تهران- ایرنا- هنر در دوران معاصر بخش جدایی‌ناپذیر زندگی بسیاری از مردم جهان شده و در زیست بوم فرهنگی جهانیان نقش مهم و بسزایی دارد.

هنرمندان در هزاره جدید نیز آثاری برای نگهداری و ارایه به موزه ها خلق نمی کنند و در رویدادهای جمعی بسیاری و برای بی شماری از علاقمندان و مخاطبان خود اثارشان را ارایه و معرفی می کنند. هنر از دیرباز تا کنون  پایه و شالوده اصلی زندگی مردم  بوده و است و اگر از تار و پود زندگی آنها بیرون بیاید و به عنوان یک حوزه لوکس یا تجملی انگاشته شود ، شاید  خاصیت خود را از دست بدهد. حال این مسئله می تواند در حوزه هنرهای آیینی و مذهبی باشد یا در سایر موضوعات مصداق پیدا کند. اگر هنر جریان عادی زندگی مردم  را تحت تاثیر قرار دهد و در پی رنگ بخشیدن و معنا دادن به روند کار روزانه مردم باشد، هنری قابل تقدیر است؛ ولی اگر بدون پیام و محتوا باشد مرگ آن هنر نیز آغاز شده است. 

سالیان بسیاری است که اثار ارزشمند هنری، فرهنگی، دینی و آیینی در موزه ها و انبارهای غیر استاندارد و نیمه استاندارد و نیمه حرفه ای  و گاهی غیر حرفه ای نگهداری می شوند و در حال خاک خوردن هستند که می توانند انقلاب جدیدی در تنوع بخشیدن ذایقه و سلیقه بین نسلی زا در ابعاد مختلفی ایجاد کنند. به شرط ان که این اثار ارزشمند از پستو های نگهداری بیرون رانده شود و در معرض چشم ها و نگاه‌های مشتاق و علاقه‌مند قرار گیرد دارد تا بتواند  مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و با مشاهده و شناخت بیشتر و عمیق تر علاقه‌مندان به فرهنگ و هنر زمینه اشنایی بیشتر و بهتر با  دغدغه ها، رویکردهای فکری و باورهای هنرمندان نسل های پیشین فراهم شود.

عدم معرفی و شناساندن هنرمندان ناشناخته و جوان و نسل جدیدی از هنرمندان  که در رشته ها و بخش های مختلف هنری در چند دهه اخیر توانسته اند در عرصه های جهانی به موفقیت های ممتازی دست بیابند فضای دیگری را به وجود آورده است و باعث برجسته کردن نقش و جایگاه هنرمندان و نویسندگانی که به طور آشکار با اسلام و انقلاب اسلامی ناسازگار بوده و حتی علیه آن اعلام موضع نموده‌اند، شده است. اقدامی در راستای مقابله با سیاست‌های فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی ایران تا در این چارچوب تطهیر هنرمندان متعلق به دوره‌ی پهلوی از مفاسد اخلاقی و تجلیل و تمجید ضمنی از رویدادهای مبتذلی مانند جشن هنرهای برگزار شده در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار رسانه های فارسی زبان معاند  قرار گیرد در صورتی که ایران اسلامی دارای ظرفیت های متنوع و متکثری در حوزه فرهنگ و هنر اصیل را داراست که می تواند برای تمام علاقه‌مندان به هنر و فرهنگ دارای جذابیت و نواوری باشد.

 کمتر از یک اربعین به محرم حسینی می تواند فرصت مناسبی باشد تا به مصداق های بارز و مشخص هیات ها و مجالس حسینی تکیه کرد و شاهد این موارد را در فرهنگ عزاداری سنتی و اصیل ایرانی احیا نمود. به گواه تاریخ، هنرهای مذهبی در پرده خوانی، نقاشی و سایر رشته های هنری چنان با زندگی مردم عجین بوده است که این دو حیطه قابل تجزیه شدن نبوده است. مردمی که برای عزاداری به حسینه ها می آمدند شاهد نقاشی هایی از روز عاشورا و واقعه کربلا بودند. آثار هنرمندانه نقاشانی که وقتی بر دیوار حسینیه ها تقش بسته‌اند، بر ذهن مخاطب دارای اثار بسیاری بوده است و مخاطب را  برای یک مراسم مذهبی آماده میکرده است.

یا در نمونه های متعدد دیگر در نقاشی قهوه خانه ای، آذین زورخانه ها و معماری سنتی، پشت هر تکنیک هدفی نهفته است که با دین، ایدئولوژی، رویکرد سبک زندگی و ده‌ها مسئله دیگر، پیوند عمیق و تاثیرگذاری خورده است که هیچ چیزی قادر به حذف یکی از آنها نبوده و نیست. هنر آیینی یکی از عمیق ترین رویکردهای هنر را در تمامی عرصه ها به خود اختصاص داده است؛ به طوری که اگر به روند فعالیت و حیات هیئت ها، شیوه عزاداری، نوع نگاه و زاویه دید صاحبین مجالس عزا در تکایا و مساجد دقت کنیم، شاهد یک روح لطیف هنری اما در عین حال کاربردی هستیم؛ از فرشی که روی آن می نشینیم، از پارچه نوشته‌ها، کتیبه ها، آهنگ و نوع سبک سروده ها و همه و همه جریان هنر و استخدام آن است. زمانی که به هر بهانه ای قصد داشته باشیم جریانی بدیع و نوگرا را بر همین مسیر ایجاد کنیم، قطعا مردم از آن استقبال کرده و مورد حمایت قرار می گیریم؛ اما اگر در پی آن باشیم که مسیر را بر خلاف دیدگاه مردم پی بگیریم و عملا دست به بهره برداری بر خلاف جریان فکری جامعه بزنیم، این هنر در برابر ذهن مخاطب رنگ باخته و دیگر اثرگذاری قبل را نخواهد داشت و مرگ آن هنر رقم خورده است.

تصادفی نیست که نظریه پردازان غربی طی سالیان اخیر به این نتیجه رسیده اندکه کشور ایران جورچین یا  موزاییکی از اقوام، فرهنگ ها، باورها و سلایق مختلف است و در تلاشند تا  برای دستکاری فرهنگ آن یک سیاست رسانه ای شناور را اتخاذ کنند. رویکردی که مبتنی بر لحاظ نمودن تغییرات فرهنگی نسلی و توجه به تفاوت هویت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مخاطبان؛ تاکید بر حق گزینش مخاطبان با توجه به دستگاه فکری و علایق اجتماعی و فرهنگی آنان؛ درنظرگفتن ارزش‌ها، منش، اصول فکری و سبک زندگی و الگوهای فکری گروه های منزلتی و گروه های هویتی (نظیر گروه های مذهبی و یا گروه های قومی)؛ تاکید برجنبه پنهان زندگی روزمره مخاطبان و لحاظ کردن ویژگی های جامعه مبتنی بر دانش و اطلاعات در انتقال پیام رسانه‌ای است. در صورتی که اهمیت بخشیدن به ایین های سنتی اقوام ایرانی می تواند زمینه ساز وحدت و همدلی و هم گرایی بیش از قبل در احساس تعلق به ایران اسلامی و هویت ایرانی را  در بین مردم و اقوام ایران اسلامی ایجاد کند.