همراه تعدادی از سگهای گله و چوب به دست در کوههای برفی به دنبال گله گرازهای گرسنه می دوند و وقتی نفس این زبان بسته ها به شماره افتاد در نهایت با چوب های نیزه دار این حیوان را ناتوان و در انتها شکار و لاشه را دوره می کنند و بزمی را تشکیل می دهند و در آن محفل هر کس از شجاعت و غیرت شکارش سعی در پیشی گرفتن از دیگری دارد.
کم نیست تعداد فیلمهایی که در آن افراد دست به کشتار وحشیانه حیوانات زدهاند و از معروفترین آنها که سلاخی تولهخرسها در سمیرم تا کشتن الاغ با ضربات پُتک و گرفتن عکس یادگاری با خرس سربریده و شکار پلنگ با تیر و کمان دل هر بیننده ای را به درد می آورد، اما این بار این تراژدی با شکار گراز وحشی در فضای مجازی جوانان روستایی خراسان شمالی نمایان می شود و جوانان با دست به دست چرخاندن این فیلم ها غیرتشان را به رخ می کشانند و انگار این بار، دست خشن روزگار گریبان این موجودات بی زبان را گرفته است.
این حیوان آزارها چنان صحنه های وحشتناکی از کشتن گراز با کمک سگ های گله خلق می کنند که دل هر کسی را بدرد می آورد، گویی این شکارچیان هیچ حسی از خون، درد و ضجه های یک حیوان در حال مرگ را درک نمی کنند، چه رسد به رعایت حقوق حیوانات!
به عقیده کارشناسان؛ گراز تنها منبع غذایی گربه سانانی چون پلنگ را در این خطه از شمالشرق کشور تشکیل می دهد و در صورت کم شدن این حیوان چرخه غذایی این حیوان به خطر می افتد، از طرفی مسوولان محیط زیست استان کاهش پلنگ در راس هرم این چرخه غذایی را عامل افزایش گراز در این خطه می دانند، ولی هر تناقضی که در این چرخه رخ داده است توسط انسان های بومی رقم خورده و حال تراژدی دیگری به نام شکار گراز را خلق کرده اند.
تفریحی به نام شکار گراز
داستان شکار گراز های وحشی در خراسان شمالی از یک پیمایش کوهنوردی در روستای مرزی قلعه حسن مشرف به منطقه حفاظت شده گُلیل در جوار مرز ترکمنستان آغاز شد؛ زمانی که با تیمی از دوستان برای پیمایش کوه گلیل به این منطقه سفر کردیم و در بین راه در این روستا با صحنه عجیبی مواجه شدیم و موتورسواری که در دست ترک نشین آن ۲ نیزه و لاشه ای پشمالو در داخل خورجین موتورش که سم هایش بیرون زده، توجهم را جلب می کند؛ وقتی این لاشه عجیب را جویا شدم با افتخار می گویند؛ "گراز وحشی" است.
کمی جلوتر تعدادی از جوانان روستا در مغازه ای نشسته اند و چهره هایشان بشاش و شوخ طبع به نظر می رسد و هر کدام هم بر روی ترک موتوری نشسته اند و محفل شوخی هم گرم است، نزدیک می شوم و در مورد شکار گراز سوال می کنم، یکی از این جوانان با زبان کرمانجی تعدادی از فیلم های شکار را به من نشان می دهد که نحوه شکار بسیار عذاب آور است.
فیلم ها کاملا گویاست و از لهجه کرمانجی در درون این فیلم ها پیداست که این شکار در مناطق کوهستانی خراسان شمالی رخ داده است و فیلم ها را نیز طوری می گیرند که ردی از چهره این شکارچیان بی رحم نمانده باشد و از نوع پوشش داخل فیلم ها مشخص می شود که این سرگرمی در فصول مختلف سال خلق می شود و این حیوانات زبان بسته در تمام سال در امان نیستند.
هیوا یکی از جوانان این روستا است که شکار گراز را خیلی طبیعی جلوه می دهد و می گوید: مزارع ما از حمله گرازها در امان نیست و به دلیل کاهش علوفه که بر اثر خشکسالی در کوهستان ها به وجود آمده، گرازها به مزارع کشاورزی ما حمله کرده و سبب خسارت شده است.
از وی می پرسم که شکار گرازی که در فیلم به من نشان دادی در مناطق کوهستانی انجام شده و ربطی به مزارع ندارد؛ وی با اندکی تامل می گوید: بخشی هم به خاطر سرگرمی است.
این جوان روستایی؛ گره شالی که بر پیشانی بسته را باز می کند و از آن سیگاری بر گوشه لب می گذارد و تعارف می کند و همزمان با تدبیر بیشتر پُک های عمیقتری را بر سیگار می زند و می افزاید: شکار گراز نیز مانند کبک در این منطقه رواج دارد و طبق یک عادت قدیمی برخی افراد کبک را به صورت زنده شکار کرده و آن را در محیط خانه نگهداری می کنند، کبکها پس از مدتی اهلی شده و قدرت تخم گذاری و زادآوری را از دست می دهند و من که ناراحت از شکار گرازها بودم پنجره دیگری به نام شکار کبک نیز در ذهنم باز شد و اینکه اگر گراز به بهانه حفاظت از مزارع شکار می شود پس کبک با چه بهانه ای شکار می شود.
