تهران-ایرنا- چرا استعدادهای خوب ما که حتی کشف هم می‌شوند، به نتیجه نرسیده و محو شده و می‌سوزند؟ پروسه‌ای که باید به موفقیت منتهی شود، در کجا به مشکل بر می‌خورد که فوتبال ما نتوانسته است لژیونرهای موفق زیادی داشته باشد؟

آیا دلیل ناکامی و عدم موفقیت در این مساله، به مدیر برنامه‌ها، تحریم یا باشگاه‌ها و تیم‌های پایه برمی‌گردد؟ مشکل کجاست و چگونه باید آن را برطرف کرد؟ در بخش نخست این گزارش‌، به نسل‌های مختلف اشاره می‌کنیم و سپس به مقایسه فوتبالیست‌های هر نسل که در قالب حروف (G، S، B، X، Y و Z) تعریف شده، می‌پردازیم.

یکی از مفاهیمی که چند سالی است باب شده و بسیاری آن را به کار می‌برند، نسل (Z) است. پرسشی که وجود دارد اینکه منظور از این کلمه چیست؟ نسل «زِد» چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند؟ چرا به این افراد نسل «زِد» می‌گویند؟

نسل زِدها خود را برای انواع اهداف و انگیزه‌ها بسیج می‌کنند و به طور عمیق به اثربخشی گفت‌وگو برای حل تعارض‌ها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوه‌ای کاملاً تحلیلی و واقع‌گرایانه تصمیم‌گیری می‌کنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل زِدها «نسل حقیقت‌جو» تلقی می‌شود.نسل «حقیقت‌جو»
«تریسی فرانسیس و فرناندا هوفل» از موسسه مک‌کینزی و «وین السی» در مجله فوربس در سال ۲۰۱۹ در مقاله‌ای به این مهم پرداخته‌اند که مطالعه آن‌ها براساس نظرسنجی انجام‌ شده، چهار رفتار اصلی را در نسل «زِد» مشخص کرد که همه آن‌ها به یک عامل بستگی دارند؛ این نسل به‌دنبال «واقعیت» است. نسل زِدها به بیان نظرها و احساسات فردی ارزش می‌دهند و از برچسب‌ها دوری می‌کنند.

نسل زِدها خود را برای انواع اهداف و انگیزه‌ها بسیج می‌کنند و به طور عمیق به اثربخشی گفت‌وگو برای حل تعارض‌ها و بهبود دنیا اعتقاد دارند. در نهایت به شیوه‌ای کاملاً تحلیلی و واقع‌گرایانه تصمیم‌گیری می‌کنند. به همین دلیل است که از نظر ما، نسل زِدها «نسل حقیقت‌جو» تلقی می‌شود.

در مقابل، نسل پیش از آن یعنی نسل هزاره، در عصر شکوفایی اقتصادی دنیا شکل گرفته و بر خود متمرکز است. اعضای این نسل، ایده‌آل‌گراتر و ستیزه‌جوترند و تمایل کمتری به پذیرش نظرهای مختلف دارند. به عبارتی، اعتیاد آن‌ها به فضای سایبری به مراتب بیش از نسل هزاره است!

نسل‌ها به‌واسطه فضایی که از آن بیرون می‌آیند، شکل می‌گیرند. نسل جیی(G) که بین سال‌های ۱۹۰۰ (برخی ۱۹۱۰ می‌گویند) تا ۱۹۲۴ متولد شده‌اند، نسل اِس(S) که در سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۵ متولد شده‌اند. نسل بی(B) که بین سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ متولد شده‌اند، نسل ایکس(X) که متولدان سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ و نسل وای(Y) که در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۴ به دنیا آمده‌اند. نسل زِد(Z) به افرادی تلقی می‌شود که بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ متولد شده‌اند.

