تهران- ایرنا- آمریکای بایدن در حالی در صدد تجویز نسخه ناتو برای غرب آسیا برآمده که ائتلاف‌های مشابه طی سال‌های اخیر همانند پروژه «ناتوی عربی» از سطح شعار فراتر نرفتند و از نگاه ناظران، ناتوی عربی-اسرائیلی در قامت «ناتوی خاورمیانه» زیر لوای غرب نیز به سرنوشتی مشابه دچار خواهد شد.

چند هفته‌ای است که زمزمه سفر «جو بایدن» رئیس‌جمهوری دموکرات آمریکا به خاورمیانه به گوش می‌رسد؛ سفری که حدود دو هفته آینده (۱۵ و ۱۶ ژوئیه) انجام خواهد گرفت و فلسطین اشغالی و عربستان سعودی دو مقصد اصلی این سفر هستند. این سفر را می‌توان از ابعاد مختلف مورد واکاوی قرار داد که دوگانه ناتوی خاورمیانه‌ای و انرژی از مهمترین دلایل حضور بایدن در غرب آسیا به شمار می‌روند.

رویای خام ناتوی خاورمیانه

مدتی است که رسانه‌های صهیونیستی و حامیان ائتلاف عبری- عربی در منطقه و فرامنطقه به تبلیغ ائتلاف جدیدی می‌پردازند که به زعم آنها قرار است در تقابل با ایران شکل گرفته و اعراب و رژیم صهیونیستی را به یکدیگر نزدیک سازد اما کافی است که نگاهی هر چند اجمالی به ائتلاف‌های به ظاهر با قوام و ثبات بیاندازیم که هرگز تولد نیافتند.

تشکیل ارتش مشترک عربی هفتاد سال قبل به فاصله کوتاهی از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی مطرح شد اما هرگز به مرحله اجرا در نیامد. بعد از وقوع تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱ موسوم به «بهار عربی»  نیز بار دیگر مسئله تشکیل ارتش مشترک عربی  به میان آمد.

در هفت سال گذشته دو مورد از اتحادهای غیرقانونی شکل گرفت که هیچکدام با موفقیت همراه نبود. طرح «اتحاد کشورهای عربی» در سال ۲۰۱۵ برای تشکیل یک نیروی ترکیبی ضد تروریسم نخستین تلاش در این راستا بود. همچنین در سال ۲۰۱۷ یک پیشنهاد برای راه‌اندازی «اتحاد امنیت خاورمیانه» (MESA) توسط عربستان سعودی پیشنهاد شد؛ پیشنهادی که حمایت کامل «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا را به همراه داشت و به ناچار «ناتوی عربی» نامیده‌ شد.

در هفت سال گذشته دو مورد از اتحادهای غیرقانونی در سال‌های 2015 و 2017 شکل گرفت که هیچکدام با موفقیت همراه نبود

در حقیقت ایده ناتوی خاورمیانه‌ای نسخه بروز شده ائتلاف‌های نافرجام گذشته است از آنجا که رژیم صهیونیستی در ائتلاف‌های عربی نمی‌گنجد، می‌تواند در ناتوی منطقه‌ای کنار بازیگران عرب منطقه باشد؛ ائتلافی که حمایت غرب به ویژه ایالات متحده را با خود دارد. اما به راستی این مدل از ناتو چقدر قابلیت اجرایی شدن دارد؟

چالش‌های درونی ائتلاف خیالی از دو منظر

ناتوی خاورمیانه از آن جهت شانسی برای تحقق و تبدیل شدن به واقعیت ندارد که شکاف‌های درونی آن بسیار عمیق است؛ شکاف‌هایی چه در بین اعضای عرب ائتلاف و چه بین اعراب و رژیم صهیونیستی که کارشناسان را در اینکه ناتو خاورمیانه‌ای توهمی بیش نیست، به یقین رسانده‌است.

در وهله نخست می‌توان به اختلافات و رقابت‌های درون بلوک عرب شامل عربستان، امارات، کویت، عمان، قطر، بحرین و اردن اشاره کرد که در بسیاری از مواقع وارد فاز جدیت و خشونت می‌شود، حتی همانند چالش بین عربستان، امارات و بحرین با قطر در سال ۲۰۱۷ که این اختلافات نشان داد، پتانسیل تبدیل شدن به یک بحران فراگیر را دارد.