من که از ساده انگاری جوانان این منطقه نسبت به این پدیده متعجب شده بودم و اینکه چرا آنقدر راحت در مورد آزار این حیوانات صحبت می کنند؛ چند فیلم را با اصرار از این جوانان می گیرم و با خداحافظی مسیر را طی می کنم.
در راه برگشت به روستای گدوگانلو در ۲۱ کیلومتری شرق شهرستان شیروان می رسم؛ این روستا در بدنه کوه واقع شده است و داخل روستا می شوم به بهانه خرید از سوپر مارکت سر بحث را با مغازه دار که مردی حدود ۳۵ ساله است، باز می کنم و این بار به آقا "جواد" می گویم که دنبال شکار گراز هستم و او هم بیرون می آید و آدرس منطقه ای به نام کوه های پَتلَگاه را می دهد که گرازهای فراوانی دارد و تاکید می کند که حتما باید برای شکار سگ همراه داشته باشم.
وی که با تردید به من نگاه می کند؛ می گوید که شکار گراز کار شما نیست و در این بین جوانی دیگر که خودش را نوید معرفی می کند به جمع ما می پیوندد و اصرار دارد که اگر گوشت گراز می خواهید؛ یک هفته به من مهلت دهید تا برایت پیدا کنم؛ با این شرایط نمی توانید شکار کنید.
از این جوان روستایی می پرسم که آنقدر شکار این حیوان زبان بسته زیاد است که به فروش هم می رسد، می گوید: افرادی که خود را ارمنی معرفی می کنند دنبال گوشت هستند و من هم این گوشت را از جوانان روستا تهیه می کنم.
اختلال رفتاری حیوان آزارها
اگرچه ضجه های گراز در بین نیزه های مردم بومی که در فیلم ها مشاهده کردم، همچنان گوش و روانم را آزرده می کند باید دلیل این موضوع غیر انسانی را با موشکافی بیشتری بررسی کرد و در مورد چرایی این پدیده با عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور بجنورد به بحث نشستیم.
عبدالله مفاخری ریشه این حیوان آزاری را بیماری روانی «اختلال سلوک» دانست و در اینباره می گوید: افراد حیوان آزار معمولا دچار این اختلال روانی هستند و این افراد در کودکی؛ پرخاشگری، دزدی، تقلب و خشونت از روی عمد با مردم را به صورت مداوم از خود بروز میدهند و این رفتارها بعد از سن ۱۸ سالگی به صورت بی رحمی با حیوانات و پیش قدمی در درگیریهای فیزیکی نمایان می شود و اگر این رفتارها موردی و محدود باشد، خطری متوجه جوانان نیست و در صورتی که در یک خانواده و یا منطقه به وضوح مشاهده شود باید در این زمینه چاره اندیشی کرد.
وی می افزاید: تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از قاتلان زنجیره ای سابقه حیوانآزاری داشته اند و سبک های فرزند پروری که روی این افراد اعمال شده، خیلی مستبدانه بوده است. انسان سالم و کسی که دچار اختلالات روانی نیست از کشتن و گرفتن جان یک موجود زنده احساس لذت نمی کند و این افراد چنان گرفتن جان حیوانات را ساده فرض می کنند که انگاراین حیوانات به اشتباه آفریده شده اند.
خطر بیخ گوش زیستگاه گراز
در عجبم که انسانها مطابق با خواست و نفع خود با حیوانات برخورد می کنند و برای رسیدن به استفاده های شخصی شیوه زندگی آنها را تعیین میکنند و شکار گرازهای این منطقه نمونه دیگری از تحمیل میل و خواست انسانی محسوب می شود که این خواسته های نابجا اکنون زیستگاه گراز وحشی را در شمالشرق کشور به خطر انداخته است.
مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان شمالی در این زمینه هشدار داد که افزایش بی رویه اراضی دیم در کوهستان های این استان؛ زیستگاه گراز وحشی را به خطر انداخته است و تخریب زیستگاه این حیوانات در این سال ها بیشتر مشهود است، از طرفی هرم اکولوژیک این گونه از حیوانات در شمالشرق کشور دچار اختلال شده است، به نحوی که با کم شدن شکارچیان طبیعی مانند پلنگ در راس این هرم، جمعیت گرازها در حال افزایش است و آنچه را که در طی سال های اخیر در مناطق کوهستانی مشاهده می شود با سال های گذشته متفاوت است.