نامگذاری نسل‌ها بر اساس سال تولد
افرادی که بین سال‌های ۱۹۰۰ (برخی ۱۹۱۰ می‌گویند) تا ۱۹۲۴ متولد شده‌اند، در دسته «بزرگ‌ترین نسل» یا «نسل بزرگان»(Greatest Generation) قرار می‌گیرند. این افراد در دوران رکود بزرگ اقتصادی آمریکا متولد شدند، جنگ جهانی دوم را به چشم دیدند و در آن شرکت کردند. برخی مراجع بر این باورند که پیش از این افراد نیز نسل دیگری به نام نسل گمشده وجود دارد.

افرادی که در سال‌های ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۵ متولد شده‌اند را «نسل خاموش» یا «سنت‌گراها»(Silent Generation) نامیده می‌شوند. این افراد وقتی به دنیا آمدند که جنگ جهانی اول تمام شده و جنگ جهانی دوم آغاز شده بود. در آن دوران، بحران اقتصادی در جهان بیداد می‌کرد. افراد این نسل در ابتدا زندگی دشواری را تجربه کردند.

همین مشکلات و سختی‌ها بود که به اخلاق این افراد شکل داد و آن‌ها را افرادی منظم، صبور، سخت‌کوش، وفادار بار آورد. افراد این نسل به ثبات شغلی علاقه زیادی دارند و به همین دلیل دنبال یک شغل ثابت هستند. از طرفی علاقه زیادی به آرامش دارند؛ از همین رو، در برابر حکومت‌ها سکوت می‌کنند و در نتیجه به آن‌ها «نسل خاموش» گفته می‌شود.

نسل «بیبی بومرها» یا «نسل انفجار جمعیت» (Baby Boomers) بین سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ و پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند. در آن زمان رفاه اقتصادی و امنیت روند فزاینده‌ای داشت و به همین دلیل افراد این نسل شور و شوق زیادی برای زندگی دارند. آن‌ها فهمیدند که با تلاش و کوشش فراوان می‌توانند به ثروت زیادی دست یابند و در آرامش کامل به زندگی خود ادامه دهند.

رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی سبب شد در این بازه زمانی، خانواده‌ها فرزندانی زیادی به دنیا بیاورند و به همین دلیل به این نسل، «بیبی بومرها» یا «نسل انفجار جمعیت» گفته می‌شود. این نسل امروز بازنشسته شده و بیشتر پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های دنیای ما به همین نسل تعلق دارند. ریسک‌پذیری و خلق کسب‌وکارهای جدید از خصوصیات بارز این نسل است.

افرادی هستند که در سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ به دنیا آمده‌اند با نام نسل «ایکس»(Generation X) یا «سیزدهمی‌ها» شناخته می‌شوند. این عبارت به واسطه انتشار رمانی با عنوان نسل «ایکس» معروف شد. این افراد زمانی به دنیا آمدند که دنیا پر از تغییر و تلاطم بود؛ به همین دلیل این نسل با تغییر شغل هیچ مشکلی ندارند و بیشتر آن‌ها در شرکت‌های مختلفی کار کردند و تجربه‌های زیادی دارند.

افراد این نسل خیلی متکی به نفس هستند و می‌دانند که هیچ کسی جز خودشان به کمک آن‌ها نمی‌آید. یکی از مهم‌ترین خصوصیات این نسل، امکان برقراری ارتباط با محیط اطراف است. این افراد نسبت به نسل‌های پیش از خود انعطاف‌پذیری بیشتری نسبت به دین، مذهب، قومیت و نژاد نشان می‌دهند. خود را با تغییرات وفق می‌دهند؛ تعصب‌های مذهبی ندارند؛ خیلی جنسیت برایشان ملاک برتری نیست. با توجه به این‌که این نسل در زمان پرتلاطمی از دنیا متولد شده، تغییر برای آن‌ها یک مساله عادی شده و پیوسته در پی تغییر هستند و برای همین، ممکن است به ندرت ۱۰ سال در یک شرکت باقی بمانند.

