به تعبیر آندره برتون رهبر جنبش سورئالیسم، انسانها در خواب بهشکل غیرمترقبهای بازیچه حافظه و رویاهایشان قرار میگیرند.
یکیاز شاخصترین آثار متمرکز بر موضوع کابوس، تداوم حافظه اثر برجسته هنرمند اسپانیایی سالوادور دالی است که مشهورترین نقاشی وی و مهمترین شاهکار هنر سورئالیستی بهشمار میرود. او در این اثر معماگونه، تصویری رازآمیز از کابوسی هراسناک که ریشه در واقعیت دارد را بازآفرینی کرده است.
تداوم حافظه، منظرهایست از لحظات گرگومیش در غروب ساحلی شنی که به صخرههایی سخت و افق نیلگون دریا ختم میشود. در میان عناصر غریب این منظره متروک، سه ساعت جیبی در ابعاد بزرگ دیده میشوند که بهنحو عجیبی نرم شده و برخلاف طبیعت سخت و خمناپذیرشان، همچون مواد پلاستیکی زیر آفتاب داغ، درحال ذوب شدن بهنظر میرسند.
این سه ساعت مسخ شده، به مفهوم کلی زمان اشاره دارند تا شاید نمادی از گذشته، حال و آینده باشند. در گوشه چپ تصویر ساعت چهارمی به صورت واژگون با پوشش طلایی دیده میشود که بدون اعوجاج احتمالاً به زمان عینی کنایه دارد؛ در اینصورت سه ساعت دیگر زمان ناموزون و کشدار در خواب را تداعی میکنند، از جمله بالاترین ساعت روی شاخه شکسته و خشک شده درخت زیتون که آشکارا به مرگ اشاره دارد و این پندار که هیچ چیز برای همیشه زنده نیست.
ساعت نشانهای متعارف برای اعلان زمان است، اما ساعتهای ذوب شده تجربه متفاوتی از زمان در خواب را بیان میکنند که معمولاً بسیار کندتر و یا تندتر از زمان در واقعیت سپری میشود. دالی بدینسان تلقی رایج از گذر زمان را بهچالش کشیده درک متفاوتی از آنرا مطرح میسازد. بنابراین تداوم حافظه تصویری نمادین از نسبیت زمان و استحاله اشیاء در فرآیند دگردیسی فضا و زمان است و مراقبهای سورئالیستی در فروپاشی تصور ما از نظم هستی.
در مرکز تابلو فیگور گنگ و هیولاگونهای روی زمین افتاده که با خطوط انداموار و موهایی بلند شبیه ابرو و مژهها، جلوهای انساننما دارد و شاید سلفپرتره هنرمند است. حالت مسخشدگی فیگور با ساعتی نرم و خمیری که روی آن افتاده، یادآور موجودات غریب و غیرقابل توصیفی است که گاه در خواب دیده میشوند. دالی اغلب خوابهایش را یادداشت میکرده تا در نقاشیهایش بهتصویر بکشد و این اثر همچون شمایلنگاری شخصی، ممکن است بازنمایی یک کابوس و ادراکی از گذر زمان در خواب باشد. تداوم حافظه، از این منظر، تصویری روانپریش از کابوس و پارانوید هنرمند است.
در سمت چپ حشراتی بامقیاس نامتوازن روی ساعتها نشستهاند که در زبان تمثیلی دالی استعارههایی از مرگ و رابطه انگلی با زمان هستند. روی ساعت طلایی واژگون مورچههایی دیده میشود با بدنی شبیه ساعت شنی. مگسی که تمثیل پوسیدگی و انحطاط است، با سایهای شبیه انسان، روی ساعت آبی با نوار طلایی نشسته؛ تنها ساعتی که وقت را بهطور واضحی نشان میدهد. عوامل دیگری نیز گذر زمان را تلویحاً مطرح میسازند؛ ابری سیار که بر بخشی از ساحل شنی سایه افکنده و اقیانوس در دوردست که شاید به بیزمانی یا ابدیت کنایه داشته باشد. در برابر این ناگواریها، یک تخم که مشخص نیست به چه حیوانی تعلق دارد، در نزدیکی صخره و ساحل زیر نور آفتاب نماد انتظاری است برای تولد.
این نقاشی کوچک ۲۴در۳۳ سانتیمتری، برمبنای دریافتهای سالوادور دالی از نظریه نسبیت انیشتین و با الهام از دیدگاههای روانکاوی فروید خلق شده است. کلید اصلی رمزگشایی از مفاهیم پنهان در این اثر مرموز، درک نسبیت فضا و زمان در خواب است؛ خوابی گنگ با اشیاء نامانوس و فضایی نیمهانتزاعی که با جزئیاتی دقیق مشابه تصاویر عکاسانه خلق شده تا به شکل تأملبرانگیزی واقعی بهنظر برسد.
هنر سورئالیستی در تعبیر دالی «عکسهایی است از رویا که با دست نقاشی شده». او این اثر اسرارآمیز و ماندگار را در زمانیکه تنها ۲۷ سال داشت خلق کرد و حالا بهویژه بهخاطر تصاویر ساعتهای ذوب شده، در زمره شناخته شدهترین آیکونهای هنری قرن بیستم تلقی میشود. نقاشی اندکی پس از خلق توسط مجموعهداری خریداری و به موزه هنرهای مدرن نیویورک اهدا شد و از آن زمان در معرض نمایش دائمی است.