تاخیر در ازدواج جوانان به یک مساله اجتماعی تبدیل شده است؛ چه از این نظر که ازدواج جوانان در سن باروری و هرم و ساختار جمعیتی کشور تاثیر میگذارد و چه از این نظر که کاهش گرایش به ازدواج به دنبال خود پیامدهایی نظیر «تجرد قطعی» و سایر مسائل و آسیبهای اجتماعی و روانشناختی به همراه میآورد.
بر اساس برخی تعریفهای جمعیتشناختی، واژه تجرد قطعی برای افرادی به کار میرود که بدون حتی یک بار ازدواج، وارد سن ۴۰ سالگی شدهاند و از آنجا که احتمال مجرد ماندن این افراد بیشتر از ازدواج کردن است در محاسبه شاخص تجرد قطعی از آمار این بخش از جامعه بهره میبرند. همچنین گفته میشود ورود به سن ۵۰ سالگی احتمال ازدواج را تقریبا به صفر نزدیک میکند. به همین خاطر، برخی به دلایل تغییر سن ازدواج، سن ۵۰ سالگی را برای تجرد قطعی در نظر میگیرند.
«عالیه شکربیگی» جامعهشناس چندی پیش در گفتوگو با ایرنا گفته بود تجرد طولانی یا قطعی، پدیدهای است که در آن فرد شرایط مناسب سنی برای ازدواج را از دست میدهد. البته شاید امکان ازدواج داشته باشد، اما دیگر امکان باروری وجود ندارد، سن تجرد قطعی برای دختران بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی یا سنی است که قدرت باروری از دست میرود. این پدیده، در انواع خانوادههای سنتی، مدرن، مرفه، کمدرآمد، شهری و روستایی مشاهده میشود، پس بهطور قطع نمیتوان گفت در کدام نوع از خانواده بیشتر یا کمتر است.
تجرد قطعی که در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱.۳ و برای زنان ۱.۲ درصد بوده، در سال ۱۳۹۵ به ۲.۳ برای مردان و ۳.۷ درصد برای زنان رسیده است
مطالعات درباره تجرد قطعی چه میگویند؟
در رابطه با تجرد قطعی، جامعهشناسان، جمعیتشناسان و روانشناسان دلایل مختلفی را مطرح میکنند که برخی از این دلایل خودخواسته و برخی ناخواسته است. برای مثال «معصومه حیدری زرگوش» و «احسان نجفی» در پژوهشی با عنوان «تحلیل جامعهشناختی تجرد قطعی جوانان ایرانی» در سال ۱۳۸۶ به این نتیجه رسیدهاند که تمایل به داشتن تحصیلات عالی در خانمها و همراه با آن افزایش سطح توقعات، آرزوی داشتن همسری با تحصیلات بالا، یافتن همسری با شغل ثابت و درآمد خوب، نداشتن جرات و حس خطر کردن و کمرنگ شدن باورهای دینی، نبودن تناسب بین تعداد پسران و دختران آماده ازدواج،سختگیریهای خانوادهها در شکلگیری زندگی فرزندان، افزایش چشم و همچشمیها برای برگزاری مراسم های مقدماتی ازدواج، مهریه های سنگین، بیکاری پسران و هزینههای بالای مسکن از دلایل مهم تجرد قطعی به شمار میآید.
همچنین «اکبر طالبپور» و «معصومه بیرانوند» در مطالعهای با عنوان «مطالعه کیفی پیامدهای تجرد قطعی دختران» تصریح داشتهاند که تجرد قطعی منجر به پیامدهای ناخواستهای میشود که کلیت جامعه را بطور اعم و افراد جامعه هدف را بطور اخص با مشکلات عدیدهای مواجه میسازد. مضامین اصلی پیامدهای تجرد قطعی رها کردن تفکر ازدواج، آسیبپذیری تنهایی، واگویه حسرتهای گذشته، داغ ننگ ناشی از تجرد و درماندگی اجتماعی را شامل میشود. هر یک از این پیامدها میتواند به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح شود؛ بنابراین نیاز به سیاستگذاری اجتماعی مناسب در زمینه کاهش تجرد قطعی بیش از پیش احساس می شود.
تجرد قطعی روی نمودار
براساس بررسیهای مرکز آمار ایران، تجرد قطعی که در سال ۱۳۷۵ برای مردان حدود ۱.۳۴ درصد و برای زنان ۱.۱۹ درصد بوده، در سال ۱۳۹۵ به ۲.۲۶ درصد برای مردان و ۳.۷۳ درصد برای زنان رسیده است؛ این آمار نشان میدهد، روند افزایشی تجرد قطعی در زنان، بسیار بیشتر از مردان بوده به طوری که طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان، حدود دو برابر شده اما برای زنان بیش از سه برابر بوده است.
