تهران- ایرنا- «رادنی شکسپیر» استاد دانشگاه در انگلیس با اشاره به اینکه اختلاف سیاسی و اقتصادی در اروپا پس از جنگ اوکراین آشکار شده است، می‌گوید: رویکردهای اروپایی همیشه در تقابل با روسیه بوده اما بحران اخیر بسیار مهم و اساسی است و پیامدهای بزرگی را برای اتحادیه اروپا به دنبال خواهد داشت.

از زمان آغاز جنگ اوکراین، اختلافات میان کشورهای اروپایی نیز بالا گرفته است. مهمترین دامنه اختلافات میان متحدان واشنگتن با دیگر کشورهای اروپایی است که به نفت و گاز روسیه وابسته هستند. انگلیس و آمریکا نیازی به نفت و انرژی مسکو ندارند و برخی از متحدان آمریکایی آن‌ها هم از کمک‌های کاخ سفید بهره می‌برند. در این میان تعداد زیادی از کشورهای اتحادیه اروپا که به شدت به انرژی وارداتی از روسیه متکی هستند با برخی رویکردهای تحمیلی از سوی دولت بایدن در قبال کاخ کرملین مخالفت می‌کنند.

حدود یک ماه قبل بود که رسانه‌های جهان گزارش دادند، نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای چندمین بار در رسیدن به توافقی درباره تحریم نفتی روسیه ناکام ماندند.

اتحادیه‌ای که متحد نیست

اتحادیه اروپا برای رسیدن به چنین توافقی نیازمند تائید تمامی اعضا است و چند هفته بعد در قبال دادن برخی امتیازات و استثنا کردن تعدادی از کشورها، توانست این بسته تحریمی را  تصویب کند.
به عنوان نمونه مجارستان که به شدت به نفت روسیه وابسته است، از مخالفان اصلی این تحریم‌هابود و آن را اقدامی شبیه حمله هسته ای تعبیر کرد. پیش از آن هم  مجارستان به همراه اسلکواکی، بلغارستان و جمهوری چک، از اتحادیه اروپا خواسته بودند که در صورت وضع تحریم‌ها علیه واردات نفت و گاز روسیه آن‌ها معاف شوند؛ چون به شدت به واردات نفت و گاز از روسیه وابسته‌اند.

برخی کشورهای اروپایی از اتحادیه اروپا به دلیل وابستگی شدید به واردات انرژی از روسیه به طور معمول با رویکرد سختگیرانه بروکسل در قبال مسکو مخالت می‌کنند

«جوزپ بورل» اگرچه عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را یدک می‌کشد اما بیشتر نقش هماهنگ کننده خواسته‌های واشنگتن را ایفا می‌کند تا اتحادیه اروپا را علیه مسکو متحد کند. اما نکته اصلی را «رابرت هبک» وزیر اقتصاد آلمان به طعنه بیان کرد: پس از حمله روسیه به اوکراین، میزان یکپارچگی اروپا مشخص شد.

نمونه دیگر اختلاف در اروپا در رهبری فرآیندهاست، جایی که انگلستان به دنبال همراهی تمام قد با کاخ سفید است، اما فرانسه و آلمان سیاست‌های مستقلانه‌ای را دنبال می‌کنند.
تارنمای شبکه خبری «بلومبرگ» چندی قبل نوشت: در حالیکه «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه، طرح خود برای تشکیل یک گروه سیاسی جدید اروپایی را ماه قبل ارائه کرده بود اما اکنون «بوریس جانسون» نخست وزیر انگلیس می‌گوید وی می‌خواهد اداره امور را به دست بگیرد.

گزارش فوق تصریح دارد جانسون و مکرون به طور منظم در مورد سیاست‌ها و آینده اروپا با هم اختلاف دارند و هر یک ایده‌های متفاوتی را در مورد اینکه چه کشوری باید به ناتو یا اتحادیه اروپا بپیوندد بیان می‌کنند.
مکرون می‌گوید بلوک جدید مورد نظر وی باید شامل کشورهایی مانند اوکراین، مولداوی و گرجستان باشد که مایل به پیوستن به اتحادیه اروپا هستند.

