تهران- ایرنا- یک تحلیلگر سیاسی هندی نوشت: اگر هند و چین روابطی دوستانه تر نسبت به وضعیت کنونی داشتند، منطقه آسیا می توانست وضعیتی بسیار توسعه‌یافته‌تر و شاهد تجارتی پر رونق تر شده باشد اما روابط پکن و دهلی نو آن قدر هم دوستانه نیست و بعید است در آینده نزدیک نیز با هم صمیمی شوند.

به گزارش روز شنبه ایرنا از روزنامه آنلاین پرینت، راجیو دورگا نویسنده کتاب «در زمان جنگ» درباره روابط هند و چین نوشت: 

در طول قرن‌ها، چین برای هندی ها، همسایه‌ای دور و کمی مبهم باقی مانده بود اما این دیدگاه در سال ۱۹۵۰ به طور چشمگیری تغییر کرد، همانطور که سرکنسول هند در لهاسا، «سومال سینها»، در پیام خود به دهلی نو به اختصار بیان کرد: چینی ها وارد تبت شده اند. هیمالیا دیگر وجود ندارد.

به نوشته این تحلیل گر هندی، از آن زمان، چین نهادهای امنیتی هند را عمیقاً نگران کرده است و دلایل موجهی برای آن وجود دارد، خاطرات شکست هند برابر چین در سال ۱۹۶۲ همچنان این کشور را آزار می دهد.

در ادامه مقاله این تحلیل گر هندی آمده است:

انتقادها از رفتار دوسوگرایانه چینی ها در طول سال ها ادامه داشته است، به عنوان مثال «دنگ شیائوپینگ» رهبر وقت چین، در سال ۱۹۸۸ به راجیو گاندی نخست وزیر وقت هند گفت: قرن آینده قرن آسیا خواهد بود! اما او در مورد اینکه چه کسی نیروی مسلط در آن قرن آسیایی خواهد شد، توضیحی نداد.

اگر هند و چین دوست بودند، منطقه اطراف آنها بسیار متفاوت بود؛ در صلح عمیق، بسیار توسعه یافته تر، با تجارت منطقه ای شکوفا شده. آنها با هم می توانستند تأثیری آرام بخش بر جهان داشته باشند اما آنها دوست نیستند و بعید است در آینده نزدیک نیز به هم نزدیک شوند.

هند به دور از قدرت مسلط در آسیا که دنگ شیائوپینگ به طور مبهم از آن صحبت کرده بود، ممکن است مجبور باشد با واقعیت ژئوپلیتیکی در حال ظهور زندگی کند که دیگر حتی بر همسایگی خود تسلط نخواهد داشت. این کشور که تا کنون حوزه نفوذش، جنوب آسیا بود اما اکنون باید با سایه نفوذ چین مبارزه کند.

اختلاف مرزی 

هند و چین بزرگترین اختلاف ارضی در جهان را دارند که مساحتی به وسعت کره شمالی را در بر می گیرد و این دو کشور، بزرگترین ارتش‌های جهان را در اختیار دارند که به طور خطرناکی مسلح شده‌اند. اگر این دو با هم درگیر شوند، عواقب آن وحشتناک خواهد بود اما هدف نظامی هند علیه چین تهاجم نیست، بازدارندگی و دفاع است که، تهدید را برطرف نمی کند و در عوض، هند را به سمت برداشتن گام‌های نادرست سوق می‌دهد، مانند موافقت با جدایی نیروها از لاداخ، در سال ۲۰۲۱ که این منطقه را در وضعیت بدی قرار داد.

اکثر ارزیابی‌ها، از جمله آن‌هایی که توسط کارشناسان استراتژیک هندی انجام شده، ادعا می‌کنند که اختلاف بین این دو کشور به قدری زیاد است که هند نمی‌تواند به تنهایی با قدرت نظامی چین مقابله کند و به طور کلی، عدم تقارن جدی و رو به رشد بین هند و چین وجود دارد.

وسعت خشکی چین بیش از ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع است که سه  برابر وسعت  ۳ میلیون و ۲۹۰ هزار کیلومتری هند خواهد بود، چین در همه جنبه ها از هند پیشی گرفته است، از نظامی و تکنولوژیکی تا اقتصادی؛ از کارآمدی حکمرانی تا انضباط اجتماعی، هند در تمام این مسائل با عدم تقارن مواجه است. اگر دیپلماسی مؤثر، هنر بهینه‌سازی منابع به نفع خود است، پس هند کیلومترها راه دارد تا بتواند به چیزی نزدیک شود که چین قبلاً به آن دست یافته است اما  با وجود این عدم تقارن، هند می تواند این نقص را از طریق دیپلماسی زیرکانه و با صرف وقت خود جبران کند.

