این نگرانی زمانی بیشتر میشود که متوجه شویم با کنار رفتن دو فیلم اکران نوروزی، فضای خالی برای نمایش ۲ فیلم جدید در اکران عیدفطر مهیا است اما اینکه چرا ۵ تهیهکننده که ۱ ماه از نمایش فیلم آنها میگذرد و فروش آثار آنها از کف نیفتاده، اینچنین اظهار نگرانی میکنند، ریشه در ناامنی و تصمیمهای خلقالساعهای دارد که تاکنون بارها در مقوله اکران اتفاق افتاده است.
هیچ عقل سلیمی نمیتواند بپذیرد که یک فیلم نوروزی درحالیکه تنها ۴ هفته از نمایش آن میگذرد و روند تصاعدی فروش اثر، همچنان ادامه دارد، از پرده پائین کشیده شود و فیلم دیگری جایگزین آن شود.
این گزاره مهم، در شرایطی نادیده گرفته شده که اعضای شورای صنفی نمایش، در تمام این مدت بر «تمامیت اکران عیدفطر» تاکید داشتند و عنوان نکردند که این اکران، مانند اکرانهای عادی سالیان قبل، شامل ۷ فیلم نمیشود.
به این معنی که با اضافه شدن یک سرگروه دیگر، تعداد سرگروهها به ۸ سینما افزایش پیدا کرده و این شورا باید تنها ۳ فیلم دیگر را به ناوگان نمایش اضافه کند که با ۵ فیلم کنونی، تعداد آثار اکران به ۸ فیلم برسد.
بیان نکردن این تصمیم و رسانهای نشدن آن، این نگرانی را برای صاحبان ۵ فیلم پرفروش نوروزی به وجود آورده که شاید فیلم آنها را از سرگروهی برداشته و به صورت متفرقه در سینماها و سانسهای مهجور نمایش دهند. حال آنکه طبق آئیننامه، هیچ فیلمی نمیتواند در مدت ۴ هفته و درحالی که از کف فروش نیفتاده، از سرگروهی برداشته و یا از پرده پائین کشیده شود.
بنابراین مجموعه عملکرد شورای صنفی نمایش و سازمان سینمایی در نیمه نخست اسفندماه سال گذشته که به حذف دو فیلم اکران نوروزی انجامید، چنین نگرانی را برای سینماگران کشورمان رقم زده است که شاید آنها بخواهند بخاطر کوتاه کردن صف طولانی فیلمهای آماده اکران، سرگروهی را از آنها بگیرند و فیلم دیگری را جایگزین اثر آنها کنند.
این نگرانی بیش از آنکه موید وضعیت آشفته نمایش در سینمای کشور باشد، نشاندهنده عدماطمینان و نبود آرامشی است که سینماگران در قبال مدیران سینمایی و تصمیمات آنها دارند. یعنی تهیهکنندگان این ۵ فیلم که تمام آنها را چهرههای شناختهشده و باسابقه سینما تشکیل میدهد، همچنان پشتوانه چندانی را به خود نمیبینند تا اینگونه با انتشار یک نامه رسمی، درخواست خود را رسانهای کنند.
این وضعیت در امتداد نگرانیهایی است که طی ماههای اخیر به دلایلی چون اظهارات عجیب راجع شورای پروانه ساخت و نمایش، حذف بخش آرای مردمی در جشنواره فیلم فجر و حذف ناگهانی دو فیلم مسجلشده اکران نوروزی به وجود آمده و این اتفاق، نشان میدهد که مدیران سینمایی تا چه اندازه باید در ایجاد آرامش و روحیهبخشی به هنرمندان و سینماگران تلاش کنند.
سازمان سینمایی که طی مدیریت جدید، تلاشهای قابلتوجهی در سامان دادن به مشکلات عدیده سینمای ایران به انجام رسانده و مدیری ساعی همچون محمد خزاعی را به خود میبیند، باید به موازات این قبیل اقدامات و تسهیلگریها، روح آرامش را به سینمای ایران بازگردانده و از بروز هرگونه تشتت و ناامیدی در آن جلوگیری کند.
این دو مولفه، بازوهای اجرایی کاربردی هستند که میتوانند در کوتاهمدت، سینمای ایران را از حواشی و نگرانیهای غیرحرفهای که در مسیر تهدید سرمایه تعریف میشود، دور کند.