این درحالی است که دیدگاه نخست وزیر انگلیس متفاوت است و ضمن تمرکز بر ویژگی‌های امنیتی ناتو تصریح دارد در هر طرح اروپایی جدید، ترکیه نیز باید نقش آفرین باشد. وی حتی گوشه چشمی به منطقه شمال غرب آفریقا هم دارد زیرا آن را یادآور از تشکیل امپراتوری روم می‌داند.

 پژوهشگر ایرنا در این زمینه گفت وگویی را با «رادنی شکسپیر» ترتیب داده است. وی استاد دانشگاه و کارشناس انگلیسی امور سیاسی- اقتصادی انگلستان و اتحادیه اروپا است. شکسپیر مخالفت فرانسه و انگلیس با یکدیگر و حتی دشمنی اروپا با روسیه را ناشی از ریشه‌ای تاریخی می‌داند.
 


 ریشه تاریخی دشمنی انگلیس با روسیه

ایرنا: «بوریس جانسون» نخست وزیر بریتانیا در دیدار با «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه، با پایان درگیری در اوکراین به هر گونه‌ای مخالفت کرد. به نظر می‌رسد بریتانیا در کنار ایالات متحده ،مهمترین حامیان تداوم جنگ میان روسیه و اوکراین هستند. دلیل این چیست؟

رادنی شکسپیر: از نظر تاریخی، بریتانیا همیشه با روسیه مخالف بوده یا در آن کشور مداخله کرده است. فکر می‌کنید در سال ۱۸۵۴، بریگاد نظامی بریتانیا (Light Brigade) در کجا نابود شد؟ در کریمه!

از گذشته تاکنون سیاست بنیادین و اصلی بریتانیا این بوده است که هر کاری را  می‌تواند برای تضعیف روسیه انجام دهد

در خلال دوره زمانی ۱۹۱۸-۱۹۲۰، بریتانیا تلاش کرد تا انقلاب کمونیستی را متوقف کند.

علاوه بر این، چه باور کنید چه نه، توافق مونیخ دوره هیتلر در سال ۱۹۳۸ چیزی جز این نبود که دولت بریتانیا یک آلمان با توان تهاجمی پرقدرت را تنها به عنوان سنگری در برابر کمونیسم می‌خواست!

امروزه نیز سیاست بنیادین و اصلی بریتانیا این است هر کاری را که می‌تواند برای تضعیف روسیه انجام دهد تا شاید بتواند به یک انقلاب «رنگی» دست پیدا کند یا آنکه نتیجه بهتری از دیدگاه بریتانیا کسب کند و روسیه را در هم بشکند و آن را دوباره به قطعات کوچک بسیاری تجزیه کند.

برای بریتانیایی‌ها تحولات در اوکراین فرصت ایده آل و مغتنمی را ایجاد کرد تا روسیه را در جنگی طولانی و طاقت فرسا درگیر کند. حال اگر در نتیجه این درگیری‌ها هزاران و حتی میلیون‌ها اوکراینی هم کشته شوند اهمیتی ندارد، زیرا از نظر آن‌ها فقط شهروندان و نظامیان انگلیسی و آمریکایی نباید کشته شوند.
 


قطار غرب در انتظار سرنوشتی فاجعه‌بار
ایرنا: نخست وزیر بریتانیا تاکید کرده است که هر گونه تلاش برای حل و فصل این مناقشه در شرایط کنونی تنها به ولادیمیر پوتین اجازه می‌دهد تا از کشورهای مستقل و بازارهای جهانی به عنوان ابزاری دائمی بهره برداری کند. کنارگذاشتن انرژی روسیه به ضرر بسیاری از کشورهای اروپایی تمام خواهد شد. چرا این کشورها به این خواسته آمریکا و انگلیس اعتراض نمی‌کنند؟

شکسپیر: تحول بسیار بزرگ و اساسی در حال وقوع است که همانا تغییر از دنیای تک قطبی به دنیای چند قطبی است. امروزه، سیستم مالی جهانی تحت تسلط ایالات متحده است که تنها به سال‌ها چاپ انبوه پول، بدهی‌های سرسام آور و تشدید شکاف روزافزون فقیر- غنی منجر شده است. تحولات اخیر بدین مفهوم است که قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا به شکلی بسیار عمیق تهدید شده و رو به زوال است.