نسل وای (Generation Y) افرادی هستند که بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۴ به دنیا آمده‌اند و به «نسل هزاره‌ای‌ها» معروفند. این دسته از افراد با ابزارهای ارتباطی و هوشمند میانه بهتری دارند و برخی از آن‌ها امروزه در حوزه کسب‌وکارهای آنلاین فعالیت می‌کنند. این نسل کسانی هستند که در زمینه استفاده کردن از فناوری به نسل پیش از خود هم کمک می‌کنند.
مطالعات نشان می‌دهد که در آمریکا، افراد نسل وای، نسبت به نسل قبلی اعتقاد بسیار کمتری به دین و مذهب دارند. بسیاری از این افراد به فناوری دیجیتال وابسته‌ بوده و دوست دارند کارهای خود را با این فناوری‌ها انجام دهند و به نوعی می‌توان گفت که فناوری در DNA آن‌ها رمزنگاری شده است.

نام گروهی که بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ متولد شده‌اند به نام‌های «نسل نِت» و «نسل اینترنت»(Generation Z) شناخته می‌شود. این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و به همین دلیل به آن‌ها نسل نت (اینترنت) یا بومی‌های دیجیتال گفته می‌شود. بیشتر افراد نسل «زِد»، فرزندان نسل «ایکس» هستند.

نسل «زِد» از وقتی چشم به جهان گشوده، در اطراف خود به‌طور گسترده‌ای با فناوری‌های پیشرفته‌ای همچون اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، مسنجر، سرویس‌های پیام‌کوتاه، ام‌پی‌تری پلیرها، تلفن‌های همراه، یوتیوب و ... مواجه بوده‌اند و به همین دلیل برخی به این نسل لقب شهروندان دیجیتال داده‌اند.

همانگونه که در ابتدای این گزارش اشاره شد، نسل‌ها به‌دلیل فضایی که از آن بیرون می‌آیند، شکل می‌گیرند. حال که با انواع نسل‌ها آشنا شدید، در ادامه به مقایسه فوتبالیست‌های مطرح هر نسل می‌پردازیم.

نخستین لژیونر تاریخ فوتبال ایران
نسل جیی(G)؛ افرادی بودند جنگ جهانی دوم را به چشم دیدند و در همین زمان‌ها بود که «حسین صدقیانی» ملقب به پدر فوتبال ایران و معروف به «حسین افندی» بنیان‌گذار تیم ملی فوتبال و نخستین سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بود.
وی در تیم‌های فنرباغچه ترکیه، شارلروای بلژیک و راپیدوین اتریش به ترتیب ۴ فصل (ابتدا ۳ فصل و بار دوم یک فصل)، ۳ فصل و یک فصل به‌عنوان مهاجم بازی کرد. در واقع او را باید نخستین لژیونر تاریخ فوتبال ایران دانست.

حسین صدقیانی


زنگ فوتبال ایران را نیز «حسین صدقیانی» به صدا در می‌آورد. «زدراکو رایکوف» تحول عظیمی در فوتبال ما ایجاد می‌کند و سپس «حشمت مهاجرانی» ابتدا جوانان ایران را چهار دوره متوالی بر مسند نخست آسیا می‌نشاند و سپس در نقش سرمربی تیم ملی برای نخستین بار ایران را به جام‌جهانی می‌رساند.

«زدراکو رایکوف» تحول عظیمی در فوتبال ما ایجاد می‌کند و سپس «حشمت مهاجرانی» ابتدا جوانان ایران را چهار دوره متوالی بر مسند نخست آسیا می‌نشاند و سپس در نقش سرمربی تیم ملی برای نخستین بار ایران را به جام‌جهانی می‌رساند.نخستین بازی ملی ایران
نسل اِس(S) را «نسل خاموش» یا «سنت‌گراها» نامیده‌اند. جنگ جهانی اول تمام شده و جنگ جهانی دوم آغاز شده بود. در آن دوران بحران اقتصادی در جهان بیداد می‌کرد. افراد این نسل در ابتدا زندگی دشواری را تجربه کردند. باشگاه تاج نیز در همین دوران تاسیس شد.

