این روزها، کاروان زائران خانه خدا، به حج رفته اند. حال مسلمانان جهان، حالی دیگر است. احوال شان در حوالی عشق است و از سطح زمین جدا شده؛ چه آنها که سرزمین حجاز رفته اند و چه آنها که از طریق مجاز، پیگیرند.
با توجه به هزینه های که سفر حج دارد و محدودیت هایی که در پذیرش زائران هست، معدود آدم هایی می توانند که پا در این ره بگذارند و خود را در زمره حاجیان بگمارند. اما آیا حج می باید که عده ای اندک را به مقصود برساند و جمع کثیری را در عداد خلق محروم، بنشاند؟
حج، درس های بسیاری با خود دارد. یکی از آنها، صبر است. شیخ سعدی می گوید: «سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر/ کعبه دیدار دوست صبر بیابان اوست». فرهنگ حج نیز، چنین می گوید و می خواهد. صبر و راهروی، دو درس بزرگی است که فرهنگ حج، برای مومنان، خاصه مومنان مسلمان دارد. ایران در سال «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» برای رسیدن به حوالی مقصود، می باید که تلاش های بسیار بکند براساس شرایط موجود. «همت عمومی»، کاری است که عموم مردم در پیش گیرند و راه همراهی و همسویی را سرلوحه کار خویش. به قول حافظ عزیز که فرمود: «حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/ آری به اتفاق جهان می توان گرفت»، حج نیز این «اتفاق» و یکی شدن را به مسلمانان، می آموزاند.
ما سال هاست که گرفتار تحریم های ناجوانمردانه ایم. کدام کشور را می شود سراغ گرفت که با این محدودیت، همچنان سرش را بالا گیرد و راه پیشرفت را از سر گیرد؟ فرهنگ حج، همین ها را می گوید؛ می گوید که در حین محدودیت ها و محرومیت ها، مهم ترین سرمایه هر جمعی و جامعه ای، با هم بودن است. پشتوانه یکدیگر بودن، دارایی غیرقابل شمار ماست. در جنگ تحمیلی، کنار هم بودیم و وطن را حفظ کردیم. در جنگ اقتصادی نیز، کنار هم بودیم و وطن را حفظ کردیم. برای پیشرفت و تعالی نیز، کنار هم باید باشیم و وطن را بر بام جهان بنشانیم.
فرهنگ حج میگوید که در حین محدودیتها و محرومیتها، مهمترین سرمایه هر جمعی و جامعهای، با هم بودن است
فرهنگ حج، باز به ما می گوید که فرهنگ، بزرگ ترین عامل در یکپارچگی است و مهم ترین فاعل برای رسیدن به شایستگی. فرهنگ، تمدن را سرپا نگاه می دارد، نبودش، آن را به زوال می رساند. ایران، از دل حادثه ها و دشواری های فراوان تاریخی، توانسته است که سربلند بیرون بیاید و سر بر آسمان استقلال و خودکفایی بساید. پس، همه چیز مهیاست برای موفقیت های تازه. همه چیز مهیاست برای تولیدی دوباره. همه چیز مهیاست برای طلوع آفتاب درخشنده تمدن نو.
فرهنگ حج، راهنمای رسیدن است. راهنمای در راه نماندن. راهنمای خستگی ناپذیر بودن و راهنمای امیدوار بودن. اما هشدار مهم این است که، این میراث فرهنگی سترگ، فقط برای حجاز رفتگان و هروله کنندگان بین مروه و صفا نیست. بلکه این سعی بزرگ، سرمشقی است برای همه ما. مولای ما می فرماید: این سه خصلت از بزرگواری انسان است: گریستن او بر زمان سپری شده اش، علاقه او به میهناش و نگهداشتن دوستان دیرینه اش. (بحارالانوار) بزرگواری ما در این است که زمان را از دست ندهیم، میهن مان را دوست بداریم و دوستان دیرینه مان که هموطنان مان هستند را همواره، نگاه داریم. فرهنگ حج یعنی همین.