستی و فروش نفت به این رژیم می باشد که با مخالفت بسیاری از مقامات و احزاب عراقی و مردم این کشور مواجه شده است.

 حضور رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق نه تنها موجب امنیت اقلیم نشده، بلکه به امنتی اقلیم هم ضربه وارد کرده است.

موضوع دیگر ترور ۵۰۰ دانشمند و استاد عراقی می باشد که از آوریل ۲۰۰۳ میلادی آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد؛ این اقدام تروریستی آشکارا بیانگر وجود توطئه‌ای جهت از بین بردن نخبگان و اندیشمندان عراقی بوده و این درحالی است که در همین همین دوره بیش از ۱۵۰۰ پزشک و متخصص عراقی نیز ربوده شدند و همین مساله موجب شد تا بسیاری از پزشکان و متخصصان و خلبانان عراقی از این کشور خارج شوند و به دیگر کشورها مهاجرت کنند، موضوعی که از همان ابتدا جوخه ترور رژیم صهیونیستی را در حمایت آمریکا عامل آن معرفی کرد.

"موفق الربیعی" مشاور امنیت ملی سابق عراق در خصوص عوامل این اقدامات تروریستی اعلام کرد که برخی عناصر سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) به بهانه‌های مختلف و با پوشش‌های مختلف وارد عراق شده‌اند. بسیاری از نظامیان آمریکایی دارای دو تابعیت آمریکایی و اسرائیلی بوده‌اند، لذا می‌توان گفت کسانی که در میان این نظامیان دارای تابعیت اسرائیلی بوده‌اند، در درجه نخست به صهیونیست‌ها تمایل و گرایش دارند.

مشاور امنیت ملی سابق عراق با تاکید به اقدامات رژیم صهیونیست در عراق در طول جنگ سال ۲۰۰۳ و پس از آن تاکید کرد که «ترور دانشمندان و خلبانان عراق تصادفی یا نتیجه طبیعی ناامنی و بی ثباتی حاکم بر عراق نیست، بلکه یک اقدام برنامه‌ریزی شده بود که در پشت آن برخی سرویس‌های اطلاعاتی (موساد و سیا) قرار داشتند که نابودی و تخریب عراق و عقب‌مانده نگه داشتن آن به نفع آنهاست».

طی سال های اخیر بسیاری از رسانه ها و شخصیت های عراقی و منطقه نیز بارها در گزارش ها و اخبار مختلف ترور دانشمندان عراقی را کار موساد معرفی کرده اند.

ترور دانشمندان هسته ای ایران و دستگیری برخی از عوامل این اقدامات تروریستی و اعتراف آنها نیز قسمتی دیگر از کارنامه جوخه ترور سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی بشمار می آید که موجب خسارت های زیادی به کشور شده است.

موساد در صدر ترورهای جهان

اسرائیل، موجودیتی که در خون و جنایت زاده شده و رتبه اول جهان را در ترورها دارد.

آمار و ارقام های ترورهایی که در جهان توسط صهیونیست ها صورت گرفته فوق العاده است. پس از زمان جنگ دوم جهانی و تاسیس رژیم اسراییل، ماموران مخفی موساد نه تنها بیشتر از ماموران مخفی سایر کشورها، دست به ترور افراد زده اند، بلکه سرعت این ترورها نیز بالا رفته است به گونه ای که در یک دهه گذشته تعداد این عملیات ها به حدود ۸۰۰ مورد رسیده است. تعداد افرادی که در این میان قربانی شدند به صورت قطعی مشخص نیست ولی به هزاران نفر بالغ می شود.

روزنامه انگلیسی دیلی میل در مرداد ماه سال ۱۳۹۷ طی گزارشی "سازمان جاسوسی اسرائیل / موساد" را با ۸۰۰ طرح ترور در یک دهه در رده نخست سرویس های جاسوسی جهان قرار داد.