رضا شکاریان بدون آنکه آماری از جمعیت این گونه از حیوان را داشته باشد، بی درنگ انسان را عامل اصلی تخریب طبیعت و زیست بوم گراز های وحشی معرفی می کند و می گوید: شکار گراز با هر عنوانی در شمال خراسان ممنوع است و کشاورزان این خطه با توسعه اراضی دیم وارد محدوده زندگی این حیوانات شده اند و زیستگاه آنها را تصرف و توازن اکولوژیکی منطقه را بر هم زده اند و حال به بهانه های واهی درصدد شکار این حیوانات هستند و توصیه می شود که کشاورزان با فنس کشی و بیمه از محصولات خود حفاظت کنند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان شمالی در مورد نحوه پروانه شکار گراز می گوید: مجوز شکار توسط سازمان محیط زیست به ارامنه و شخصی به نام میرشکار داده می شود و میرشکار که فردی از اهالی روستاهای منطقه و دارای اسلحه مجوز دار است، بر شکار منطقه نظارت می کند و در مورد گراز نیز تنها مجوز تیر هوایی برای ترساندن و فراری دادن را دارد.
وی در مورد تاثیر مثبت گراز در محیط زیست می افزاید: گرازها برای یافتن غذا شروع به کندن و حفر خاک میکنند و هر چند که ممکن است در این حفاریها به ریشه درختان آسیب بزنند اما در فصل زمستان با حفر زمین برای پیدا کردن غذا ابتدا باید برفها و یخهای روی زمین را از بین ببرند تا به سطح خاک برسند و در این روند فضایی برای حیوانات دیگر مانند قرقاولها و گوزنها ایجاد میشود تا از این سفره الهی بهره مند شوند. یکی دیگر از مزایای حفر خاک توسط گرازها زیر و رو کردن خاک است که در این اقدام لارو و حشرات مضر برای درختان از خاک خارج شده و توسط سایر پرندگان خورده میشود و در صورت ادامه این روند این زیست بوم از بین خواهد رفت.
نبود قوانین بازدارنده شکار
رییس دادگاه بخش سرحد و قوشخانه شهرستان شیروان که منطقه حفاظت شده گُلیل در محدوده حوزه کاری وی قرار دارد، می گوید که نبود قوانین بازدارند عامل شکار غیرمجاز است و باید در این مورد قوانین سخت تری تصویب شود.
سید هاشم خوشخو آزاد می افزاید: قانون شکار و صید برای حفظ ، حمایت و تکثیر حیوانات در سال ۱۳۴۶ مصوب شده است و هر چند که اصلاحیه هایی بر این قانون اعمال می شود، ولی کارساز نیست و بر اساس بند الف ماده ۱۰ قانون شکار و صید، هر کس مرتکب اعمال شکار و صید عادی بدون پروانه شود به جزای نقدی سه تا ۱۵ میلیون ریال یا حبس از یک تا ۶ ماه محکوم می شود و از آنجایی که گراز وحشی جز جانوران قابل صید و بدون مجوز محسوب می شود، این قوانین نمی تواند بازدارنده و جلوی شکار این جانور را بگیرد.
وی در مورد شکار گراز در مناطق شمالی شهرستان شیروان می گوید: شکار گراز در این منطقه وجود دارد ولی به صورت همه گیری درنیامده است و محیط زیست تاکنون گزارشی مبنی بر حیوان آزاری به ما گزارش نکرده است و در صورت گزارش با آن برخورد می شود.
حفظ گونههای حیات وحش به عنوان یکی از سرمایههای طبیعی هر جامعه و میراث بین نسلی وظیفهای همگانی است ولی اهمیت این مقوله در جامعه ما همچنان کمرنگ باقی مانده است و دیگر قوانین هم یارای مقابله با این تراژدی غمناک را ندارد اینجاست که باید به خود بیاییم و قوانین صید و شکار که از سال ۱۳۴۶ نوشته شده و تنها با اصلاحیه های جدید هر از چندگاهی مرهمی بر تن رنجور زیست بوم می گذارد را با دقت اصلاح کرد و نقش نمایندگان مجلس و کارشناسان محیط زیست در این امر برجسته می شود.
اگرچه این مصیبت بار دیگر در کوه های خراسان شمالی نمایان شده است، ولی باید دست همت در حفاظت از این گونه های جانوری ایران اسلامی محکم بست.
تن گُلیل از این ناجوانمردی ها رنجور است تا دیر نشده کاری باید کرد.
در خراسان شمالی ۶۵ گونه پستاندار از ۱۹۷ گونه موجود در کشور زیست دارند و ۱۴۱ گونه پرنده از ۵۳۲ گونه موجود، ۶۸ خزنده از ۲۲۸ گونه کشور، چهار گونه خزنده دوزیست از ۲۰ گونه موجود و هشت گونه ماهی و آبزی از ۱۶۰ گونه آبزی موجود در کشور زیست می کنند.
برخی از این گونه ها نظیر یوزپلنگ، بالابان، هوبره، کبک دری و کرکس مصری در طبقه بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت در ردههای بحرانی و در حال انقراض قرار دارند.
اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان شمالی مناطق حفاظت شده و پارک های ملی سالوک، ساریگل و ضامن آهو، مناطق حفاظت شده قرخود، گلول، سرانی و پناهگاه حیات وحش میاندشت جاجرم را مجموعا با گستره ۱۹۷ هزار هکتار مدیریت می شود.