تهران - ایرنا - کرونا که با مرگ ۲ نفر در قم شروع شد، اکنون مجموع جان‌باختگان آن به ۱۴۱ هزار و ۳۷۰ نفر در مدت۲ سال و ۳ ماه پس از شیوع رسیده است؛ مرگ‌هایی که داغ بزرگی بر دل خانواده‌ها نهاد، کووید۱۹ دست هیچ خانواده‌ای را از مرگ خالی نگذاشت و جان افراد نزدیک و دور اغلب خانواده‌ها را گرفت.

به گزارش گروه جامعه ایرنا، زمانی که فردی براثر یک بیماری یا حتی تصادف راهی بیمارستان می‌شود و حال وخیمی گریبان او را می‌گیرد، در اغلب اوقات روزها و شاید ماه‌ها طول می‌کشد که آن فرد جان خود را از دست بدهد، اما مرگ‌هایی که در دوران کرونا شاهد بودیم این معادله را هم تغییر داد، از زمانی که خبر ابتلای یک فرد به کرونا را می‌شنیدیم تا زمان مرگ در برخی اوقات روزها و حتی شاید ساعت ها بیشتر طول نمی‌کشید.

کرونا ویرانگر و جان گیرنده آمد، روزی که خبر از ابتلای یک فرد را می‌شنیدیم تنها کاری که می‌توانستیم برای خانواده او انجام دهیم این بود که دعا کنیم برای دل داغدار خانواده‌اش؛ چون گاهی دیده شد که یک خانواده به طور همزمان چند عضو خود را به خاطر کرونا از دست داده است، اما چه بلاهایی که سر خانواده‌ها نیاورد و حتی در یک خانواده چند عضو خانواده در فاصله کمتر از یک ماه جانشان تسلیم این ویروس نامرئی شد.

کرونا در میان اغلب خانواده از اقوام دور و نزدیک، وابستگان و دوستان حتما نفراتی را راهی آرامستان‌ها کرد؛ آرامستان‌هایی که آن روزها حال و روز خوشی نداشتند، قبرستان‌ها هم از دست کرونا در امان نبودند، مرگ‌ها پشت سر هم‌ اتفاق می‌افتاد، غسالخانه‌ها لحظه به لحظه مملو از اجسادی بود که برای همه عزیز بودند و آنان مجبور به تشییع پیکر این افراد بدون حضور خانواده‌ها می‌شدند.

روزهای سخت کرونایی در آرامستان‌ها

روزهایی که کرونا نصیب ما ایرانیان کرد هرگز از ذهن‌مان پاک نخواهد شد، ایرانیان به برگزاری مراسم عزاداری همیشه مشهور بوده‌اند، عزاداری ایرانیان برای سیدالشهدا (ع) و دیگر ائمه اطهار در ذهن مردم جهان به یادگار مانده است، حتی وقتی عزیزی از یک خانواده جان خود را از دست می‌دهد نه به اندازه عزاداری پرشور حسینی، اما برای دل خونبار خودشان به بهترین شیوه عزاداری و سوگواری می‌کنند اما کرونا این عزاداری باشکوه مردم برای عزیزان را هم از آنها گرفت.

آرامستان‌های شهرهای مختلف شلوغ بود اما بخاطر شرایط کرونایی و اینکه ممکن است حتی جسم بی‌جان افرادی که کرونا جان آنها را گرفته بود، عامل سرایت بیماری به افراد حاضر در آرامستان‌ها شود، این شلوغی تنها تا پشت درهای بسته آرامستان‌ها وجود داشت؛ برای خاکسپاری و تشییع فقط یک یا دو نفر از اعضای خانواده فرد جان باخته مجبور به حضور بودند؛ آنهم ایستاده از دور و نظاره‌گر.

روزهایی که داغ بر دل مردم گذاشت

هیچگاه از خاطرم نمی‌رود زمانی که تنها یک ماه از شیوع این ویروس مرگبار در ایران می‌گذشت، شنیدم یکی از اقوام که مرد بسیار متین، مهربان و پدری به واقع دلسوز و دوستدار خانواده بود به کرونا مبتلا شده است، از زمانی که صحبت از حضورش بخاطر این بیماری در بیمارستان بود و تا مرگ وی فقط چند روز گذشت، او سه روز با کرونا جنگید و چنان مظلومانه از دنیا رفت که انگار اصلا وجود نداشته است.