دیلی میل در گزارشی با عنوان «چگونه موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، با ۸۰۰ طرح ترور در دهه گذشته رده نخست را در ترورها در سراسر جهان در اختیار گرفت» نوشت: چهل سال قبل "ودیع حَدّاد" یکی از تحت تعقیب ترین افراد جهان بود. حداد به عنوان فردی جسور و مصمم رهبر گروه چپگرای جبهه خلق برای آزادی فلسطین بود.

وی "ایلیچ رامیرز سانچز" تروریست معروف را که ملقب به کارلوس شغال بود آموزش داد و طرح ربودن هواپیمای شرکت هواپیمایی ایرفرانس را که به مقصد انتبه اوگاندا پرواز کرده بود، طراحی کرد. موساد به دنبال مرگ وی بود، ولی شش سال بعد از اینکه موساد دستور قتل حداد را صادر کرده بود وی هنوز هم زنده بود و ظاهرا در کمال آرامش در بغداد زندگی می کرد.

اتفاقی که بعدا روی داد ارزش ساخت فیلمی هیجان انگیز به سبک فیلم های جیمز باند را دارد. در دهم ژانویه ۱۹۷۸ یکی از جاسوسان موساد که در حلقه افراد نزدیک به حداد قرار داشت خمیر دندان وی را با خمیر دندان مشابهی عوض کرد که با یک ماده سمی مرگبار آلوده شده بود. این ماده سمی در آزمایشگاهی مخفی در نزدیک تل آویو تولید شده بود.

هر بار که حداد دندان های خود را مسواک می زد مقداری اندک از این سم از طریق لثه های وی وارد جریان خونش می شد. وی به تدریج تحلیل رفت. دوستان فلسطینی وی با پلیس مخفی آلمان شرقی (سابق) تماس گرفتند و وی به بیمارستانی در برلین شرقی منتقل شد. وی ده روز بعد در شرایطی که خونریزی شدیدی داشت در نهایت درد و رنج جان باخت.

پزشکان متعجب بودند، ولی در اسرائیل مقامات موساد به سبب انجام موفق یک عملیات به خود تبریک می گفتند.

"رونن برگمن" روزنامه نگار اسرائیلی در کتاب جدید خود می گوید، اتفاقی که برای حداد روی داد مبالغه آمیزترین نمونه چیزی است که اکنون به یک الگوی بادوام تبدیل شده است.

ایده یک مامور مخفی که در جهان تیره و تار سیاست ها در خاور میانه حرکت می کند و مجوز قتل نیز دارد برای خود البته با جذابیتی همراه است. تعدادی از داستان های برگمن بی شک، رنگ و بوی فیلم های جاسوسی هالیوودی را دارد.

یکی از عملیات های موساد در سال ۱۹۶۸ برگرفته از فیلم «نامزد منچوری» بود که در آن موساد یک روانشناس سوئدی الاصل را برای شستشوی مغزی یک زندانی فلسطینی استخدام می کند تا این زندانی "یاسر عرفات" رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را ترور کند.

این روانشناس زندانی مناسب خود را انتخاب کرد و سه ماه تمام وی را با این پیام ساده هیپنوتیسم کرد که «عرفات بد است و باید کشته شود».

این زندانی که فقط با نام فتحی معروف است، آموزش دید و آموخت به تصاویر عرفات که در اتاقی ویژه پنهان شده بود تیراندازی کند. در نوزده دسامبر ۱۹۶۸ یک تیم موساد فتحی را از رود اردن عبور داد و از آنجا قرار بود وی به مقر عرفات نفوذ کند.

آنها بعدا منتظر شدند؛ پنج ساعت بعد خبر رسید. فتحی هیچ وقتی را تلف نکرده بود. وی مستقیما به ایستگاه پلیس رفته و موساد را متهم کرده بود که به دنبال شستشوی مغزی وی بوده است. این عملیات یک شکست مفتضحانه بود.