در همین زمان‌ها بود که نخستین بازی رسمی تیم ملی ایران با تیم ملی افغانستان در کابل برگزار شد و نتیجه آن را بعضی از منابع ایرانی گزارش داده‌اند بدون گل و برخی نیز عقیده دارند که با شکست یک بر صفر ایران همراه شده؛ به ظاهر در این بازی افغانستان صاحب یک پنالتی شده که بازیکن‌های ایرانی به آن اعتراض کرده‌اند. ممکن است به دلایل دیپلماسی این بازی بدون گل گزارش شده باشد.

تیم اعزامی ایران شامل ۱۶ بازیکن و سه همراه بودند. «حسین صدقیانی» سرمربی تیم، «فریدون شریف‌زاده» کمک مربی و «شعاع معتمدشیرازی» سرپرست تیم بودند. البته اسامی بازیکن‌ها در هیچ سندی در این مسابقه به درستی ثبت نشده‌ اما به‌طور حتم «فتح‌الله مین‌باشیان، آرتوش آساطوریان، اکبر حیدری (کاپیتان)، محمد انشاء، احمد گلبو، عباس تنیده‌گر، احمد خطیبی، عباس فرزانگان، عبدالله سعیدی، حسین گوشه و ناصر انشاء» ۱۱ نفری بودند که در این میدان بازی کردند.

در همین دوران نیز باشگاه شاهین به دست یک معلم به نام «دکتر عباس اکرامی» با همکاری و همراهی گروهی از بهترین جوانان کشور که بیشترشان دانشجو بودند بنا نهاده شد و مفاخر بزرگی چون «امیرمسعود برومند، امیر عراقی، شکیبی، فاخری، انصاری، دکتر نادر افشار، مرحوم پرویز دهداری، حسینعلی کلانی، جعفر کاشانی، همایون بهزادی، حمید شیرزادگان و ...» تربیت کرده و به جامعه فوتبال ایران تقدیم کرد.

 شاهین دارای ۴۰۲ تیم جوان با ۶۲ شعبه در سطح کشور بود که «دکتر اکرامی» این تیم را بر پایه سه اصل «اخلاق، تحصیل علم و ورزش» استوار ساخته بود.

ظهور سلطان فوتبال جهان
نسل بی(B)؛ این نسل پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند که با نام «بیبی بومرها» یا «نسل انفجار جمعیت» از ‌آن‌ها یاد می‌شود. در آن زمان رفاه اقتصادی و امنیت روند فزاینده‌ای داشت و به همین آن‌ها فهمیدند که با تلاش و کوشش فراوان می‌توانند به ثروت زیادی دست یابند و در آرامش کامل به زندگی خود ادامه دهند.

«ادسون آرانتس دو ناسیمنتو» ملقب به «پله» سلطان فوتبال به جهانیان معرفی شد. او در مجموع ۱۲۷۹ گل در ۱۳۶۳ بازی زد که در رکوردهای جهانی گینس ثبت شده و همچنان پایدار است. برزیل در همین دوران فاتح دو دوره جام‌جهانی شد.

باشگاه پرسپولیس در این دوره شکوفا شد و با چهره‌های مطرحی همچون «همایون بهزادی، حسین کلانی، کاظم رحیمی، هادی طاووسی، رضا وطنخواه، بیوک وطنخواه، ابراهیم آشتیانی، علی پروین، محمود خوردبین، حمید جاسمیان، جعفر کاشانی، فریدون معینی، محراب شاهرخی، ناظم گنجاپور و ...» به‌عنوان دومین قطب فوتبال ایران پس از منحل شدن شاهین در کنار تیم تاج قرار گرفت.

