حوالی ساعت چهار بامداد روز چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷ در منطقه هورالعظیم از جبهه های جنوب ، دشمن بعثی در جزیره مجنون دست به حمله ای سنگین زد و مقاومت شماری از غیور مردان دیار سردار آریوبرزن مقابل دشمن حماسه ای از پیروزی خون برشمشیر را به یادگار گذاشت.
در حماسه پدخندق که از آن به عنوان تابلوی ایستادگی و شجاعت کهگیلویه و بویراحمدی ها یاد می شود، رزمندگان این استان به مدت ۱۶ ساعت نه تنها تا آخرین گلوله خود در مقابل دشمن مقاومت کردند بلکه پس از تمام شدن مهمات با سنگ و نارنجک از خاک وطن خود دفاع کردند تا جایی در این عملیات ۷۸ دلاور مرد این خطه شهید و ۸۷ نفر مجروح و اسیر شدند.
پیش بینی می شد با توجه به شرایط به وجود آمده در جبهه های نبرد که از ابتدای سال ۱۳۶۷ ارتش عراق با حمایت همه جانبه شرق و غرب بخشی از مناطق از دست رفته خود را از حمله فاو، شلمچه، و مناطقی کردنشین در شمال را بازپس گیری کرده بود، این بار تنها مناطق باقی مانده جزایر مجنون را با حملات دیگری به جبهه های استقراری رزمندگان ایرانی داشته باشد.
انتظار می رفت در سال پایانی جنگ و در این تهاجم، عراق از مناطق هورالعظیم،هورالهویزه،کوشک،طلائیه و بخصوص از پدخندق و جاده خندق به عنوان مهمترین ترین منطقه به جبهه های استقراری رزمندگان کشورمان حمله کند و در صورت موفقیت و تصرف جاده خندق در ساعت های ابتدایی نبرد، شهرهای سوسنگرد،حمیدیه حتی اهواز در معرض تهدید قرار گیرند.
جاده خندق حدود ۲۰ کیلومتر با عرض شش تا نه متر (به اندازه عبور ۲ خودرو کنار یکدیگر) در میان آب های هورالعظیم وهورالهویزه ( با ۲.۵ متر عمق آب) قرار داشت و این جاده از نقطه خشکی در منطقه هویزه شروع و تا نقطه خط خشکی عراق ادامه داشت.
جاده خندق و پدخندق و انتهایی ترین نقطه آن دژ خندق که از طرفین در محاصره آب های جزایر مجنون، شطعلی و هورالعظیم قرار داشت، به عنوان قلب این منطقه نبرد و به لحاظ نظامی یکی از حساس ترین نقاط جبهه محسوب می شد و همچنین دژ خندق در فاصله کمتر از ۱۰۰متری با خط خشکی عراق قرار داشت.
خاطرات یکی از رزمندگان حماسه پد خندق
رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد یک ماه پیش از روز واقعه به منطقه ای موسوم به پد خندق اعزام شدند تا از این منطقه در مقابل تحرکات جبهه دشمن پدافند کنند.
برزو ویسی پور از رزمندگان حاضر در حماسه پد خندق در این خصوص می گوید: یک ماه پیش از چهارم تیر ماه به این منطقه نبرد اعزام شدیم و ماموریت های تیپ ۴۸ فتح، حضور ۲ گردان پیاده به نوبت در خط مقدم نبرد و دژ خندق و ماموریت گردان تخریب این تیپ علاوه بر پدافند، انهدام و تخریب جاده خندق از خط مقدم نبرد تا دژ خندق بود.
جاده خندق تنها راه خشکی در آن منطقه بود که هم برای دشمن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود و هم برای کشورمان بسیار مهم بود.
این مدرس دانشگاه تاکید می کند:این ماموریت از طرف فرماندهی قرارگاه مستقر در منطقه هور و تیپ ۴۸ فتح به گردان تخریب محول شد که هدف از آن انهدام بخشی از جاده موسوم به پد خندق، پیشگیری از ورود و نفوذ لشکر زرهی ارتش عراق به خاک کشورمان بود.