متفکران استراتژیک، توصیه کرده‌اند که طرف ضعیف‌تر در چنین رابطه‌ای هرگز نباید درگیر مناقشه های نابرابر شود، بلکه باید آن‌هایی را انتخاب کند که معتقد است می‌تواند برنده شود یا از آنها سود ببرد. باید برای زمان و مکان اضطراری، پشتیبان هایی داشته باشد که قدرت فرد را افزایش دهد و در عین حال قدرت دشمن را از بین ببرد، با این حال، راه پیش رو ممکن است هند را در سطوح متفاوت و از راه های مختلف آزمایش کند، وضعیت در حال حاضر تاریک به نظر می رسد.

کشورهای کوچک، برگ برنده چین در برابر هند

سربازان هند در گذرگاه استراتژیک حاجی پیر در جنگ با پاکستان در سال ۱۹۶۵ پیروز شدند. با این حال،  لعل بهادر شاستری (دومین نخست وزیر جمهوری هند و رهبر کنگره ملی) در گفتگو با ایوب خان (دومین رئیس‌جمهور پاکستان) در تاشکند با بازگرداندن این سرزمین به پاکستان موافقت کرد، ایندیرا گاندی (سومین نخست‌وزیر هند) که بسیار سرسخت تر از شاستری بود، نیز در برابر ذوالفقار علی بوتو در شیملا آن چه را باید به عنوان ذخیره مذاکره حفظ می شد، پذیرفت.

به تازگی تاریخ دوباره به ضرر هند تکرار شد، سربازان هندی در سال ۲۰۲۰ با حرکت به سمت ارتفاعات مشرف به آن مناطق، موفق شدند دستاوردهای چین را در لاداخ خنثی کنند اما به دلایلی که در هاله ای از ابهام بود، هند موافقت کرد که نیروهایش از قلمرو خود در ارتفاعات کایلاش عقب نشینی کنند و این منطقه را برای تصرف سریع چین در تاریخ بعدی باز گذاشت.، چین نیز پس از عقب نشینی هند، از پس دادن حدود ۱۰۰۰ کیلومتر مربع از قلمرویی که در منطقه تصرف کرده است، خودداری می کند.

در مقابل این موارد، منتقدان ادعا می‌کنند که تصور هند از سیاست ممکن است مناسب به نظر برسد اما در اجرا دچار لغزش می‌شود. کشورهای کوچک‌تر آسیای جنوبی به طور فزاینده‌ای بازی‌های هوشمندانه‌ای را برای محافظت از خود، در برابر چین و هند انجام می‌دهند. آن‌ها سطوح بالایی از کمک های اقتصادی و نظامی را از چین دریافت و هند را مجبور می کنند تا کمک های بیشتری را نیز به آنها ارائه دهد اما میزان کمک های اقتصادی و زیربنایی هند و سرعت اجرای آن به هیچ وجه به چین نزدیک نیست.

بدتر از همه این واقعیت است که ستایش پیشین در مورد یک هند دموکراتیک، در مقایسه با چین، اکنون با یک سری ملاحظات جایگزین شده است. تمام تعریف و تمجیدها بخاطر وجود یک دموکراسی پر جنب و جوش در هند (حتی اگر تا حدودی آشفته)، با ناامیدی های فراوان از عملکرد هند جایگزین شده است.

 به نظر می رسد که دولت هند دائماً با بحران های داخلی دست و پنجه نرم می کند و انرژی کمی برای برنامه ریزی استراتژیک بلند مدت باقی می گذارد. هند بیش از هر زمان دیگری قطبی شده به نظر می رسد و اعتماد به مدل حکومتی آن در پایین ترین حد خود قرار دارد.

در جبهه جهانی گسترده‌تر، گاهی به هند گفته می‌شود که در بیان روشن سیاست‌های خود، بین موعظه‌گری و اخلاق‌گرایی حرکت می‌کند و به ویژه در سال‌های اخیر، این تصور ایجاد شده است که هند در سیاست خارجی خود، ابزارهای زیادی را در اختیار ندارد.

جهان اطراف هند نسبت به سکون بی تاب است زیرا با سرعتی سریع در حال تغییر است، حتی کوچکترین کشورهای اطراف هند نیز دیگر مانند گذشته لزوما با این کشور، مطابقت ندارند، آنها برگ برنده مناسب برای به رخ کشیدن برابر هند را در دستان چین می بینند.