«زدراکو رایکوف» از یوگسلاوی سابق قدم به ایران می‌گذارد و تحول عظیمی در فوتبال ما ایجاد می‌کند و آقایی فوتبال ایران در آسیا آغاز می‌شود. «بیل گیتس و وارن بافت» که امروز نامشان در بین ثروتمندترین افراد جهان به چشم می‌خورد، به همراه «استیو جابز» متعلق به همین نسل هستند. 

نخستین ایرانی‌های منتخب جهان
نسل ایکس(X)؛ در این دوران بود که تیم ملی کشورمان با مربیگری «حشمت مهاجرانی» با نفراتی همچون «غلامحسین مظلومی، حسن روشن، محمد صادقی، جواد الله‌وردی، ناصر حجازی، حسن نظری، حسین گازرانی، نصرالله عبداللهی، پرویز قلیچ‌خانی، علی پروین، ابراهیم قاسمپور، غفور جهانی، حسن نایب‌آقا، آندرانیک اسکندریان، ایرج دانایی‌فرد، علیرضا عزیزی، علیرضا خورشیدی، منصور رشیدی، بیژن ذوالفقارنسب، مهدی عسگرخانی، سهام‌الدین میرفخرایی، گارنیک شه‌بندری، ناصر نورایی، محمدرضا کربکندی، بهرام مودت، علیرضا قشقائیان، محمد شجاعی، مجید بشکار، حسین فرکی، بهتاش فریبا، حمید مجدتیموری و ...» در جام‌ملت‌های آسیا، المپیک مونترال و مقدماتی جام‌جهانی ۱۹۷۸ درخشید و برای نخستین بار به جام‌جهانی راه پیدا کرد.


از «ایرج دانایی‌فرد» که نخستین گل ایران در جام‌جهانی را به ثمر رساند به همراه «آندرانیک اسکندریان»، نخستین بازیکن‌های ایرانی بودند که به تیم منتخب جهان دعوت شدند و در بازی خداحافظی «پله» مقابل بزرگانی همانند «پله و یوهان کرایف» بازی کردند.
«اسکندریان» پس از جام‌جهانی به تیم کاسموس نیویورک پیوست و در این تیم سال‌ها با بزرگانی چون «فرانتس بکن‌باوئر، پله، یوهان نیسکنس، جیورجیو کیناجلیا، کارلوس آلبرتو» نیز هم بازی بوده‌ است.

نسل سوخته فوتبال ایران
نسل وای (Y)؛ در این نسل، «دیه‌گو ماردونا» اعجوبه آرژانتینی در این دوره شکوفا شد و با تکنیک ناب خود نگاه‌ها را به خود جلب کرد. او به تنهایی دوران طلایی ناپولی که در فوتبال ایتالیا هرگز به قهرمانی نرسیده بود را رقم زد. در فوتبال ما بازیکن‌های بزرگی در این دوره سوختند، نفراتی که بهترین‌های تاریخ فوتبال ما بودند و بسیاری از آن‌ها نیز درگیر حواشی مختلفی شدند.

در واقع شکل‌گیری نسل سوخته فوتبال ایران در این زمان رقم خورد و نفراتی همانند «بهروز سلطانی، مجتبی محرمی، حمید علیدوستی، سعید مراغه‌چیان، حمید درخشان، ناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، عبدالعلی چنگیز، محمد پنجعلی، اصغر حاجیلو، مرتضی کرمانی‌مقدم، رضا احدی، شاهین و شاهرخ بیانی، سید مهدی ابطحی، مرتضی و مهدی فنونی‌زاده، محسن عاشوری، صمد مرفاوی، بیژن طاهری، امیر قلعه‌نوعی، مرتضی یکه، محمود حقیقیان، ضیا عربشاهی، جعفر مختاری‌فر، محمدرضا شکورزاده، غلامرضا فتح‌آبادی، صادق ورمزیار، سیروس قایقران، کریم باوی، سید علی افتخاری و ...» هرگز طعم حضور در رقابت‌های جام‌جهانی را نچشیدند.
 