ویسی پور ادامه داد:از شب های آغازین ماموریت، هر شب از ساعت ۱۱ شب تا چهار بامداد رزمندگان گردان تخریب کهگیلویه و بویراحمد با مواد منفجره بخشی از جاده خندق را منفجر می کردند به طوری که خاک این جاده تا کیلومترها به آسمان و اطراف پراکنده می شد و با هر انفجاری تا مسافتی دور، منطقه به لرزه درمی آمد.
حتی تصورش هم سخت است که رزمندگانی که به دلیل محدودیت های امنیتی و مشاهده دشمن در روشنایی روز، ناچار به انجام عملیات در شب آن هم به مدت یک ماه بودند، چگونه در هوای شرجی و گرمای شدید روزهای خوزستان بدون هیچ امکانات سرمایشی نظیر کولر استراحت می کردند.
او که نویسنده کتاب های حماسه اروند (نقش رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد در دوران دفاع مقدس)، سپیده دم برمی گردیم و شب های پر التهاب هم هست، شاهد شهادت ۲ تن از رزمندگان در عملیات تخریب جاده پدخندق را یادآور شد و شرایط حاکم بر آن یک ماه را سخت ارزیابی کرد.
ویسی پور می گوید: در طول آن یک ماه گذشته تا شروع واقعه خندق، ابتدا گردان امام حسین (ع) و سپس گردان حضرت رسول (ص) در خط پدافندی خندق و دژ خندق مستقر بودند.
او اضافه می کند که از روزهای پایانی خرداد و ابتدایی تیرماه دشمن هر روز به تحرکاتش در منطقه می افزود و نیروهای نظامی دشمن که قریب به ۲۰۰ هزار نفر بودند، در اطراف بصره استقرار داشتند تا از نیروهای هجوم برنده در مواقع ضرورت پشتیبانی کنند، ولی به اطمینان ۱۰۰ در صد زمان دقیق عملیات ارتش عراق مشخص نبود اگرچه از تحرکات دشمن متوجه نزدیک بودن حمله آنها شدیم.
این نویسنده چند کتاب با موضوع دفاع مقدس عنوان می کند:از دوم و سوم تیرماه با پیاده کردن تجهیزات تقریبا یقین پیدا کردیم که ارتش عراق در کمترین زمان حمله خود را آغاز می کند.
آنچه در روز واقعه رخ داد
این مدرس دانشگاه تاکید می کند که بامداد روز چهارم تیر ماه ساعت ۳.۴۵ دقیقه ارتش عراق همه مناطق از جمله خطوط مقدم نبرد، محل استقرار عقبه یگان، مقرهای توپخانه و ادوات، جاده ها و مراکز تجمع نیروها را زیر آتش شدید خود قرار داد.
او اضافه کرد:شدت آتش ادوات و جنگ افزارهای دشمن بعثی عراق آنقدر شدید و سنگین بود که زمین منطقه نبرد تا کیلومترها در عقبه خودی و حتی شهرهای سوسنگرد و حمیدیه را به لرزه درآورده بود و در خط مقدم و پشتیبانی با آتش دشمن، شب چون روز روشن شده بود.
وی عنوان کرد: بر اثر آتش دشمن، سنگرهای دفاعی در خط مقدم، سنگرهای تجمعی محل استراحت آسیب دیدند، تانکرهای ذخیره آب آشامیدنی منهدم شد، سنگرها و قبضه های ضدهوایی و انبارهای ذخیره مهمات منفجر شدند.
با توجه به اینکه از دژ خندق محل استقرار بخشی از گردان یارسول تا خط مقدم دومین پد رزمندگان ما، جاده خندق به طول ۴۰۰ متر تخریب شده بود، نیروهای کهگیلویه و بویراحمدی گردان یارسول در شب حمله عراق در دژی جزیره مانند که اطرافش را آب فرا گرفته بود استقرار داشتند، بنابراین چون احتمال محاصره قطعی آنان از سوی دشمن وجود داشت، لازم بود که با آغاز آتش دشمن، رزمندگان با چند قایق به عقب برمی گشتند.
