حجت الاسلام رضا غلامی در پاسخ به خبرنگار معارف ایرنا درباره نقاط قوت برنامه زندگی پس از زندگی گفت: من این برنامه را از جهت ایجاد فرصت برای خروج از غفلت و دنیازدگی و از همه مهمتر، مرگ اندیشی، برنامه خوبی می دانم. البته همانطور که پیشتر اظهار نظر کردهام، همه روایتهای طرح شده در این برنامه را از جهت علمی و دینی موجه و معتبر تلقی نمیکنم و حتی معتقدم این روایات می تواند آفاتی را در ساحت دینداری بوجود بیاورد.
وی درباره اظهارنظر اندیشمندانی مانند آیت الله فیاضی و حجج اسلام عبدالحسین خسروپناه و رضا محمدی شاهرودی پیرامون برنامه زندگی پس از زندگی گفت: به اساتیدی که نام بردید، ارادت دارم اما نظرم با آنها در برخی مسائل متفاوت است؛ ضمن آنکه نمی دانم این عزیزان از زاویه دید حقیر به این برنامه و روایت های طرح شده در آن نگریستهاند یا نه. از طرف دیگر، دقت بفرمایید که این مباحث تقلیدی نیست بلکه تحقیقی است و دلیلی ندارد اگر استاد بزرگواری نظری داد، دیگر کسی اظهار نظر متفاوتی نداشته باشد.
این استاد حوزه در پاسخ به این سوال که چگونه ممکن است افرادی که در حیات ضعیف قرار دارند، از قدرت دیدن و شنیدن مسائل اطراف خود و حتی فکر افراد برخوردار شوند، به گونه ای که تمام جزییات مکان های بیمارستان و خاطرات پرستاران و پزشکان را بعد از هوشیاری بیان کنند، اظهار داشت: مشاهدات افراد به ویژه در خواب یا بیهوشی می تواند از دو جهت قابل ملاحظه باشد؛ یا مشاهدات آنها محصول انبار ذهنی خود و خیال متصل است که برای فهم فرایند آن، نیازمند رجوع به لایههای عمیق علوم شناختی هستیم و یا محصول حضور در عالم مثالی و باطنی است.
این مدرس حوزه فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی افزود: آنچه مسلم است کارکردهای عظیم و اعجاب آور مغز را نباید دست کم گرفت. حتی ابزار ارتباط متافیزیکی انسان با عالم ملکوت (تا زمانی که زنده است) همین مغز است. بعد از مرگ و نابودی مغز، بحث عوض میشود که فیلسوفان و عرفا به آن مفصل پرداخته اند و من شخصا نظریات صدرالمتالهین در این زمینه را راهگشا تر می دانم
غلامی افزود: اما در پاسخ به سئوال شما باید عرض کنم که تشخیص اینکه مشاهدات این افراد از کدام نوع است (خیال متصل یا خیال منفصل) کار ساده ای نیست اما به طور کل، این مواردی که در سئوال به آن اشاره کرده اید، که نوعی خبر از غیب در آن وجود دارد، احتمالا از نوع دوم، یعنی خیال منفصل و مشاهدات مثالی است. البته باز تاکید می کنم احتمالاً چرا که در این زمینه نمی توان با قطعیت سخن گفت.
وی که مسأله مرگ را جزو پیچیده ترین مباحث دینی می داند، در پاسخ به این سوال که چگونه می توان مسائل مربوط به مرگ را برای مردم بیان کرد، گفت: بهترین روش، تفسیر عالمانه صدها آیه و روایتی است که خوشبختانه در این زمینه در اختیار ماست. به جای اتکاء به تجارب و مشاهداتی که سنجش علمی و یا دینی آنها دشوار و بعضا ناممکن است، و احتمال خطاآلود بودن آنها می رود، باید به آیات و روایات رجوع کرد و معارف ناب اسلامی را تکیه گاه هر گونه معرفتی در باب مرگ و زندگی پس از مرگ قرار داد.
غلامی اضافه کرد: باید ملتفت بود که مشاهدات افراد غیر معصوم توام با خطا و نسیان و ناسازگاری است، و ترویج آن به اسم دین می تواند لطمات جبران ناپذیری به دین وارد نموده و به دست خودمان، مجموعهای از موهومات و خرافات را وارد ادبیات دین کند.
وی درباره نمونه هایی از برنامه زندگی پس از زندگی که در جهان مسیحیت نیز وجود دارد، اظهار داشت: اتفاقا برنامه هایی مانند زندگی پس از زندگی از سال ها قبل در شبکه های تلویزیونی مسیحی ساخته شده و دهها کتاب مهم تالیف و منتشر شده است. ترس از مرگ و جهل نسبت به عالم پس از مرگ به این برنامه ها جذابیت ویژه ای بخشیده است. البته به دلیل تفاوت زیست انسان مسیحی با انسان مسلمان و تمایزاتی که میان عقاید وجود دارد، روایت ها نیز در عین وجود برخی اشتراکات، تمایزات جدی با هم دارند. بنابراین، سایه نگاههای پلورالیستی نیز بر این جنس برنامه ها افتاده است که در جای خود قابل بحث است.
غلامی در پاسخ به این سوال که اگر چه نمی توان به خواب استناد کرد ولی چنانچه نکات بیان شده از سوی تجربه گران با ایمان عقلی و معارف دینی مطابقت داشته باشد، آیا می توان به عنوان مصداق آن را قبول کرد یا نه، گفت: بله می توان. نه فقط این جنس روایات بلکه شهودات عرفانی عرفا نیز فقط در صورتیکه با آیات و روایات منطبق باشد موجه و معتبر است. البته تایید انطباق این روایات یا تجربیات با آیات قرآن و احادیث حضرات معصومین علیهم السلام، کار متخصصین و علمای دین است نه افراد غیر متخصص.