به گزارش ایرنا، خندهدار است. سند زدن موفقیتهای پرسپولیس با یحیی گلمحمدی در ۲ فصل اخیر، به نام برانکو ایوانکوویچ و گابریل کالدرون خندهدار است. در فلسفه و روحیه پیروزیای که برانکو در پرسپولیس بنا نهاد هیچ تردیدی وجود ندارد. مرد کروات، سرخپوشان را به تیمی بیرقیب و یکهتاز در فوتبال ایران تبدیل کرد و آنها را سه فصل بر بام لیگ برتر قرار داد و با پنجرهی بسته فینالیست آسیا کرد. تیم لیگ نوزدهم، تحت تاثیر ایوانکوویچ بود ولی آیا تیمی که به فینال لیگ قهرمانان سال ۲۰۲۰ صعود کرد یا توانست در لیگ بیستم با ۶۷ امتیاز و تنها یک باخت قهرمان شود هم با آن همه تغییر، ماحصل کار برانکو بود؟
یحیی گلمحمدی پیش از نشستن روی نیمکت پرسپولیس برای دومین بار، توانسته بود تواناییهایش را بارها در تیمهای نفت تهران، ذوبآهن اصفهان و شهرخودرو به رخ فوتبالدوستان ایرانی بکشد. او بود که نماینده مشهد را برای اولین بار آسیایی کرد. با ذوبآهن ۲ قهرمانی در جام حذفی و یک قهرمانی در سوپرجام به دست آورد و پیشتر در نفت هم درخشیده بود. پس با یک سرمربی بیکارنامه طرف نیستیم که یک شبه روی کار آمده باشد. طرف حسابِ ما کسی هست که پیش از پرسپولیس هدایت ۱۰ تیم دیگر از جمله همین تیم را بر عهده داشت ولی حالا در مخمصه عجیبی گیر افتاده است.
مشخص نیست تکلیف یحیی گلمحمدی چه خواهد شد. شاید پیش از پایان فصل از جمع سرخپوشان جدا شود. ممکن است این اتفاق بعد از پایان لیگ بیست و یکم رخ بدهد و یا شاید بازهم به او فرصتی برای ادامه کار داده شود. گلمحمدی با پرسپولیس فصل خوبی را پشت سر نگذاشت. او نتوانست برای ششمین مرتبه متوالی، سرخپوشان را قهرمان لیگ برتر فوتبال ایران کند. در جام حذفی هم باخت شوکهکننده مقابل آلومینیوم در مرحله یک چهارم نهایی باعث شد تا یک بار دیگر در رسیدن به قهرمانی در این تورنمنت ناکام بماند. باخت در بازی سوپرجام هم را هم اضافه کنید. ماجرای کنار گذاشته شدن از لیگ قهرمانان آسیا نیز حکم نفت را داشت بر روی آتشِ سوزندهی این فصل.
بین یحیی و هواداران پرسپولیس فاصله افتاده است. دیگر خبری از حمایتهای همهجانبه نیست. و مقصر اصلی در به وجود آمدن این رابطهی شکراب و سرد، خود یحیی است. سرمربی ۵۱ ساله پرسپولیس با تصمیماتش و با شانه خالی کردن از پاسخگویی و پناه بردن به بهانههای کلیشهای و از مد افتاده، پا به این ورطه گذاشت. و حالا تنها کسی که میتواند دوباره ماجرا را به حالت قبل برگرداند و طرفین را به صلح برساند، بازهم خودِ آقای سرمربی است. یحیی، سکوت را باید کنار بگذارد و فروتنانه به سوالات و ابهامات پاسخ بدهد و جوابهای تاریخ مصرف گذشتهی پیشین را فراموش کند.
یحیی باید پاسخ بدهد که دلیل جذب ۲ بازیکن تاجیکستانی(وحدت هنانوف و منوچهر صفروف) چه بود؟ ۲ بازیکنی که بیکیفیت نیستند اما به هیچ وجه گزینه مناسبی برای پرسپولیس، حداقل در این برهه نبودند. چیزی که خودش هم بعد از چند هفته به آن پی برد و دیگر خبری از این ۲ جوان در ترکیب پرسپولیس نبود.
