حل مشکلات افراد بدون شناسنامه و ورود به این موضوع، شجاعتی میخواهد که از این جهت، ساخت یاغی، قابل تحسین است. این مسئله بهخصوص در مورد کسانی که مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی داشتند در کشور ما چندین سال است که مطرح شده است.
چند سال پیش با یک گروه از افرادی که شناسنامه نداشتند، مواجه شدم که با تشکیل یک گروه سرود و تواشیح تلاش میکردند که امرار معاش کنند و زندگیشان را تغییر دهند.
من اولین بار با مستند خون مردگی با محمد کارت آشنا شدم که با عینک انسانیت به موضوع اراذل اوباش و حاشیه نشینان شهر پرداخته بود و از دریچه آنها به مسائل این گروهها نگاه کرده بود. یک نفر در این مستند میگفت که ما در محیطی به دنیا آمدهایم و در شرایطی زندگی و رشد کردهایم که هرکس جای ما باشد همین وضعیت را دارد.
ایجاد تغییر در شرایط خاص و در سنین بالاتر، سختتر است اما در یاغی میبینیم که کاراکتر اصلی با ارادهاش، چگونه به دنبال ایجاد تغییر در زندگیاش است.
در یاغی، علیرغم مشاهده خشونتی که ذهن مخاطب را اذیت میکند، ابعادی از انسانیت را به تصویر کشیدهاند که امید را در دل مخاطب زنده نگه میدارد و این را تداعی میکند که انسان توان تغییر دادن شرایطش را دارد.
نکته قابل توجه سریال این است که کارگردان از دور به موضوع نپرداخته و قصه را برای مخاطب، قابل باور کرده است. از طرفی هم با وجود شخصیتهای منفی اطراف کاراکتر یاغی، باز هم او با سرسختی تمام، تلاش میکند تا تغییرات مثبتی را در زندگیاش اعمال کند.
امیدوارم این سریال تا پایان، همین مسیر امیدبخشی را طی کند.