تهران- ایرنا- کتاب «پانی و سانی و مبارزه با گرمایش کره زمین» در دو نسخه فارسی و انگلیسی سعی دارد تا کودکان را با کمک زبانی تخیلی و علمی با مسائل محیط زیستی آشنا کند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب پانی و سانی و مبارزه با گرمایش کره زمین (در دو جلد) توسط فروغ طوفان، نویسنده کودک و نوجوان تالیف و توسط انتشارات براق در سال ۱۴۰۱ منتشر شد.

طوفان از ترجمه این کتاب به زبان انگلیسی خبر داده و به خبرنگار ایرنا گفت: نظر به این که چند سالی است شاهد بروز پدیده‌های مخرب محیط زیستی در سطح جهان هستیم و دانشمندان علت این پدیده‌ها را به گرم شدن کره زمین نسبت می‌دهند، تصمیم به نگارش کتاب داستانی علمی- تخیلی در حوزه محیط زیست در رابطه با گرمایش کره زمین گرفتم، تا کودکان و نوجوانان را با علل گرم شدن کره زمین و عواقب زیانبار آن، با زبانی ساده و جذاب آشنا کنم.

این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: نسل حاضر اولین نسلی است که پیامدهای خطرناک گرم شدن کره زمین را تجربه می‌کند و آخرین نسلی است که می‌تواند از گرم شدن بیشتر آن پیشگیری و از بروز حوادث وحشتناک‌تر در آینده جلوگیری گند. در این کتاب که برای نگارش آن چند سال وقت صرف کردم، عوامل مختلف ضربه زننده به محیط زیست را بررسی کردم و گرمایش کره زمین را به عنوان یکی از مهم‌ترین علل تخریب محیط زیست و تهدید کننده جان انسان‌ها دریافتم. امیدوارم این کتاب بتواند نقش ارزشمندی برای ارتقاء دانش کودکان و نوجوانان در رابطه با حفاظت از محیط زیست و تلاش بیشتر برای بهتر زیستن نسل خود و نسل‌های آینده داشته‌باشد.

تلاش برای جلوگیری از گرم‌تر شدن زمین

شخصیت‌های اصلی کتاب پانی و سانی و مبارزه با گرمایش کره زمین، پانی و سانی ( خواهر و برادر) ، نیک (پسری با توانایی‌های عجیب) و کرمی به نام آیزینیا فتیدا هستند. این کرم یک نوع کرم خاکی است که از زباله‌های تر تغذیه می‌کند و مدفوع آن کودی ارگانیک و بسیار مناسب برای ‌کشاورزی است. این کرم توانایی‌های فوق‌العاده و عجیبی دارد. به عنوان مثال می‌تواند خودش را بزرگ کرده و در حالی که پانی و سانی و نیک پشت او نشسته‌اند در آسمان پرواز کند. همچنین او می‌تواند در یک لحظه از جایی ناپدید و در جای دیگری ظاهر شود (اسم این پدیده تله پورت است).

آیزینیا می‌تواند به گذشته و آینده هم سفر کند و توانایی‌های عجیب دیگر ... آیزینیا به کمک این توانایی‌ها با پانی، سانی و نیک به مکان‌های مختلف و به گذشته و آینده سفر می‌کند. یکی از این سفرها، سفر به ۳۰۰ سال پیش (دوران شروع انقلاب صنعتی) است. در این دوران زغال سنگ به تازگی شناخته شده و از انرژی آن در به کار انداختن ماشین‌های بخار و صنایع ابتدایی استفاده می‌شود. در اثر سوختن زغال سنگ گاز کربن دی اکسید که مهم ترین عامل گرم شدن کره ی زمین است، آزاد می شود. کشف زغال سنگ و استفاده از آن آغاز گرم شدن تدریجی کره زمین است.

