به گزارش روز شنبه ایرنا، آسیای مرکزی ثابت کرده است که می تواند به دلایل زیادی با وجود جمعیت دائما در حال رشد، پتانسیل مشکل آب در روابط بین کشورها و تعداد قابل توجهی از مسائل سرزمینی و مرزی؛ به عنوان یکی از صلح آمیزترین مناطق روی کره زمین در نظر گرفته شود.
با وجود برخی مسائل مرزی بین تاجیکستان و قرقیزستان کارشناسان ابراز اطمینان می کنند که مقطع جدید روابط دشوار مرزی بین دو کشور مستقل [قرقیزستان و تاجیکستان] باعث پیدایش وضعیت حقیقتا خطرناک برای ثبات منطقه نخواهد شد.
درگیریهای پراکنده در مرز قرقیزستان و تاجیکستان ناگزیر باعث ایجاد آشفتگی در فضای اطلاعاتی و پیشبینیهای احساسی در مورد تشدید احتمالی شیوع تنش میشود. با این حال، اکنون، همانطور که بیش از یک بار در گذشته اتفاق افتاده است، میتوان مطمئن بود که یک دوره جدید از روابط پیچیده مرزی بین دو کشور مستقل وضعیتی واقعاً خطرناک برای ثبات منطقه ایجاد نخواهد کرد.
پایگاه خبری «شورای امور بین الملل روسیه» در یادداشتی با عنوان «علل صلح در آسیای مرکزی» به قلم تیموفی بارداچوف مدیر علمی مرکز مطالعات جامع اروپا و بین الملل مدرسه عالی اقتصاد، مدیر برنامه باشگاه «والدای» و عضو شورای امور بین الملل روسیه؛ می نویسد: آسیای مرکزی یکی از معدود مناطق جهان مدرن است که در مقایسه با خاورمیانه، قفقاز جنوبی یا اروپای شرقی، میتوان بیشترین ثبات روابط بیندولتی و عدم وجود هرگونه درگیری جدی را در سی سال گذشته در آن مشاهده کرد. در طول سه دهه استقلال، آسیای مرکزی ثابت کرده است که دلایل عینی دارد تا به عنوان یکی از آرام ترین مناطق روی کره زمین شناخته شود.
وی گفت: چندین عامل عینی مهم به نفع ثبات در آسیای مرکزی و عدم امکان توسعه درگیری های واقعا خطرناک در منطقه صحبت می کنند. اول، این یک موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد است که با یک نگاه ساده به نقشه مشخص می شود.
کشورهای آسیای مرکزی با دو قدرت بزرگ که در آستانه اتحاد با یکدیگر روابط بسیار دوستانه دارند - روسیه و چین - در تماس هستند. هر دوی این کشورها به دنبال ایجاد اتحادهای نظامی بسته در منطقه نیستند که هدف آنها محدود کردن توانایی های یکدیگر یا ایجاد خطوط تقسیم مصنوعی باشد، همانطور که در اروپای پس از جنگ سرد اتفاق افتاد.
آمریکا از نظر دسترسی لجستیکی به کشورهای این منطقه مشکل دارد. بعد از اینکه آمریکایی ها و متحدانشان به شکلی شرم آور از افغانستان فرار کردند، هیچ زمینه ای برای تعامل امریکا و اروپا در اینجا باقی نماند، به خصوص در بحران کنونی اروپا. بنابراین، حتی اگر کشورهای غربی به طور جدی سعی در ایجاد کانون تنش در آسیای مرکزی داشته باشند، به دلیل عدم دسترسی مستقیم و راحت، انجام این کار برای آنها بسیار دشوار خواهد بود.
اکنون تنها روسیه با این منطقه هم مرز است، حضور بریتانیا در مرزهای آن مدتهاست که به تاریخ تبدیل شده است و برای ایالات متحده که آسیای مرکزی را بخشی از مبارزه دیپلماتیک خود علیه مسکو و پکن میداند، منطقه از نظر سازماندهی مناسب، غیرقابل دسترسی است.
