تهران - ایرنا - یکی از گروه­‌های اصلی دارای معلولیت کشور، شهروندان ناشنوا و کم­‌شنوا هستند که به دلیل کمتر شنیده شدن، از گروه‌­هایی در جامعه محسوب می‌­شوند که از توجه کمتری برخوردارند و در نتیجه علاوه بر مشکلات عمومی گروه‌­های مختلف افراد معلول عملاً در معرض محرومیت بیشتر، از مشارکت اجتماعی هستند.

دلیل عمده این امر فقدان حلقه ارتباط میان این گروه با سایر آحاد جامعه است. زبان اشاره الگوی شناخته شده ارتباط جامعه ناشنوایان و کم‌­شنوایان با جامعه است اما آنچه در مورد این الگوی ارتباط مغفول مانده و شناسایی آن را به عنوان یک زبان در سرلوحه درخواست‌­های تشکل‌­های ناشنوایان از دولت و جامعه تبدیل کرده است، ماهیت و تأثیر بزرگ آن بر هویت گروهی این اقلیت اجتماعی است.

در راستای پاسخگویی به این خواسته و حق اساسی جامعه ناشنوایان شبکه تشکل‌­های این گروه به طور مکرر خواهان شناسایی زبان اشاره ایرانی به عنوان یک زبان رسمی در کشور است. این درخواست اخیراً و به طور مؤکد طی نامه‌ه­ای به معاون اول رئیس جمهور و رئیس کمیته هماهنگی و نظارت بر اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان منعکس شده است.

لازم به یادآوری است که زبان اشاره در بسیاری از کشورهای جهان و به ویژه پس از تصویب کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت به عنوان یکی از زبان­‌های رسمی کشورها مورد شناسایی قرار گرفته است. خواسته به حقی که جامعه ناشنوایان ایران نیز پیگیر تحقق آن است یعنی تصویب شناسایی زبان اشاره ایرانی به عنوان زبانی رسمی در کشور و با درج در قوانین مصرح کشور.

این درخواست در برگیرنده دو ویژگی اساسی است، نخست آن که زبان اشاره یک زبان رسمی است یعنی فراتر از یک وسیله ارتباطی مانند هر زبان در برگیرنده فرهنگ و هویت یک گروه مشخص در جامعه است که مانند زبان­‌های دیگر پایه فرهنگ مشترک اقلیتی از افراد را در بر می­‌گیرد که بر پایه این زبان می­اندیشند و زندگی می­‌کنند. رسمی بودن این زبان به معنای آن است که از سوی دولت و جامعه به عنوان یک زبان جاری مورد شناسایی قرار گرفته و استفاده از آن هم از سوی جامعه ناشنوایان برای ارتباط با سایر آحاد و هم برای ارتباط مدیریت کشور و جامعه با این گروه مورد استفاده قرار می­‌گیرد.

به عنوان مثال در پاسخ به حق جامعه ناشنوایان برای مشارکت اجتماعی در همه عرصه‌­ها این زبان در رسانه ملی، تولید محصولات فرهنگی، کنفرانس­‌ها و همایش‌­ها، ادارات و نهادها به کار گرفته شده و استفاده از آن به عنوان حق پایه­ای جامعه ناشنوایان به رسمیت شناخته می شود. بر همین اساس تدریس و آموزش زبان اشاره و تربیت مترجمان مسلط به این زبان در دستور کار دستگاه‌­های اجرایی ذیربط قرار گرفته و بودجه لازم برای آن پیش­بینی و تخصیص می­ یابد.

دوم؛ صفت ایرانی بودن زبان اشاره است. آنچه مورد درخواست جامعه ناشنوایان است شناسایی زبان اشاره ایرانی است. در این خصوص دکتر سیاووشی؛ دکتری زبان­شناسی زبان اشاره و مدرس واحد فرشتگان دانشگاه آزاد اسلامی با عنوان واحد دانشگاهی تخصصی برای حضور ناشنوایان، تأکید می‌­کند اشتباه رایج آن است که زبان اشاره را برگردان زبان فارسی به زبان اشاره می­‌دانند.

حال آن که شناخت زبان اشاره غالب در جامعه ناشنوایان ایران مبین مرزبندی مشخص این زبان اشاره با زبان فارسی است. به عبارت دیگر زبان اشاره ایرانی دارای هویت مستقل از زبان فارسی رایج در افراد شنواست و از این رو صفت ایرانی را برای زبان اشاره غالب در جامعه ناشنوایان کشور به کار می­بریم.

در پایان با تأکید بر ضرورت پاسخ مقتضی به درخواست عمده جامعه ناشنوایان برای شناسایی رسمی زبان اشاره ایرانی به عنوان یک زبان، در عمل شاهد تحقق آثار میدانی این شناسایی یعنی تربیت گسترده مترجمان زبان اشاره ایرانی و استفاده از این زبان در تمام عرصه­‌های عمومی با ایجاد بستر لازم مشارکت شهروندان ناشنوا هم پای سایر آحاد جامعه در توسعه پایدار ایران و احقاق عملی حقوق برابر این افراد در تمام جنبه­‌های آموزش به ویژه آموزش عالی، اشتغال و برخورداری از همه خدمات همچون شهروندان شنوای جامعه باشیم.