هنگامی که خبر مرگ وی شنیده شد، به اعضای خانواده وی اعلام کرده بودند که چون به کرونا مبتلا شده نباید اعضای خانواده، او را برای خاکسپاری مشایعت کنند، حتی زمانی که در غسالخانه وی را همراهی می‌کردند اجازه ندادند که کسی همراه آنها باشد، دو پسرش و یکی از نوه‌ها برای خاکسپاری آن هم با تشریفاتی فراوان چند عدد ماسک بر صورت، دستکش لاتکس و استفاده مکرر از الکل و اینکه حتما چند متری از مزار فاصله داشته باشند.

مسئولان بهداشتی و غسالخانه با لباس‌های مخصوص و پس از آهک پاشیدن در داخل قبر و پس از خاکسپاری بر روی افراد جان باخته از کرونا، تشریفات تشییع و خاکسپاری افراد را انجام می‌دادند چون در آن زمان هنوز کرونا ناشناخته بود و نمی‌دانستند راه انتقال چگونه است، معتقدند بودند که کرونا ممکن است از راه دست زدن به فرد مبتلا هم به دیگر افراد منتقل شود، به همین خاطر اجازه حضور اعضای فرد متوفی را تا شعاع چند متر بیشتر نمی‌دادند.

اینکه فرزندی نتواند از پدر یا مادر و یا والدین نتوانند از فرزندان، اقوام و وابستگان خود در هنگام مرگ خداحافظی کنند و اینکه مرگ آنها به گونه‌ای باشد که حتی اجازه حضور بر مزار آنها را نداشته باشیم همه در حد حرف آسان است، اما وقتی خانواده امکان حضور بر سر مزار پدر نداشته باشند تا به آرامش لحظه‌ای از نظر روحی و روانی برسند چون به قول ما ایرانیان که معتقدیم خاک مرده آدم را آرام می‌کند، اینها همه داغی است که تا ابد بر دل آنها باقی خواهد ماند.

کرونا عزاداری‌ها را هم تغییر داد

دیگر مانند گذشته نبود که عزیزی از یک خانواده جان خود را از دست می‌داد، مراسم تشییع، خاکسپاری، شب سوم، هفتم، چهلم و سالگرد برگزار می‌کردند، کرونا اینها راهم تغییر داد، عزاداری در سکوت و در اعلامیه‌ها هم این موضوع آورده می‌شد که بخاطر کرونا از عدم حضور شما عزیزان معذرویم، حتی برای عزیزترین فرد زندگی آدم‌ها هیچ کس نمی‌توانست در روزهای اول کرونا برای عزاداری بیاید، همه مراسم بدون حضور افراد بود، در تنهایی باید عزاداری می‌کردیم، دیگر کرونا اجازه حضور در مراسم عزا و عروسی را به هیچ کس نمی‌داد، انگار آمده بود که دو قبضه دنیا را در دستمان بگیرد و همه چیز باب میل این ویروس کشنده باشد.

تمام مراسم عزاداری حتی در غیاب اعضای اصلی خانواده‌ها برگزار می‌شد، حتی تا ماه‌ها و شاید در دو سال گذشته بخاطر این شرایط سخت، نمی‌توانستند بر مزار عزیزان خود حاضر باشند چون کرونا تا ماه گذشته همچنان از عزیزان ما جان گرفت و چنان مانند اسبی تیزپا می‌تازید که هیچ چیز نمی‌توانست او را از این تاختن بازدارد.

غسالخانه‌های اجساد کرونایی

حال و روز غسالخانه‌ها برای شستن اجساد کرونایی هم چنان تعریفی نداشت، شاید برای برخی از غسال‌ها که هر روز مردگان را غسل می‌دهند و راهی آرامستان می‌کنند این روند طبیعی باشد اما در روزهای کرونایی این وضعیت هم تا حدود زیادی تغییر کرد اینکه چگونه جسد آلوده به بیماری شست و شو داده شود و داخل خاک متوفی آهک پاشیده شود کمی عجیب به نظر می‌رسید؛ مگر کرونا با آهک از بین می‌رود؟

در آن دوران یک روز در غسالخانه‌ها با وجود مردگان کرونایی یک روز عادی نبود همه چیز متفاوت بود به محض دیدن آمبولانس با وجود یک فرد کرونایی همه اقدامات تک به تک باید اجرا می‌شد، همه اعضای غسالخانه باید لباس مخصوص می‌پوشیدند، ماسک هم چند عدد روی هم استفاده می‌کردند، حجم عظیمی از لباس‌های پلاستیکی بر تن پوشیدن آن هم برای کاری که هر روز با شرایط عادی انجام می‌دادند، بسیار سنگین بود اما چه باید کرد، هیچکس نمی‌دانست که کرونا از این همه لایه‌های پلاستیکی یا لباس‌های پزشکان و پرستاران عبور می‌کرد یا نه؟ کرونا در آن روزها و ماه‌های ابتدایی که شیوع پیدا کرد بسیار ناشناخته با راه‌های انتقال نامشخص بود، پس باید همه مردم حتی غسال‌ها تمام جوانب را رعایت می‌کردند.

