به گزارش روز چهارشنبه ایرنا به نقل از نشریه یو اس ای تودی، کیسینجر در کتاب جدیدی، چهره ۶ رهبر را که تغییرات پر فراز و نشیبی را پس از جنگ جهانی دوم مدیریت کرده اند، ترسیم کرده است.
وی در کتاب خود با عنوان «رهبری: ۶ مطالعات در استراتژی جهان»، از رهبرانی سخن می گوید که از مرحله چالش های بزرگ گذر و به برقراری نظم جهانی جدیدی در قرن بیستم کمک کرده اند. این رهبران عبارتند از کنراد آدناور از آلمان غربی، شارل دوگل از فرانسه، ریچارد نیکسون از آمریکا، انور سادات از مصر، لی کوآن یو از سنگاپور و مارگارت تاچر از انگلیس.
کیسینجر تاکید کرد که رهبران انفرادی، در مشاهده مسیر پیش رو و دنبال کردن آن گاهی با هزینه گزاف، حیاتی عمل کردند. شارل دوگل به واسطه جنگ به تبعید فرستاده شد، انور سادات ترور شد و همه در زمان خود تفرقه افکن بودند.
کیسینجر با این 6 رهبر که اکنون همگی فوت کرده اند، در تعامل بود. کیسینجر در دوره ریاست جمهوری نیکسون، شخصیتی بحث برانگیز بود که اگرچه از سوی نظریه پردازان برجسته مورد تحسین قرار می گرفت، اما منتقدان وی را به دلیل پیامدهای سیاست هایش، یک جنایتکار جنگی می شناختند.
از آن زمان به بعد، روسای جمهوری و سیاستگذارانی که در میانشان دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه فعلی این کشور هستند، با وی مشورت کرده اند.
زمانی که نیکسون در سال ۱۹۶۹ قدرت را در اختیار گرفت، کیسینجر در پستی در کاخ سفید منصوب شد. مخالفت ها با جنگ ویتنام رو به افزایش بود و کشور به واسطه ترور جان اف کندی رئیس جمهوری وقت، رابرت اف کندی نامزد ریاست جمهوری و مارتین لوترکینگ جونیور و مالکوم ایکس رهبران حقوق مدنی دچار تنش شده بود.
کیسینجر تشابهاتی در چالش های بین المللی آن زمان و زمان حاضر می بیند. وی در کتاب خود نوشت: بار دیگر، این داستانی است که ابتدا اعتماد به نفس بالایی ایجاد می کند و سپس این افزایش بیش از حد باعث ایجاد شک و تردید در خود می شود. بار دیگر، در تقریبا هر منطقه ای از جهان، ایالات متحده با چالش های درهم تنیده ای در ارتباط با راهبردها و ارزش خود روبه رو است.
وی هشدار داد: این مساله منجر به تجدید پتانسیل برای رویارویی فاجعه آمیز شده است.
در ارتباط با مساله اوکراین باید گفت که ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری این کشور، طرح کیسینجر برای واگذاری قلمرو به روسیه را رد کرده است.
کیسینجر در این رابطه گفت: چالش های زمان حال، کمی بدتر از آن زمان است. زیرا آن زمان، منتقدان ما بخشی از یک سیستم بودند، آنچه اکنون روی می دهد، بحث درمورد شایستگی آمریکاست اینکه آیا آمریکا و چه نوع آمریکایی ارزشش را دارد که سیاست را مدیریت کند. این مساله، گفت و گوها را از آنچه آن زمان در مورد مباحث داخلی بود، سخت تر می کند.
کیسینجر به رویکرد نیکسون در زمینه سیاست خارجی اعتبار می دهد که شامل تعامل با چین، تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی و دیپلماسی رفت و برگشت در خاورمیانه بود.
دوره دوم ریاست جمهوری نیکسون به دلیل رسوایی واترگیت کوتاه شد که در سال ۱۹۷۴ وی را مجبور به استعفا کرد.
کیسینجر در مورد واترگیت گفت: به نظر من، آن یک فاجعه و حماقت بود. من واقعا فکر نمی کنم که نیکسون دستور آن را داده بود، اما شرایطی را خلق کرد که به واسطه آن، آن مساله رشد کرد. واترگیت خود یک تخلف کوچک بود، اما ممانعت از اجرای عدالت از سوی رئیس جمهوری، امری که نباید باشد، دلیلی برای سقوط وی بود.
کیسینجر پس از یک عمر فعالیت در امور دیپلماتیک، رهبران فعلی را با ذکر نام مورد انتقاد قرار نمی دهد. وی در کتاب خود هرگز به جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا اشاره ای نمی کند و تنها دو بار از دولت ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا یاد می کند.
وی در عوض تاکید کرد که قصد دارد از رهبران در گذشته درس های تاریخی بگیرد. آنها در برخی ویژگی ها مشترک بودند. همگی در شروع، فروتنانه بودند، همگی با خلوت و تنهایی، راحت بودند و جملگی جسارت را در آغوش می کشیدند.
آیا کیسینجر نگران است رهبرانی که او می گوید آمریکا و جهان به آن نیاز دارند، به موقع ظهور نکنند؟
وی در پاسخ به این مساله گفت: البته. اما وی پیش بینی کرد که رهبران جدید همچون گذشته با چالش روبه رو خواهند شد.
کیسینجر افزود: من روی این واقعیت حساب می کنم که برخی رهبران برای انجام این کار قد علم می کنند. وقتی این اتفاق بیفتد، آن وقت مردم می گویند این همان چیزی بود که ما واقعا می خواستیم.