ویسی پور اظهار داشت:بنابراین در همان ساعت چهار بامداد در زیر آتش شدید دشمن، با هماهنگی مسئول عملیات تیپ( شخصی مشهور به شهابی فر) نزد مسئول وقت یگان دریایی تیپ ۴۸ فتح که شخصی به نام صفرعلی الگامه بود، رفتیم و از او درخواست کردیم تا با چهار فروند از قایق نیروهای مستقر در دژ را به عقب برگردانیم،الگامه نیز پاسخ داد در قایق منتظر بمانید الان با سکانداران قایق ها می آییم.
این رزمنده و نویسنده سه کتاب دوران دفاع مقدس می گوید: در همان لحظه که نزدیک به سپیده دم صبح بود، به سمت قایق ها که در فاصله ۱۰ متری سنگر یگان دریایی قرار داشت رفتیم، در همان لحظه ای که به قایق رسیدیم، یک گلوله توپ به سنگر الگامه اصابت کرد و او را شهید و ۳ نفر دیگر از سکانداران یگان دریایی زخمی شدند و این باعث شد که یگان دریایی زمین گیر شود و ماموریت انتقال نیروهای دژ ناکام بماند.
این مدرس دانشگاه اظهار داشت: باران آتش دشمن همچنان تا بعد از ساعت ۶ صبح ادامه داشت، پس از آن ارتش عراق از سه محور خندق، طلائیه و کوشک حمله خود را به مواضع نیروهای ایران آغاز کرد.
او اضافه کرد:دشمن در جناح راست محل استقرار رزمندگان کشورمان از طریق جزایر مجنون تهاجم خود را به سمت کوشک و طلائیه آغاز کرد و توانست قبل از ساعت ۹ صبح با عقب زدن نیروهای ما، خودش را به جاده اهواز- خرمشهر برساند و آن جاده را مسدود کند و در خط مرزی ایران استقرار پیدا کند.
رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد همچنان در محور خندق مستقر بودند و تا این ساعت، تنها محور خندق سقوط نکرده بود و دشمن با همه تلاشی که کرده بود، به سد آهنین و مقاومت این رزمندگان برخورد کرد و نتوانسته بود هیچگونه پیشروی در این محور داشته باشد.
تمام امید دشمن به این بود که هر چه زودتر نیروهایش در محور خندق عبور کنند تا بتواند آنان را در آن ۲محور و محورهای دیگر کوشک و طلائیه پشتیبانی کند و به سمت اهواز پیشروی نماید، که اگر این اتفاق می افتاد اهواز ساعت ۱۰ سقوط می کرد، ولی آنچه باعث کند شدن حرکت دشمن شد، مقاومت رزمندگان کشورمان و انهدام جاده خندق بود.
وی افزود: جنگ و گریز و مقاومت رزمندگان ایران در برابر دشمن تا قبل از ظهر آن روز ادامه داشت تا اینکه نیروهای ما مستقر در جاده خندق از سه طرف در محاصره دشمن قرار گرفت و نیروهای مستقر در دژ به طور کامل از تمام جناحین در محاصره دشمن واقع شدند و در بعضی قسمت های جاده دشمن به روی جاده نفوذ کرد.
ویسی پور ادامه داد:هر لحظه بر تعداد نفرات و حملات دشمن افزوده می شد اما مقاومت ادامه داشت تا اینکه دشمن برای عبور از این محور، سه تیپ کماندویی ۱ ، ۲ و ۳ از سپاه ششم را وارد نبرد کرد.
این رزمنده عنوان کرد:اگرچه پیش از ظهر علاوه بر گردان حضرت رسول و نیروهای کشورمان که در حال نبرد بودند، گردان های امام علی (ع) و گردان ویژه شهدا 2 گردان دیگر تیپ ۴۸ فتح کهگیلویه و بویراحمد وارد عمل شدند،اما با تهاجم دشمن آنها هم محاصره شدند ولی مقاومت می کردند.
ویسی پور تاکید کرد:تا قبل از ظهر دشمن که نتوانسته بود از نیروهای همرزم عبور کند، ناچار شد از جناحین دور بزند و نزدیک به ظهر جنگ تن به تن روی جاده خندق به همراه آتش بی امان پشتیبانی دشمن ادامه داشت، علاوه بر آن، هواپیماها و هلی کوپترهای دشمن از آسمان و قایق های توپدار از روی آب بدون وقفه مواضع رزمندگان کشورمان را بمباران و گلوله باران می کردند.