با این حال موساد در سال های اخیر در حد و اندازه های شهرت خود به عنوان مؤثرترین ماشین قتل در جهان ظاهر شده است. یکی از عملیات های آن در دبی این مطلب را ثابت می کند. در ژانویه سال ۲۰۱۰ تیمی مرکب از ده ها عامل موساد با گذرنامه های جعلی و در شرایطی که کلاه گیس و سبیل مصنوعی گذاشته بودند به این شیخ نشین نفت خیز رفتند.

آنها که خود را گردشگر و تنیس باز جا زده بودند و حتی تعدادی از آنها نیز راکت تنیس داشتند به یکی از اتاق های هتل لوکس البستان یورش بردند.

آنها در آنجا منتظر طعمه خود یعنی "محمود المبحوح" از اعضای حماس ماندند. زمانی که المبحوح وارد اتاق خود شد، آنها وی را گرفتند و با استفاده از یک ابزار پیشرفته مافوق صوت، سم را وارد بدن وی کردند، بدون اینکه حتی پوست وی سوراخ شود. مبحوح ظرف چند لحظه مرد. چهار ساعت بعد نیز بیشتر اعضای این تیم از دبی خارج شده بودند؛ عملیات انجام شده بود.

همه این ها شاید ماجراجویانه یا قهرمانانه به نظر برسد، ولی داستان برگمن هیچ چیز سحرآمیزی ندارد.

دیلی میل درادامه می نویسد: اسرائیل در میان نسل کشی نژادی وحشیانه زاده شد، جایی که همسایگان یهودی هزاران نفر از فلسطینیان را به قتل می رساندند.

"ولی داستان خود برگمن نیز به نحوی جالب است. با اینکه وی به سبب انتشار این کتاب به خیانت و افشاگری متهم شده است ولی به هیچ عنوان یک فعال ساده انگار و رقیق القلب نیست. وی متولد سال ۱۹۷۲ است. برگمن دوره خدمت ضروری را در یگان اطلاعات نیروهای پلیس ارتش اسرائیل گذراند. وی که مدرک دکترا از دانشگاه کیمبریج دارد روزنامه نگار ارشد بزرگترین روزنامه اسرائیل است.

کتاب وی که حاصل حدود هزار مصاحبه و نیز تعداد زیادی اسناد افشا شده است اغلب شبیه رمان های جاسوسی "جان لوکاره" نویسنده انگلیسی است. با این حال انتشار این کتاب به جسارت زیادی نیاز داشت.

زمانی که وی مشغول کار روی کتاب خود بود فرمانده ارتش اسرائیل وی را به خیانت متهم کرد و حتی از سرویس های امنیتی این رژیم خواست علیه وی دست به اقدام (ترور وی) بزنند؛ چرا؟ زیرا که کتاب برگمن بیانگر هزینه های انسانی سیاست اسرائیل در زمینه کشتارهای هدفمند است. وی مثلا نشان می دهد زمانی که عملیاتی در خارج اسرائیل صورت می گیرد ماموران اسرائیلی درباره قربانیان غیرنظامی خود هیچ ترحمی نداشتند و الان نیز ندارند.

شاید وحشتناک ترین بخش کتاب وی به یکی از این عملیات ها در سال ۱۹۷۳ مربوط می شود.

در آن زمان موساد به دنبال "علی حسن سلامه" بود که یکی از تحت تعقیب ترین افراد در جهان محسوب می شد. گفته شده سلامه رئیس عملیات یک گروه فلسطینی به نام سپتامبر سیاه بود که یازده ورزشکار اسرائیلی را در جریان بازی های المپیک ۱۹۷۲ ترور کرده بود.

موساد به دنبال کشتن وی بود، ولی سرنخی وجود نداشت. سپس اتفاقی رخ داد. یکی از ماموران مخفی اسرائیل، سلامه را در کافه ای در شهر لیلهامر نروژ مشاهده کرد. این گزارش به تل آویو رسید و یک تیم ترور تشکیل شد. در تاریخ ۲۱ ژوئیه زمانی که سلامه به همراه یک زن بعد از بازگشت از سینما از اتوبوس پیاده شدند، اعضای تیم اسرائیلی در داخل یک ولوو انتظار وی را می کشیدند. آنها از خودرو بیرون آمدند و هشت تیر شلیک کردند و سپس سوار خودرو و از محل دور شدند؛ قربانی نیز در خون خود غلطید.