در بین استانهای کشور، پراکندگی قابلتوجهی از این حیث وجود دارد؛ در یک سوی طیف، استان یزد در کنار خراسانهای شمالی، جنوبی و رضوی قرار میگیرد که پایینترین نسبت تجرد قطعی را (با رقمی بین ۱.۱ تا ۲.۳ درصد برای زنان و بین ۱ تا ۱.۲ درصد برای مردان) به خود اختصاص میدهند و در آن سوی طیف، بالاترین نسبت تجرد قطعی برای زنان در استانهای بوشهر، کرمانشاه، خوزستان و فارس (با ارقامی بین ۷.۸ تا ۵.۲ درصد) و برای مردان در استانهای تهران، گیلان، کرمانشاه و خوزستان (با ارقامی بین ۳.۵ تا ۲.۷ درصد) مشاهده میشود.
بررسی روند سن ازدواج طی یک دهه اخیر نشان میدهد میانگین سن ازدواج از سال ۱۳۹۰تا سال ۱۳۹۹ افزایش داشته است. بهطوری که برای مردان میانگین سن ازدواج در سال ۱۳۹۰ عدد ۲۶.۷ و برای زنان ۲۳.۴ بوده و در سال ۱۳۹۹ سن ازدواج مردان به ۲۹.۴ و برای زنان ۲۴.۸ رسیده
که نشان از افزایش سن ازدواج در هر دو گروه جنسی دارد.
میانگین سن ازدواج از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۳۹۹ افزایش داشته است؛ افزایشی که برای مردان حدود سه سال را نشان میدهد
هر چند طی سالها این شاخص با نوساناتی همراه بود اما تغییرات چشمگیر و قابل توجهی نبوده و تنها روندی که در این آمار مشاهده میشود بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان (دختر و پسر ) است که این موضوع خود میتواند دلایل و تبعات و پیامدهای خاصی نظیر افزایش مسائل و آسیبهای اجتماعی، بالا رفتن سن باروری، کاهش جمعیت، حرکت هرم جمعیتی به سمت سالخوردگی و مشکلات سالمندی و مواردی از این دست به بار آورد.
همچنین طبق آخرین آمار ثبت شده از سوی سازمان ثبت احوال در سال ۹۸، بیشترین میانگین سن ازدواج مربوط به استان تهران (۲۹.۶ سال) و کمترین آن متعلق به ساکنان استان خراسان جنوبی (۲۴.۹ سال) بوده است و بیشترین میانگین سن دختران کشور متعلق به ساکنان استان تهران (۲۶ سال) بوده و کمترین آن متعلق به ساکنان استانهای خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان (۲۰.۵ سال).
معاشرتهایی که از شانس ازدواج میکاهد
«احمد دراهکی» عضو هیات علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا درباره تجرد قطعی اظهار میدارد: در رابطه با عوامل موثر بر افزایش این روند میتوان به موارد مختلفی اشاره کرد. مطالعاتی که در این زمینه در ایران انجام شده است از عوامل مختلفی سخن میگوید؛ نخست عوامل جمعیتی مانند مهاجرت جوانان از روستاها و شهرهای کوچکتر به کلان شهرها، تنگناهای ازدواج، ناکارآمدی برنامههای دولت و نهادهای مربوطه برای تسهیل ازدواج جوانان، مسائل اقتصادی مانند فقدان درآمد کافی و شغل باثبات، اشتغال و استقلال زنان، عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند حداکثرسازی منفعت و فردمحوری، ترجیح رهایی و آزادی، پذیرش اجتماعی افزایش سن ازدواج و تجرد به ویژه برای دختران، جایگزینهای جدید هویتی برای ازدواج و نیازهای عاطفی و جنسی مرتبط با آن مانند رواج روابط خارج از حوزه ازدواج رسمی، کالایی شدن ازدواج، تجملگرایی و مادیگرایی، کم شدن فشار اجتماعی در راستای ازدواج، تغییر الگوی انتخاب همسر، همچنین عواملی مانند بیاعتمادی و نگرش منفی به طرف مقابل، ایدهآلگرایی، تنوع طلبی، هراس از آینده ازدواج به دلیل گسترس طلاق در جامعه و ...
