تهران- ایرنا- معاون سابق سازمان بنادر و دریانوردی با اشاره به سهم اندک ایران از سفره اقتصادی دریا گفت:راهبرد دولت اگر معطوف به سواحل باشد و تمام امکانات را برای این راهبرد خود فراهم کند به سرعت کشور ما می‌تواند شاهد رشد اقتصادی دریا پایه باشد.

به گزارش ایرنا، یکی از نکات اساسی پیشرفت و توسعه کشورهای غربی استفاده از ظرفیت‌هایی است که هم‌جواری با دریا برای آن‌ها فراهم کرده است و طی سال‌های اخیر بهره‌مندی از این موهبت بستر دستیابی به اقتصادی پایدار و باثبات را برای بسیاری از کشورها فراهم کرده است. 

این درحالی است که ایران نیز با توجه به قرارگیری در جوار خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند و دریای خزر، ظرفیت لازم برای بهره مندی از اقتصاد دریا محور را دارد اما با توجه به نزدیک ۶هزار کیلومتر نوار ساحلی، سهم دریا از تولید ناخالص داخلی کشور فقط ۲ درصد بوده است.

این موارد نمایان می‌کند که اهمیت اقتصاد دریا برای مسئولین کشور همچنان روشن نشده است و لازم است برای دست‌یابی به این ظرفیت مهم، مردم و مسئولین کشور را نسبت به جوانب مختلف این گنجینه گران‌بها آگاه کرد.

در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، توجهی به توسعه اقتصاد دریا نشد و از فرصت بی‌نظیر ایجاد کریدورهای فرامنطقه‌ای با اتکا به دسترسی ایران به دریا بهره‌برداری نشد چراکه اولویت آن دولت، مذاکرات هسته‌ای و همکاری با کشورهای غربی بود. اما در دولت سیزدهم توجه به ظرفیت کریدورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در اولویت قرار گرفته و در همین چند ماه اخیر شاهد توافقات مهمی با کشورهای بزرگی همچون روسیه و چین در این زمینه‌ها بوده‌ایم که در میان‌مدت سبب افزایش چشمگیر درآمد ایران از محل ترانزیت و اقتصاد دریا خواهیم بود.

در این راستا برای بررسی اهمیت و نقش اقتصاد دریا با «هادی حق شناس»، که سابقه مسئولیت در سازمان بنادر و دریانوردی را نیز دارد، به گفت و گو پرداخته ایم.

به نظر شما اهمیت و حوزه دریا در اقتصاد کلان چیست؟

گاهی اوقات چند مثال اهمیت موضوع را به راحتی روشن می‌کند.اولین مثال این است که بیست کشور توسعه‌یافته در جهان تماماً در کنار دریا هستند.نکته دوم این که همه شهرهای آباد و بزرگ دنیا هم در کنار ساحل هستند.لذا اهمیت و نقش اقتصاد در حوزه دریا این است که شهرهای بزرگی که در کنار ساحل هستند اولاً آبادتر هستند. نکته خیلی مهم دیگر اینکه امروزه شهرهای بزرگ دنیا با پدیده‌ای به نام آلودگی هوا مواجه هستند. شهرهای کنار ساحل در واقع کمترین آلودگی را دارند. علت آن هم وزرش بادی است که در سواحل وجود دارد.

مصادیق بهره‌مندی از این نوع اقتصاد چیست؟

مصداق بارز آن حمل و نقل است. امروزه ۸۰ درصد حمل و نقل جهان از طریق دریا صورت می گیرد زیرا حمل و نقل از طریق دریا بسیار ارزان تر و آسان‌تر است. مثلاً تصور کنید اگر تهران در کنار ساحل بود، گندم نیاز نبود از بندرعباس یا بندرامام یا بوشهر به تهران بیاید. همان‌جا مستقیم به سوله‌ها می‌رفت و بعد تبدیل به آرد می‌شد و الی آخر. 

اقتصاد دریامحور چه ویژگی دارد؟

مهمترین ویژگی اقتصاد دریا این هست که جمعیت، کشوری که ساحل دارد بتواند برود در کنار ساحل و امکان سکونت و زندگی داشته باشد. ما الان مهمترین شهرهای‌ کشورمان؛ تهران،اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز و... که جمعیت بسیار زیادی نیز در اختیار دارند، در کنار ساحل نیستند بلکه در مرکز کشور واقع شده اند. لذا ویژگی یک اقتصاد دریامحور این است که جمعیت به سمت ساحل منتقل شود.دومین نکته این است که صنعت به سمت ساحل برود. ما الآن نفت وگاز را با لوله از سواحل جنوب می‌آوریم و در پالایشگاه تهران یا اراک و یا تبریزمنتقل می کنیم.