این عملیات ترور در ظاهر موفق بود، ولی یک مشکل وجود داشت و آن اینکه آنها فرد دیگری را کشته بودند. آن شخص سلامه نبود، بلکه یک پیشخدمت مغربی به نام "احمد بوشیخی" بود که همسرش نیز باردار بود.

پلیس نروژ شش مامور ترور اسرائیلی را بازداشت کرد. پنج نفر مدت زمانی را در نروژ زندانی بودند، ولی همگی در قالب یک توافق محرمانه آزاد شدند. زمانی که آنها به اسرائیل بازگشتند از آنها همانند قهرمان! استقبال شد. در آن زمان کمتر فردی اخلاقی بودن این عملیات را زیر سؤال برد؛ آنها فکر می کردند شرم آور است که موساد فرد اشتباهی را انتخاب کرده بود.

با این حال آنها در نهایت به سلامه دست یافتند. در ۲۲ ژانویه سال ۱۹۷۹ زمانی که سلامه از آپارتمان خود در بیروت خارج می شد یک مامور زن اسرائیلی با فشار دادن یک دکمه باعث انفجار مهیب خودرویی شد که خیابان را به لرزه در آورد. هشت عابر نیز کشته شدند از جمله یک دانشجوی انگلیسی و یک راهبه آلمانی ولی در موساد هیچ کس نگران این امر نبود.

"آمی آیالون" مقام سابق امنیتی رژیم صهیونیستی در تایید جنایات و اقدامت تروریستی موساد می گوید: «شما به کشتن عادت می کنید؛ خلاص شدن از دست زندگی انسان ها امری آسان می شود؛ شما بیست دقیقه را روی این مطلب صرف می کنید که چه کسی را بکشید.»

آیالون از عبارت «ابتذال شیطان» استفاده می کند، عبارتی آشنا که وی از "هانا آرنت" فیلسوف آلمانی گرفته است. آرنت این عبارت را برای توصیف "آدولف آیشمن" جنایتکار جنگی آلمان نازی استفاده کرد؛ "این امر خود بسیار گویاست".

برگمن با اینکه نشان می دهد که چرا انسان های شریف می توانند این احساس را بکنند که چاره ای جز گرفتن تصمیمات وحشتناک ندارند، با این حال وی پیامدهای برهم خوردن مرز میان خیر و شر را نیز توصیف می کند.

به عنوان مثال، در اوایل دهه هشتاد "آریل شارون" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی معروف به قصاب صبرا و شتیلا که بعدا نخست وزیر این رژیم شد، شدیدا به دنبال کشتن "یاسر عرفات" رهبر جنبش فتح بود و همین امر وی را وارد یکی از تاریک ترین فصل ها در تاریخ جنایات اسرائیل کرد. در آن زمان اسرائیل درگیر یک جنگ وحشتناک در لبنان بود که به کشته شدن دست‌کم ۱۲۰ هزار نفر منجر شد.

بنا به دستور شارون، ارتش اسرائیل وارد همکاری با یک گروه شبه نظامی لبنانی به نام "فالانژهای مسیحی" شد که صدها نفر و شاید هزاران نفر از مسلمانان را در بیروت کشت. فالانژها گوش قربانیان را به عنوان یادگاری می بریدند و بدن آنها را داخل چال هایی از گچ فرو می بردند؛ شارون به این حد هم اکتفا نکرد.

موارد یا دشده تنها بخشی از اقدامات جنایت بار رژیم صهیونیستی و جوخه ترور آن در سطح جهان و منطقه می باشد، اقداماتی که از این رژیم به عنوان غده سرطانی ساخته و تا زمانی که این غده از بدن خاورمیانه جراحی و جدا نشود، اقدامات جنایت بار آن نیز ادامه خواهد داشت.