پیشبینی عمومیت ازدواج زنان ایران بر پایه تحلیل الگوهای همسرگزینی: احتمال اینکه دختری واقع در سنین ۳۰-۳۴ سالگی ازدواج کند حدود نصف احتمال ازدواج دختری در سنین ۲۵-۲۹ ساله است
به گفته این جمعیتشناس، چیزی که مساله تجرد قطعی را در جامعه ایران بغرنجتر خواهد کرد این است که در گذشته مردان به طور معمول تا پیش از ۳۰ سالگی ازدواج میکردند و این شتاب در زمانبندی ازدواج موجب میشد که شانس ازدواج دختران تا ۳۰ سالگی در بالاترین میزان قرار داشته و نسبت زنان ازدواج کرده حتی پیش از ۵۰ سالگی به آستانه عمومیت ازدواج (۱۰۰ درصد) نزدیک شود. در واقع در الگوی سنی ازدواج در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا، ۳۰ سالگی برش سنی مهمی است که با عبور از آن کاهشی مهم در احتمال ازدواج رخ میدهد. چون نظام تقاضای پسران برای ازدواج با دختران عموماً جوان همسری است، بنابراین تاخیر پسران در ازدواج و به تعویق افتادن ازدواج دختران به ۳۰ سالگی شمار دخترانی را که تا ۳۰ سالگی مجرد میمانند افزایش داده و با کاهشی که در شانس ازدواج در سنین ۳۰ سالگی و بالاتر رخ میدهد، ازدواج زنان از عمومیت خواهد افتاد.
دراهکی میافزاید: برای روشن شدن این مساله میتوانید به مقالهای که در این زمینه آقای دکتر «مجید کوششی» و «مهدی خلیلی» با عنوان «پیشبینی عمومیت ازدواج زنان ایران بر پایه تحلیل الگوهای همسرگزینی» در مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران منتشر ساختهاند مراجعه کنید. بر اساس نتایج این مقاله علمی، به محض انتقال سنی از گروه سنی ۲۵-۲۹ سال به ۳۰ سال و بالاتر، شانس ازدواج بر مبنای تقاضای پسران برای ازدواج با دختران، به شدت کاهش مییابد.
بر اساس نتایج این مقاله احتمال اینکه دختری واقع در سنین ۳۰-۳۴ سالگی ازدواج کند حدود نصف احتمال ازدواج دختری در سنین ۲۵-۲۹ ساله است و اگر این دختر در گروه سنی ۳۵ تا ۳۹ سالگی قرار گیرد این احتمال به یک پنجم کاهش خواهد یافت. اگر سن زن به همین ترتیب به گروهها سنی بالاتر انتقال یابد، به سرعت به میزان بیشتری شانس ازدواج کاهش خواهد یافت تا جایی که در دهه ۵۰ سالگی عمر به صفر نزدیک میشود. نکته مهم این است که تغییرات اندکی که در همسرگزینی سنی و همچنین افزایش شمار مردان هرگز ازدواج نکرده در سنین ۳۰ سالگی و بالاتر رخ داده است، اگرچه کمی شانس ازدواج دختران را افزایش داده، اما این افزایش به هیچ وجه جبرانکننده کاهش شانس ازدواج آنان نبوده است. در نتیجه کاهشی که در عمومیت ازدواج مقطع به مقطع از سرشماری ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ آغاز شده، تا ۴۰ سال آینده ادامه خواهد یافت و نسبت زنانی را که تا ۵۰ سالگی هرگز ازدواج نخواهند کرد تا بیش از ۲۰ درصد در سال ۱۴۳۵ افزایش خواهد داد.
عضو هیات علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی میگوید: ایده اصلی مقاله ذکر شده که به نظر اینجانب نیز قابلتامل و منطقی مینماید این است که گسترش معاشرت و روابط خارج از ازدواج رسمی به کاهش تمایل پسران به ازدواج منجر میشود. در واقع این گونه روابط یا موجب صرفنظر کردن پسران از ازدواج میشود یا حداقل ازدواج آنان را به تعویق میاندازد که به نوبه خود تقاضای ازدواج پسران را در سنین زیر ۳۰ سال کاهش داده و با توجه به جوانهمسری مردان، به کاهش شانس ازدواج دختران ۳۰ ساله و بالاتری که اکنون تعداد آن آنها پرشمارتر از قبل شده است منجر خواهد شد.