جانسون متوجه شده که این تغییر در حال رخ دادن است. کشورهای اروپایی نیز متوجه هستند که این تغییر در حال وقوع است، اما در شرایط فعلی، سرنوشت اقتصادی، سیاسی و مالی آن‌هابه وضعیت ایالات متحده وابسته شده است.

تحولات بسیار بزرگ و اساسی در حال وقوع هستند بدین مفهوم که قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا به شکل بسیار عمقی رو به زوال است

این امر پیامد خارق‌العاده ای را به دنبال دارد، بدین صورت که تورم سریع، افزایش قیمت مواد غذایی و فاجعه احتمالی به علت کاهش حجم گاز یا حتی بی گازی همگی سبب آشفتگی‌های سیاسی می‌شوند. اما حتی در این شرایط هم کشورهای اروپایی احساس می‌کنند که امورشان به بن بست خورده است. در واقعیت شرایط آن‌ها با کنترل مالی آمریکا و بریتانیا قفل شده است. به طور خلاصه باید گفت که غرب قادر به تغییر مسیر یا سرعت بخشیدن به تحولات نیست و در واقع سرنوشتی فاجعه‌بار در انتظار قطار غرب است.

ایرنا: ادامه جنگ اوکراین چه پیامدهای اقتصادی برای کشورهای اروپایی خواهد داشت؟

شکسپیر: پیامد اصلی اقتصادی این است که تورم به سرعت در حال افزایش است. نکته کلیدی برای درک موضوع این است که تورم، بدون توجه به گذرا بودن آن، ممکن است به طور کامل از کنترل خارج شود. دولت‌ها می‌توانند با افزایش شدید نرخ‌های بهره، تورم را متوقف کنند، اما به دلیل سطوح عظیم بدهی، چنین افزایشی همه چیز را نابود می‌کند.

نباید فراموش کرد که رویدادهای بزرگ اقتصادی، پیامدهای سیاسی قابل توجهی هم به دنبال دارند. در میان همه مسائلی که مطرح می‌شوند، اتحادیه اروپا دچار تنش و بحران خواهد شد.

رویدادهای بزرگ اقتصادی، پیامدهای سیاسی قابل توجهی هم به دنبال دارند و اتحادیه اروپا  دچار تنش و بحران خواهد شد

ایرنا: غرب و روسیه حتی قبل از بحران اوکراین روابط خوبی نداشتند. دلیل خصومت میان این دو طرف چیست؟

شکسپیر: پس از سقوط کمونیسم در سال ۱۹۹۰، غرب وعده داد که ناتو به سمت شرق گسترش نخواهد یافت. اما این بلوک به سمت شرق گسترش یافت و حداقل از سال ۱۹۹۷ به بعد روسیه به این تصمیم اعتراض کرده است، اما این اعتراض‌هابه اندازه ای قوی نبود که بتواند کاری برای متوقف کردن توسعه انجام دهد.

سپس، در سال ۲۰۱۴ یک دولت منتخب دموکراتیک و حامی روسیه در اوکراین با خشونت و از طریق یک کودتای فاشیستی با حمایت مالی آمریکا سرنگون شد. این کودتا به اوکراینی‌هایی که به زبان اوکراینی صحبت می‌کردند، امکان حمله به اوکراینی‌های روس‌زبان را داد. این تحولات به کشته شدن ۱۴ هزار اوکراینی در دونباس و برجای ماندن ۵۰ هزار زخمی با جراحت شدید منجر شد. شرایط از اساس وضعیت یک جنگ داخلی ناخوشایند را پدید آورد.

علاوه بر آن، غرب در نظر داشت و هنوز هم برنامه دارد که اوکراین را به عضوی در ناتو تبدیل کند. موشک های امروزین بسیار سریع و خطرناک هستند و این امر مسکو را در تیررس بمب‌های اتمی قرار می‌دهد.

مدت‌ها پیش و در سال ۱۹۶۳، آمریکایی‌ها از ورود موشک‌های شوروی به کوبا جلوگیری کردند، اما امروزه در تناقضی ریاکارانه، ایالات متحده فکر می‌کند که از یک حق خدادادی برخوردار است تا موشک‌های هسته‌ای را در نزدیکی روسیه قرار دهد.