ضمن اینکه، موانع تازه‌ای به موانعی که پیشتر منجر به شکست ناتوی عربی شد اضافه شده‌است. موانع اصلی در مقابل طرح ناتوی عربی عبارت بودند از بروز بحران قطر و شکاف داخلی کشورهای عربی بر سر مسائل منطقه ای، تفاوت در قرائت‌های کشورهای منطقه از تروریسم، شکاف در جهان عرب بر سرچگونگی تقابل با ایران و تشدید منازعات و شکاف‌های مذهبی شیعی ـ سنی در خاورمیانه.

با همه این تفاسیر، ناتوی عربی در سطح شعار باقی ماند، چه رسد به ناتوی خاورمیانه‌ای که اختلافات آشکار آمریکا و عربستان بر سر بحران اوکراین و صادرات نفت و نیز ورود بازیگر نامشروع و پر دردسری چون رژیم صهیونیستی به مشکلات آن افزوده شده‌است.

برخلاف ناتوی نافرجام عربی، به ناتوی خاورمیانه‌ای اختلافات آشکار آمریکا و عربستان و نیز ورود بازیگر نامشروع و پر دردسری چون رژیم صهیونیستی افزوده شده‌است

پایگاه آمریکایی «بلومبرگ» با قاطعیت احتمال شکل‌گیری ناتوی خاورمیانه‌ای را رد می‌کند و می‌نویسد: گرچه استدلال‌ها برای تشکیل یک ناتو در خاورمیانه کاملاً منطقی به نظر می‌رسد اما این امر به شدت تحت‌تاثیر واقعیت‌های سیاسی و نظامی منطقه قرار می‌گیرد. کشورهایی که تمایل به تشکیل چنین ائتلافی دارند و برای تعیین اهداف امنیتی مشترک تلاش کرده‌اند، به دشمنان مشترک اهمیتی نمی‌دهند. اکثر آنها دارای ارتش‌هایی هستند که به جای دشمنان خارجی برای محافظت از رژیم‌هایشان در برابر اعتراضات داخلی طراحی شده‌اند. این کشورها شاید در سرکوب فعالان غیرمسلحی که برای دستیابی به دموکراسی تلاش می‌کنند، ماهر باشند اما سابقه ضعیفی در مهار درگیری‌های بزرگ دارند.

ایران؛ بهانه شکل‌گیری ناتوی خاورمیانه 

در ظاهر «ایران» و تحرکات منطقه‌ای جمهوری اسلامی بهانه‌ای برای تشکیل ناتوی عبری-عربی زیر لوای غرب است اما در واقع تفاوت دیدگاه و نیز استراتژی بازیگران ائتلاف نسبت به ایران، هر گونه ائتلافی را در نطفه خفه می‌کند.  به ویژه وقتی که پای رژیم صهیونیستی به میان می‌آید، بر عمق این اختلافات افزوده می‌شود تا جایی که برخی معتقدند تل‌آویو قصد دارد از محور عربی به عنوان سپر دفاعی برای خود استفاده کند.

به نوشته بلومبرگ، «شاید تصور کنید که ایران هسته‌ای دلیل کافی برای کشورهای مورد تهدید ایران برای جدی گرفتن اتحاد نظامی منطقه‌ای باشد اما اینگونه نیست. اگرچه این کشورها بیشتر در مسائل امنیتی با یکدیگر همکاری می‌کنند اما صهیونیست‌ها و عرب‌ها دیدگاه‌های متفاوتی درباره تهدیدات ایران دارند و همچنین استراتژی‌های متفاوتی در مورد نحوه برخورد با تهران دارند؛ موضوعی که هرگونه امید به ایجاد ناتوی عربی را از بین می‌برد.»

قطر و عمان روابط خوبی با ایران دارند. کویت روابط محتاطانه خود با تهران را حفظ کرده‌ اشت. عربستان و امارات نیز نسبت به ایران محتاط هستند. اما با این وجود ریاض و ابوظبی مذاکرات تقریباً علنی با تهران داشته‌اند. بنابراین، این سپر نه ائتلاف ضد تهران را محکم و تقویت می‌کند و نه لرزه‌ای بر اندام ایران می‌اندازد.