این رزمنده ادامه داد:در گرما گرم نبرد و در ظهر داغ خوزستان گرما و شرجی هور، تشنگی توان همه را گرفته بود و رزمندگان یکی پس از دیگری شهید و مجروح می شدند.
او تصریح کرد:در حالی که رزمندگان از مشاهده صحنه های شهادت همرزمان خود بسیار متاثر بودند و دود، آتش، انفجار و گلوله همه جا را فرا گرفته بود، کمبود آب و مهمات فشار مضاعفی بر آنان وارد کرده بود.
این رزمنده جسور که در زمان حماسه پد خندق تنها ۲۰سال سن داشته گفت:در فرصتی که به دست آمد تصمیم گرفتم یک کیلومتر عقب تر نزدیک به سنگر ستاد تیپ که انبار صحرایی مهمات سراغ داشتم بروم و از آنجا مهمات برای ادامه نبرد بیاورم و زیر آتش شدید دشمن فورا به محل دپوی مهمات رفتم.
او ادامه داد:آنجا در نزدیکی سنگر فرماندهی تیپ و مسئول ستاد شخصی به نام شهمیری رسیدم جریان کمبود مهمات را گفتم، فورا سه دستگاه ماشین تویوتا داد و با نیروهایی که آنجا بودند هر سه خودرو را پر از مهمات کردیم، من پشت فرمان یکی از خودروها و حمید نظری پشت ماشین واحد آموزش و برادر دیگری ماشین سومی را به سمت منطقه درگیری هدایت کردیم در حالی که من جلو حرکت می کردم و دو خودروی دیگر با فاصله پشت سر من می آمدند.
ویسی پور اظهار داشت:در همین لحظه هواپیماهای عراقی در آسمان با فاصله کمی از زمین ظاهر شدند و اقدام به بمباران جاده کردند، من بدون اعتنا به بمباران با سرعت به راه خودم ادامه دادم تا مهمات را به نیروهای درگیر برسانم که بین ماشین من و دو خودروی دیگر فاصله زیادی افتاد، یک لحظه از دور احساس کردم یکی از خودروهای مهمات منفجر شد، و ماشین پودر شد که آنهم از خاطرات بسیار غبار آن روز بود.
او ادامه دا:من به محل درگیری رسیدم، نیروها مهمات را تخلیه کردند، درگیری ادامه داشت تا ساعتی بعد که با هجوم عراقی ها به جاده مجددا مجبور به عقب نشینی شدیم و تا سنگر ستاد عقب نشینی کردیم، آنجا سراغ حمید نظری را از همرزمان گرفتم، گفتند از ساعتی پیش تاکنون از او اطلاعی نداریم، زیر آتش دشمن به همراه دو نفر دیگر تمام آن منطقه را دنبال او گشتیم چون احتمال می دادیم با ماشین از جاده به آب هور چپ کرده باشد ولی هیچ اثری از او ندیدم و یقین پیدا کردیم که به شهادت رسیده است.
ویسی پور تصریح کرد:تا ساعت پنج عصر در آن منطقه بودیم و حدود ساعت پنج عصر از دور مشاهده می کردیم که هلی کوپترهای عراقی، دژ خندق محل استقرار نیروهای محاصره شده گردان یارسول را با موشک هدف قرار می دهد که تصور ما بر شهادت همه آنان بود.
البته چند ماه پس از عملیات پدخندق در شرایطی که خانواده این رزمندگان برایشان آیین های ختم برگزار کرده بودند صلیب سرخ اسامی تعدادی از رزمندگان پدخندق را به عنوان اسیران در بند عراق اعلام کرد و سرنوشت تعدادی تا زمان آزادی اسرا هنوز مشخص نبود.
بعد از ساعت پنج عصر تمام منطقه از جمله پد خندق و جاده خندق به طور کامل سقوط کرد و ما طبق دستور مجبور به عقب برمی گشتیم.