این در حالی است که اگر در کنار سواحل پالایشگاه‌ها ساخته می‌شد،حتماً ارزش افزوده آن بیشتر می‌شد، و هزینه حمل آن نیز کمتر می‌شد. این اقدامات قطعا سبب اشتغال در سواحل می‌شد و نیاز نبود مردم از سواحل شمال و جنوب بلند به تهران نقل مکان کنندتا دنبال کار بگردند. لذا دومین نکته این است که صنعت ما به آن سمت سواحل برود. 

نکته سوم بحث گردشگری است. ما باید بهترین هتل‌هایمان در کنار سواحل باشد ولی درحال حاضر بهترین هتل‌های  ایران در تهران ساخته شده اند، نه در سواحل. والبته بخش بازرگانی کشور؛ تمام بار ما از مناطق جنوب و شمال می‌آید. اما بانک‌ها و بیمه‌ها، یعنی مهمترین بانک‌ها و بیمه‌ها در تهران هستند نه در شهرهای بندری. یعنی اگر در کنار ساحل ما جمعیت برود، صنعت برود، بانک و بیمه برود، حمل و نقل مناسب برود، طبیعی است که آن وقت ما می‌توانیم از دریا بیشتر استفاده کنیم.

امکانات ایران در این حوزه چطور است؟

ما همه امکانات را به تهران معطوف کرده‌ایم. اگر کسی درمان بخواهد تهران، دانشگاه خوب بخواهد تهران، سینمای خوب بخواهد تهران، پارک خوب بخواهد تهران، مسکن و برج خوب بخواهد تهران. همه این‌ها در تهران هست. هر این امکانات به سمت سواحل برده شد، در واقع زیرساخت مناسب برای استفاده بیشتری از اقتصاد دریاپایه فراهم می‌شود.

وضعیت کنونی ما در بهره مندی از دریا چگونه است؟

درحال حاضر ما سهم اندکی از اقتصاد دریا را در اختیار داریم.متاسفانه ما از دریا و ظرفیت هایی که دریا در اختیار ما قرار داده، فقط و فقط به دلیل اینکه باید نفت صادر کنیم و نیز مجبوریم مواد اولیه صادر کنیم و واردات داشته باشیم، استفاده می‌کنیم یعنی بهره مندی ما از دریا اجتناب‌ناپذیر و حداقلی است. به نظر من اگر می‌توانستیم نفت را یا مثلاً واردات وصادرات‌مان را از طریق هوایی یا از راه آهن انجام بدهیم،حتماً این کار را می‌کردیم. ولی خب چون مجبور هستیم از دریا استفاده کردیم. این درشرایطی است که ما در جهت دست یابی به اقتصاد پایدار، بایستی بیش از این از دریا استفاده کنیم.

نقش جزایر و بنادر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در مورد بنادر باید به شرایط فعلی آن ها دقت کنیم مثلا در بندر نوشهر یا بندرانزلی، این دو بندر نقش مهمی در توسعه شهر دارند، شما بندر را در انزلی حذف کنید بخش عمده‌ای از رفاه و امکانات شهر حذف می‌شود. همین موضوع در خصوص بندر نوشهر و بوشهر نیز صدق می کند، ولی در مورد شرایط بندرعباس و بندرامام خمینی(ره) چون این بنادر از شهر فاصله دارند داستان متفاوت است. اگر بنادر ما به جای نسل اول و دوم که فقط تخلیه و بارگیری و همچنین محل نگهداری کالا است به سمتی حرکت کنند که به نسل سوم بنادر دست یابند که در خلال آن بندر فقط محل تخلیه و بارگیری و نگهداری کالا نباشد بلکه بندر کارخانه باشد و مواد اولیه بیاید و طی فرآیند خاص تبدیل به محصول نهایی بشود و این محصول یا صادر بشود یا مورد مصرف داخل کشورقرار بگیرد، در این شرایط .است که می توان گفت بنادر سهم به سزایی در رشد و پیشرفت کشور دارند.

این موضوع در خصوص جزایر نیز حکم فرما است. امروزه ما از جزیره کیش و قشم نسبتاً استفاده بیشتری داریم می‌کنیم گرچه تا بهره مندی کامل از ظرفیت آن‌ها فاصله معناداری داریمولی بقیه جزایر ما در واقع مورد استفاده بسیار اندک قرار گرفته اند. جزیره هرمز یک جزیره بی‌نظیر برای بحث گردشگری است که اگر امکانات گردشگری در جزیره فراهم شود، طبیعتاً می‌تواند درآمد قابل توجهی برای استان هرمزگان داشته باشد..