ثانیاً، اگرچه کشورهای آسیای مرکزی هنوز آماده ایجاد اشکال پایدار همکاری دائمی بین خود نیستند، اما درصورت یک تهدید خارجی دائمی متحد می شوند. گسترش افکار مذهبی رادیکال چالشی برای ثبات این کشورها از اولین سالهای حیات مستقل آنها بوده و در مورد تاجیکستان به یک جنگ داخلی خونین منجر شده است. در ازبکستان، مقابله با جنبش های رادیکال به یکی از اولویت های اصلی دولت تبدیل شده است. سایر کشورهای منطقه نیز با درجات مختلف شدت، خطر ناشی از ظهور اندیشههای رادیکال و حاملان آن را احساس کردهاند و نخبگان به خوبی میدانند که این امر مملو از خطرات مرگبار است.
همچنین، همه کشورهای آسیای مرکزی رژیمهای سیاسی نسبتاً پایدار و جوامع مستقری هستند که مشکل فقر مزمن، توزیع نابرابر درآمد و لومپنیزاسیون جمعیت را حل میکنند، همانطور که در مولداوی اتفاق افتاد. رهبران کشورهای آسیای مرکزی البته هنوز کارهای زیادی برای توسعه اقتصادی و کاهش وابستگی به بازار کار روسیه یا قیمت انرژی دارند. با این حال، برای چنین کاری آنها یک پایگاه جدی در داخل دارند. در همه موارد به جز ترکمنستان، فعالیت های دولتی توسط نهادهای جامعه مدنی و خودگردانی محلی در سطح مردم تکمیل می شود. این امر منجر به تشکیل دولت هایی می شود که مسئول رفتار خود هستند و وسوسه نمی شوند که تحت کنترل خارجی قرار گیرند.
چهارم، رابطه ویژه با روسیه و عدم تمایل مسکو برای دنبال کردن سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» که نقش مهمی در ثبات منطقه ایفا می کند. بر خلاف اقدامات بریتانیای کبیر در جنوب آسیا، روسیه در زمان استقلال کشورهای آسیای مرکزی پایه و اساس روابط خصمانه دائمی بین کشورهای تازه استقلال یافته را در منطقه ایجاد نکرد. خود روسیه نسبت به مشکلاتی که پس از سال ۱۹۹۱ با مردم روسی زبان مواجه شد، کاملا آرام و با خویشتن داری واکنش نشان داد و هرگز سعی نکرد از این عامل برای تضعیف ثبات داخلی کشورهای آسیای مرکزی استفاده کند.
آخرین مورد اینکه صلح در منطقه می تواند یک پایه فرهنگی پایدار داشته باشد. بر خلاف خاورمیانه، آسیای جنوبی یا ماوراء قفقاز، منطقه آسیای مرکزی از نظر مذهبی یکپارچه است. این یک مبنای مشترک برای حل و فصل اختلافات به اندازه کافی مسالمت آمیز و بر اساس مصالحه ایجاد می کند. اگرچه باید توجه داشت که دولت های مسلمان به ندرت وارد جنگ های خونین و ویرانگر میان خود می شوند.
به طور خلاصه، می توان گفت که آسیای مرکزی واقعاً عقبه ای باثبات برای روسیه و چین در چارچوب درگیری هایی است که بین این کشورها و غرب در حال وقوع است.
تنها دلیل نگرانی می تواند افزایش بی ثباتی داخلی باشد، همانطور که در ژانویه ۲۰۲۲ در قزاقستان اتفاق افتاد. با این حال، در این مورد نیز، بحران به سرعت حل شد و نخبگان سیاسی درک می کنند که اصلاحات لازم باید انجام شود.
به عبارت دیگر، آسیای مرکزی اکنون به طور عینی با ظهور یک درگیری جدی بیندولتی یا تشکیل بلوکهای نظامی تهاجمی که فاجعهای را در اروپای شرقی به بار آورده است، تهدید نمیکند که همه ما شاهد عواقب آن هستیم و تنها چیزی که میتوانیم از آن بترسیم، تلاش برای اقدامات خرابکارانه از خارج است، جایی که شرایط اجتماعی-اقتصادی برای این کار وجود دارد.