وضعیت ما و تجربه غربیها
دراهکی درباره پیامدهای تجرد قطعی در سطح فردی و جمعی بیان میدارد: قطعا مهمترین سرمایه هر جامعهای خانواده است و جامعه باید برای قوام و استحکام بنیان آن سرمایهگذاری کند. در جامعه ما که در آن تشکیل خانواده و ازدواج همواره عمومیت داشته و همچنان که در تعالیم دینی ما برداشت میشود در نزد خداوند بنایی محبوبتر از تشکیل خانواده نیست، اهمیت این مساله کاملا روشن و مشخص است. تجرد بنیاد خانواده را از هم فرو میپاشد و چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی دارای آثاری است که جای بحث برای آن نیست. به لحاظ جمعیتی رواج تجرد به یقین تاثیری مهلک بر پویایی جمعیت به ویژه باروری دارد و زمینه تداوم باروری پایین و حرکت به سوی باروری پایینتر را فراهم خواهد ساخت. بسیاری از جمعیتشناسان بر این باورند که تداوم باروری پایین در کشورهای غربی به دلیل گذار دوم جمعیتی است که یکی از جلوههای اصلی گذار دوم افزایش سن ازدواج، گسترش روابط خارج از حوزه ازدواج و افزایش تجرد قطعی است.
عضو هیات علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی: جوانهمسری مردان، به کاهش شانس ازدواج دختران ۳۰ سال به بالا میانجامد
وی به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: بحث در این رابطه مفصل است و سیاستگذاری در این زمینه نیازمند مشورت با خبرگان و اندیشمندان در حوزههای مختلف علمی و اجرایی است. اما اگر من بخواهم به صورت اجمال نظر خودم را بیان کنم میتوانم بگویم همانطور که بیان شد ۳۰ سالگی برش سنی مهمی به لحاظ ازدواج و تجرد است. در واقع حرکت به سمت افزایش سن ازدواج به سنین بالاتر احتمال تجرد را به ویژه برای دختران بالاتر خواهد برد. از آنجا که در جامعه ایران ازدواج دختران تابع تقاضای پسران است در نتیجه وضعیت ازدواج دختران را نیز نباید جدا از تقاضای مردان برای ازدواج در نظر گرفت. بنابراین مساله اصلی این است که کدام عوامل بر تمایل و عدم تمایل مردان به ازدواج تاثیرگذارند؟ و در چه شرایطی ازدواج افراد به تعویق میافتد؟ بنابراین مساله تجرد جدای از افزایش سن ازدواج نیست. در این راستا نهادینهکردن ارزشهای ایرانی و اسلامی در استحکام بنیاد خانواده و تشکیل آن اهمیت دارد.
از دید عضو هیات علمی گروه جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، حفظ ارزشهای اصیل فرهنگی که ریشه در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما دارد بسیار حائز اهمیت است. البته ذکر این نکته مهم است که کار فرهنگی در حوزه ازدواج و خانواده بسیار کار سختی است. در این میان خود نهاد خانواده نیز دارای مسئولیتی سنگین است. از سوی دیگر سیاستگذاریهای کارآمد و اثربخش در حوزههای اقتصادی بسیار با اهمیت است. تصمیمات بلندمدتی مانند ازدواج نیازمند حدی از ثبات اقتصادی مانند شغل، مسکن، ثبات قیمتها و چشمانداز روشن نسبت به آینده است. در شرایطی که هر روز شرایط تهیه مسکن و حتی اجاره آن برای جوانان تاریکتر و نامشخصتر میشود، تداوم این شرایط اثر خوبی بر سن ازدواج جوانان نخواهد داشت. در شرایطی که ثبات قیمتها برقرار نباشد و روز به روز بر قیمت کالاهای اساسی که حداقل نیاز یک زوج جوان برای ازدواج را تامین میکند وجود نداشته باشد، چشمانداز خوبی برای مساله تجرد در جامعه ایران متصور نیست. بنابراین همه باید دلسوزانه و متعهدانه در راستای مهمترین سرمایه جامعه یعنی خانواده تلاش کنند و چنانچه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرموند: «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ». همه در قبال این مساله مهم مسئول هستند. تداوم این شرایط نه تنها در زمینه تشکیل خانواده و ازدواج اثر خوبی ندارد بلکه استحکام بنیان خانواده و تداوم زندگی زناشویی را نیز با چالشهای اساسی روبرو خواهد کرد.
منابع:
معصومه حیدری زرگوش و احسان نجفی، «تحلیل جامعهشناختی تجرد قطعی جوانان ایرانی»، چهارمین کنفرانس بین المللی روانشناسی علوم تربیتی و مطالعات اجتماعی - ۱۳۹۶
اکبر طالب پور، اکبر و معصومه بیرانوند، «مطالعه کیفی پیامدهای تجرد قطعی دختران»، مجله مطالعات زن و خانواده، شماره پیاپی ۲۴، خرداد ۱۴۰۱، صفحه ۱-۱۵۵