کمبودهای کشور را در این زمینه چه می‌دانید؟

اولین کمبود ما این است که اولویت کشور شاید در حرف دریا باشد اما در عمل دریا نیست. به عنوان مثال آیا این راه‌آهن تهران _ساری یا تهران _گرگان که بسیار قدیمی است، آیا واقعاً مناسب مسافر و گردشگر است؟ قطعاً نیست. و اصلاً هیچ مسافری تمایل دارد برای گردشگری از قطار استفاده کند؟ یا مثلاً پروازهای مناسب هست برای استان‌های شمالی؟ یا مثلاً همین راه‌آهن رشت قزوین که نسبتاً جدیدتر است، آیا برای بحث جذب گردشگر قابل استفاده است یا صرفاً مسافری است؟ چون یک بار مسافر صرفاً می‌خواهد برود پیاده شود، یک بار گردشگر است که فرهنگ خودش را دارد و جدول زمانی رفت و برگشت خودش را دارد. حالا جنوب که جای خودش را دارد. من فقط امکانات ریلی را گفتم. امکانات جاده‌ای هم همینطور است. در نتیجه تا زمانی که ما زیرساخت مناسب برای دسترسی به دریا و سواحل فراهم نکنیم نمی توانیم برای دستیابی به منافع اقتصاد دریا برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم.

بنابراین چون اولویت کشور دریا نیست، ما بیشترین امکانات‌کشور را در تهران فراهم کردیم. اگر ما بتوانیم بهترین بخش درمانی کشور، بهترین فرودگاه‌ها، بهترین هتل‌ها، بهترین دانشگاه‌ها و بهترین مدارس‌ را که همه در تهران به دنبال آن می‌گردند، در کنار سواحل به خصوص در جنوب کشور فراهم کنیم، یک گام بزرگی برای استفاده بیشتر از دریا برداشته ایم.  

به نظر شما استقرار صنایع در نزدیکی سواحل کار سنجیده ای است؟

باید گفت؛ راه نجات کشور از آلودگی و نیز بهترین راهبرد برای استفاده از دریا این است که صنایع را به سمت دریا سوق دهیم. چه ضرورتی دارد پتروشیمی‌ها در وسط کشور ساخته شود که مشکل آب پیدا کنیم؟ ضمن اینکه این صنایع مشکل آب را تشدید می‌کنند و معضل آلودگی هوا نیز ایجاد می‌کنند. چه ضرورتی دارد که فولاد بیاید در وسط کویر ساخته شود؟ فولادی که هم آب می‌خواهد، هم حمل و نقل یعنی ما مواد اولیه‌ای را استان‌های دور می‌آوریم و تبدیل به فولاد می‌کنیم. سپس دوباره این‌ها را به بنادر جنوب برای صادرات ارسال می‌کنیم. این نقطه گزینی که تاکنون برای بهره مندی از صنایع صورت گرفته،بر طبق آمایش سرزمینی نیست. 

چرا علیرغم پیشرفت علمی مناسب در کشور علم و تکنولوژی به کمک اقتصاد دریامحور نیامده؟

نکته این‌جاست که برای بهره مندی از اقتصاد دریا احساس نیاز نشده تا تکنولوژی نیز به آن تزریق شود. شما در موضوع پزشکی چون مردم احساس نیاز می‌کنند، علم پزشکی متناسب با نیاز مردم هم رشد کرده است چون مشتری‌های پزشکان مردم هستند یا در مهندسی و ساخت و ساز خیلی رشد کرده ایم. چرا؟ چون مشتری دارد.  

یکی از دلایل این بحث این است که دریا به تقریباً انحصاری شده و در بیشتر موارد در اختیار دولت است. حالا درست است که اخیراً شبه دولتی شده است و صندوق‌ها سهم دارند ولی دولتی تلقی می‌شود. نفت‌کش ما دولتی است، بنادر ما دولتی هستند. وقتی که دولت بیشتر حضور دارد، یک داستان است، وقتی بخش خصوصی بیاید طبیعتاً یک داستان دیگری دارد. ما اگر سهم بخش خصوصی را در دریا بیشتر کنیم به نظر من آن وقت استفاده از علم تکنولوژی هم بیشتر می‌شود. ما بایستی تلاش کنیم سهم بخش خصوصی را افزایش بدهیم. بخش خصوصی بهتر از بخش‌های دولتی می‌تواند از جدیدترین فناوری تکنولوژی در عرصه‌های مختلف از جمله دریاها استفاده کند.

پس نقش دولت در رشد اقتصاد دریا چیست؟

به نظر من راهبرد دولت باید این باشد که هر اتفاقی در توسعه کشور می‌خواهد بیفتد با محوریت سواحل باشد. مثلاً اگر قرار است کارخانه فولاد مجوز بدهد، بگوید من در ساحل می‌دهم. اگر قرار است کارخانه پتروشیمی مجوز بدهد بگوید به ساحل می‌دهم. اگر می‌خواهد تسهیلاتی فراهم بکند برای ساخت هتل باید بگوید در ساحل این امکان فراهم می شود. 

یعنی راهبرد دولت اگر معطوف به سواحل باشد و تمام امکانات را برای این راهبرد خود فراهم کند .من فکر می‌کنم که به سرعت کشور ما می تواند شاهد رشد اقتصادی دریاپایه باشد.