وقتی که آمبولانس به غسالخانه‌ها می‌رسید تازه کار شروع می‌شد، فرد متوفی را با سلام و صلوات از آمبولانس پیاده می‌کردند، به محض اینکه جسد از آمبولانس پایین می‌آمد کار ضدعفونی روی کیسه جسد و آمبولانس انجام می‌شد، صدای «لا اله الاالله» از سوی افرادی که برای خاکسپاری آمده بودند، شنیده می‌شد؛ اینجا کار غسال‌ها سنگین‌تر بود چون خانواده متوفی را مجبور می‌کردند که حتما با فاصله زیاد از غسالخانه بایستند، کار روزانه غسالخانه‌ها که در آن روزها بیشتر و سنگین‌تر شده بود بسیار زجرآور بود چون باید در شرایطی مرده‌ها را شست‌وشو می‌دادند که برای خود آنها هم بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود اما کرونا است، دیگر نمی‌توان با آن به راحتی جنگید.

در آن روزها مراسم غسل میت بسیار متفاوت بود، این شرایط غسال‌ها را خسته کرده بود به همین دلیل کمبود غسال را شاهد بودیم به طوری که برخی از افراد به صورت جهادی وارد این وادی شدند و به غسال‌ها کمک کردند و این روند هم گذشت و روند ضدعفونی کردن و آهک پاشیدن به فوت شدگان ناشی از کرونا هم تا مدت‌ها ادامه داشت تا این ویروس حتی از زیر خاک هم انتقال داده نشود.

در آن زمان نظریه‌ای وجود داشت که ممکن است ویروس کرونا حتی از زیر خاک هم انتقال داده شود به همین دلیل نه اجازه حضور خانواده‌ها بر مزار خانواده‌ها را می‌دادند و نه اینکه اجازه کفن و دفن بدون آهک داده می‌شد این موارد برای خانواده‌های آنان نیز بسیار زجرآور بود اما این دوران هم گذشت و اکنون مدتی است که دیگر این دستورات برای افراد فوت شده ناشی از کرونا تکرار نمی‌شود.

حالا در پس آن شرایط سخت چه می‌بینیم؟

تا حدودی کرونا فروکش کرده و روند عادی به زندگی مردم برگشته است، مردم می‌توانند مانند گذشته در مراسم عزای عزیزان و آشنایان خود شرکت کنند، دیگر کسانی که دو سال پیش عزیز خود را از دست داده‌اند این روزها با اطمینان بیشتری در آرامستان‌ها حاضر می‌شوند و بر مزار عزیز خود عزاداری می‌کنند.

مرگ ناشی از کرونا از ۷۰۰ نفر در روز حالا دیگر نیست و بعد از مدت ها در روزهای اخیر سه بار روز بدون مرگ کرونایی را تجربه کردند، دیگر آن همه غم و مرگ بخاطر کرونا خانواده‌های داغدار را عذاب نمی‌دهد و نمی‌بینند که فرزند یا والدین‌شان جلوی چشمان‌شان بخاطر کرونا جان خود را از دست می‌دهند، آن روزهای سخت هم گذشت و امروز مردم به روند عادی زندگی خود پای نهاده‌اند، اما همچنان اصرار بر رعایت سیر و روند گذشته این ویروس را دارند چرا که به راحتی این ویروس آمد و با چه سختی به این روزگار رسیده‌ایم.

اگر همت مردم بر رعایت پروتکل‌های بهداشتی نبود، اگر تلاش مسئولان برای واردات واکسن و اصرار به مردم برای واکسیناسیون نبود، اگر اهتمامی برای رسیدن وضعیت واکسیناسیون کرونا به ۷۶ درصد جامعه هدف نبود، امروز شاهد شلوغی بازار و آرامستان‌ها و خیابان‌ها از مردم نبودیم؛ نگذاریم دوباره این روزهای سخت بامرگ‌های باورنکردنی فرا برسد. این روزها تازه برخی از افراد متوجه شده‌اند که کرونا رو به نزول گذاشته و بر سر مزار عزیزان خود حاضر می‌شوند؛ حال تاج ویروس تاجدار دیگر از سرش افتاده پس نگذاریم دوباره همه چیز را تحت کنترل خود قرار دهد و مرگ را به خانواده‌ها ارزانی کند.