آیزینیا و بچه‌ها با رفتن به نقاط مختلف اتمسفر زمین، مولکول‌های هوا و مولکول‌هایی را که موجب گرم شدن کره زمین می‌شوند به وسیله عینکی مخصوص می‌بینند و با چگونگی عملکرد این مولکول‌ها در گرم کردن هوای اطراف کره زمین آشنا می‌شوند. قهرمانان قصه به سال ۲۰۵۰ سفر می‌کنند. در این دوران در مکانی خاص جنگ بر سر آب درگرفته ولی سربازان حاضر در جبهه جنگ انسان نیستند بلکه رباط‌هایی با خصوصیاتی ویژه هستند که می‌توانند برای انسان‌ها هم مفید باشند و هم مضر.

قهرمانان داستان با سفر به نقاط مختلف، اثرات زیانبار گرمایش زمین را بر این کره می‌بینند و با دلایل علمی این پدیده آشنا می‌شوند. در یکی از سفرها به آینده وضعیت کره زمین بسیار نابسامان بوده و این مسئله موجب ناراحتی و ناامیدی آیزینیا و بچه‌ها می‌شود. آن‌ها تصمیم می‌گیرند دوباره به آینده سفر کنند، ولی در شرایطی که انسان امروز از هم اکنون به فکر چاره برای جلوگیری از گرم‌تر شدن کره زمین افتاده باشد و تصمیماتی عملی و جدی برای رفع این مشکل گرفته باشد.

قهرمانان داستان پس از سفر به آینده با شرایط ذکر شده وضعیت کره زمین را بسیار خوب و سرسبز، هوا را سالم و بدون آلودگی، رودها را پرآب و انسان‌ها را سلامت و شاداب می‌بینند. آن‌ها از دیدن این وضعیت بسیار به شوق آمده و تصمیم می‌گیرند که مردم را با گرمایش جهانی و عوامل موثر بر بروز این پدیده و عواقب زبانبار آن آشنا کنند و با آموزش راهکارهای موثر برای جلوگیری از گرم‌تر شدن کره زمین آن‌ها را تشویق به انجام این راهکارها کنند.

قسمتی از متن کتاب:

... پانی و سانی وقتی دیدند آن دو مرد می‌خواهند با تبر درخت را قطع کنند، بسیار ناراحت شده و ابتدا با زبان خوش سعی کردند مانع از تصمیم آن‌ها شوند ولی فایده نداشت. ... مردها در حالی که تبرهایشان را در دست گرفته بودند، به دنبال پانی و سانی دویدند. بچه‌ها خیلی ترسیده بودند. آیزینیا که دید وضعیت خطرناکی به وجود آمده با چرخاندن سر خود، دو حلقه حفاظت کننده به دور پانی و سانی به وجود آورد. این حلقه‌ها، مانند هاله‌ای از نور بودند که چشم را خیره می‌کردند. مردها از دیدن این هاله‌ها بسیار تعجب کردند. آن‌ها به پانی و سانی رسیدند و می‌خواستند با تبر بچه‌ها را بزنند. اما هر چه تلاش می‌کردند تبر به بچه‌ها نمی‌خورد. چون حلقه‌های حفاظت کننده مانع از برخورد تبر به بچه‌ها می‌شدند. یکی از مردها با تعجب گفت: «این نورها چیه که دور بچه‌هاست؟ قبلا این نورها نبود»

مرد دیگر گفت: «فکر کنم این‌ها قدرت جادویی دارن. بریم اون موجود عجیب و غریب( آیزینیا) رو بزنیم»

ولی قبل از اینکه به آیزینیا نزدیک شوند، او با چرخاندن سرش یک حلقه حفاظت کننده دور خودش به وجود آورد. مردها به آیزینیا نزدیک شدند. آن‌ها سعی کردند با تبر به او بزنند، ولی تبر به آیزینیا اصابت نمی‌کرد. آیزینیا سرش را دو بار چرخاند. با این ‌کار، جرقه‌های آتش از هوا بر سر دو مرد فرود آمد و دست‌هایشان را سوزاند و تبرها از دست شان بر زمین افتاد...