یحیی باید پاسخ بدهد چرا علیرضا ابراهیمی هیچوقت فرصت مناسبی برای خودنمایی پیدا نکرد؟ این بازیکن در قامت کاپیتان گلگهر و به عنوان یک مدافع گلزن جزو اصلیترین ورودیهای پرسپولیس بود اما بعد از اختلافی کوچک در ابتدای فصل به لیست سیاه یحیی رفت و به جز بازی آخر مقابل سپاهان(تعویض اجباری در نیمه اول) تقریبا همیشه به عنوان یک بازیکن تعویضی در دقایق پایانی صرفا برای اضافه شدن به صف مدافعین یا مهاجمین به زمین آمد.
یحیی باید پاسخ بدهد که چرا در حساسترین برههی فصل با اعتراضهای شدیدش تیمش را از حضورش در کنار زمین بیبهره گذاشت؟ چرا با علم به اینکه ممکن است حکمش سنگینتر شود بازهم یک مرتبه دیگر به داوران حمله کرد؟ این عدم آرامش و فشار در جایگاهی که او دارد طبیعی است اما آیا این برای اولین بار است که یحیی را در چنین موقعیتی میبینیم؟ آیا او در سن ۵۱ سالگی نباید کنترل بهتری روی رفتارهایش داشته باشد؟
یحیی باید پاسخ بدهد. پرسپولیس، مانند فصول گذشته اتحاد و همبستگی نداشت. بارها شاهد اختلافاتی بین اعضای تیم بودیم. بازیکنانی که نسبت به تعویض یا عدم حضورشان اعتراض کردند. گاهی دوربینهای تلویزیونی آنها را شکار کردند و گاهی همه چیز در حد شنیده باقی ماند. چه اتفاقاتی در درون تیم رخ داد که آرامش رختکن از بین رفت؟
یحیی باید پاسخ بدهد که چرا اینقدر تیم از لحاظ بدنی مشکل داشت؟ پرسپولیس در طول فصل همیشه با انبوهی از مصدومان مواجه بود و این مساله به تغییرات متوالی ترکیب تیم منجر شد. هر هفته پرسپولیس با تغییراتی در ترکیب و یا آرایش به میدان میرفت و همین مساله بازیکنان را دچار سردرگمی کرده بود و از هماهنگی آنها کاسته بود.
یحیی باید پاسخ بدهد دلیل افت فنی بخش قابل توجهی از بازیکنان چه بود؟ چرا حامد لک فروغ فصل پیش را نداشت؟ چرا مهدی ترابی، آن بازیکن تاثیرگذار همیشگی نبود؟ به چه علت رضا اسدی نتوانسته تا این مقطع از فصل به هماهنگی برسد؟ آیا میلاد سرلک، همان بازیکنی است که در لیگ قهرمانان اسیا برای پرسپولیس درخشید؟ مهدی عبدی چرا نتوانست به پیشرفت خود ادامه دهد و اینگونه به یک مهره معمولی تبدیل شد؟
یحیی باید پاسخ بدهد چرا با وجود ایجاد فرصتهای مناسب، از نفرات جوان تیمش بهرهای نبرد و دست به ریسک نزد. محمد عمری، محمد شریفی و ... بازیکنانی بودند که میتوانستند با توجه به پتانسیل بالایی که از خود نشان داده بودند به تیم کمک کنند اما کادرفنی مهلت خاصی به آنها برای خودنمایی نداد و بر روی استفاده از نفرات امتحانپسداده که در فرم فوقالعادهای نبودند اصرار ورزید.
یحیی باید پاسخ بدهد چرا در آن برهه حساس از فصل استعفا کرد؟ این چه حربهای برای فرار از فشارها بود؟ آیا "استعفا" تاکتیکِ مشخص و هویدایی برای منحرف کردن افکار عمومی نبود؟
تردیدی نیست که هواداران پرسپولیس منتظر شکستن سکوت سرمربیشان و پاسخگویی او هستند. آنها میخواهند "یحیی سکوت نکرد" را نه فقط در سینما بلکه در دنیای واقعی نیز به چشم ببینند. اینها احتمالا مهمترین سوالاتی است که یحیی گلمحمدی باید به آنها پاسخ بدهد. پاسخهایی جدید و به دور از بهانهجویی و متوسل شدن به مسائل داوری و حمایتهای غیبی به رقبا و ...
بدون شک او با تواناییهای فنی بالایش میتواند با مراجعه به خود و سپس برطرف کردن سوءتفاهمات، مجددا به بهترین گزینه داخلی برای هدایت پرسپولیس تبدیل شود.