برزو ویسی پور که تجربه ۸۰ماه حضور در جبهه ها در دوران هشت سال دفاع مقدس را دارد اعتقاد دارد که زمان عقب نشینی رزمندگان که با صحنه های باقی ماندن شماری از مجروحان و شهیدان همراه بود را تلخ ترین خاطراتش از دوران جنگ معرفی میکند.
او میگوید هر چند در آن فرصت کم توانستیم پیکر تعداد ۱۲نفر از شهدا و مجروحان را با خودرو به عقب برگردانیم اما تعدادی از مجروحان و پیکر چند تن از شهدا در منطقه باقی ماند.
این رزمنده تاکید میکند در آخرین ساعت های حضورمان در پد خندق سنگرها و ماشین آلات را منهدم کردیم تا اسناد و تجهیزات رزمندگان به دست دشمن نیفتد.
در غروب روز عاشورایی چهارم تیرماه رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد با وجود شهادت و اسارت عده ای از همرزمانشان، اما موفق شدند ارتش عراقی را در رسیدن به اهدافش ناکام کنند.
بازآفرینی حماسه پدخندق با بهره گیری از ظرفیت هنر
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گچساران با اشاره به اینکه بازآفرینی حماسه پدخندق با استفاده از هنرهای نمایشی راهکاری برای زنده نگه داشتن از واقعه تاریخی است گفت: پخش نمایش با موضوع فضای این حماسه و معرفی شهیدان ضرورتی برای آشنایی نسل امروز با آرمان های آنان است.
اورنگ نارکی افزود: به مناسبت سالروز حماسه پد خندق نمایش انار بهشت با موضوع معرفی شهدای این واقعه روزهای دوم تا ششم تیر ساعت ۱۸هر روز در سالن پلاتوی شهید موندنی زاده واقع در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اجرا می شود.
پد خندق تابلوی افتخار
مدیرکل بیناد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کهگیلویه وبویراحمد عملیات پدخندق را از افتخارات رزمندگان حماسه آفرین این استان خواند.
ایمان خردمند اظهار داشت: کهگیلویه و بویراحمد با ۳۳ هزار رزمنده، ۱۳ هزار نفر جانباز، یک هزار و ۸۰۰ نفر شهید و ۳۱۰ نفر آزاده در طول هشت سال دفاع مقدس استان نقش فعالی داشتند اما حماسه پد خندق تاریخی ترین حضور آنان در جبهه ها بوده است.
۵۶ نفر شهدای کهگیلویه و بویراحمد زیر ۱۵ سال سن داشتند که از نظر شرعی حتی به سن تکلیف هم نرسیده بودند،از میان شهدای استان ۳۰۰ نفر سرباز، ۲۷۰ نفر پاسدار و یک هزار و ۲۳۰ شهید نیز بسیجی بودند.
کوچکترین شهید استان کهگیلویه و بویراحمد ۱۲ ساله و پیرترین آنان ۶۷ ساله بود.
بیش از ۹۹ درصد شهدای کهگیلویه و بویراحمد در خط مقدم جبهه شهید شدند که ۶۰۰ نفر آنان دانش آموز و ۷۸ نفر دانشجو بودند.
دو خانواده در این استان سه تن از فرزندانشان و ۲۳ خانواده نیز دو تن از عزیزانشان را در این جنگ تقدیم انقلاب اسلامی و میهن کردند.
روستاهای قاسم آباد جلیل و ده برآفتاب در شهرستان بویراحمد بیشترین شهید را از میان روستاهای کهگیلویه و بویراحمد تقدیم انقلاب اسلامی کردند.
روستای قاسم آباد جلیل تنها روستایی در ایران بود که خود یک گردان رزمی در جبهه های جنگ داشت.
کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۶۵ بیش از ۴۱۱ هزار نفر جمعیت داشت که اعزام ۳۳ هزار نفر نشان می دهد بیش از هشت درصد مردم به جبهه ها اعزام شدند.
جنگ عراق با ایران طولانی ترین جنگ متعارف در قرن بیستم و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید.
جنگ به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله ارتش صدام به ایران آغاز شد و پس از حدود هشت سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش بس از سوی دو طرف پایان یافت.