تولد ققنوس از خاکستر فوتبال ایران با تلاش «محمد مایلی‌کهن» خیلی زود با گذشتن از نام‌های باتجربه‌ و با ظهور ستاره‌های جوانی همچون «نیما نکیسا، مهرداد میناوند، داریوش یزدانی، مهدی مهدوی‌کیا، فرهاد مجیدی و ...» شکل گرفت.تولد ققنوس از خاکستر فوتبال ایران
نسل زِد(Z)؛ رسیدیم به نسل ششم یعنی نسل «زِد». این نسل با نام‌ «نسل اینترنت» نیز شناخته می‌شود و از نسل پیشین یعنی نسل هزاره، به طول کامل متمایزند. این نسل فرزندان نسل‌های «ایکس و وای» هستند. «رونالدینیو، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی» در این دوران شکوفا شدند. «آلکس فرگوسن» موفق شد تیم منچستریونایتد را به قدرت اول فوتبال جزیره تبدیل کند و «پپ گواردیولا» با آن «تیکی‌تاکا» معروف خود بارسلونا را شکوفا کرد.

رئال مادرید کهکشانی شد. تحول عظیمی در فوتبال ایران رخ داد و نفراتی همچون «علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی‌کیا، علیرضا منصوریان، مهدی پاشازاده، رسول خطیبی، وحید هاشمیان، سیروس دین‌محمدی و ...» سر از فوتبال آلمان و اروپا درآوردند. ایران برای دومین بار در یک پروسه طولانی به جام‌جهانی راه پیدا کرد و انواع و اقسام رکوردها به همراه نتایج خیره‌کننده را رقم زد.

تولد ققنوس از خاکستر فوتبال ایران با تلاش «محمد مایلی‌کهن، مجید جهانپور و نادر فریادشیران» خیلی زود با گذشتن از نام‌های باتجربه‌ای مانند امیر قلعه‌نوعی، صادق ورمزیار، محسن گروسی، علیرضا حکیم‌زاده و ...» و با ظهور ستاره‌های جوانی چون «نیما نکیسا، مهرداد میناوند، داریوش یزدانی، حامد کاویانپور، مهدی مهدوی‌کیا، خداداد عزیزی، علیرضا منصوریان، کریم باقری، فرهاد مجیدی و ...» شکل گرفت.


تصمیمی که در ابتدا مخالفان زیادی داشت اما این تغییر نسل نتایج توفانی، نمایش‌های درخشان و پیروزی‌های پرگل ایران را رقم زد. ابتدا عربستان را با ۳ و کره جنوبی را با ۶ گل مجازات کردیم. در پایان جام ملت‌های ۱۹۹۶ تیم ملی موفق شد عنوان سومی را از آن خود سازد. «خداداد عزیزی» به عنوان بهترین بازیکن، «علی دایی» با ۸ گل به عنوان آقای گل و تیم‌ملی ایران به عنوان تیم اخلاق انتخاب شد. تیم ملی عنوان بهترین خط حمله بازی‌ها را نیز از آن خود ساخت.

در این دوره بود که «علی دایی» با عبور از رکورد گلزنی «فرانس پوشکاش» عنوان بهترین گلزن تاریخ بازی‌های ملی در جهان را از آن خود ساخت. او با پیراهن «هرتابرلین» دروازه تیم‌های میلان و چلسی را در لیگ قهرمانان اروپا باز کرد و با پیراهن بایرن مونیخ نیز عنوان نایب قهرمانی این پیکارها را کسب کرد.

«علی کریمی» به عنوان جادوگر در فوتبال آسیا بر سر زبان‌ها افتاد و تا بازی در تیم بایرن مونیخ هم پیش رفت. «مهدی مهدوی‌کیا» در هامبورگ یکه‌تازی می‌کرد و با پاس گل‌های خود به یکی از بزرگان تاریخ این باشگاه تبدیل شد. در واقع در این دوران ما بهترین بازیکن‌ها را در اختیار داشتیم که تیم‌های معتبر اروپایی به دنبال آن‌ها بودند.

(ادامه دارد)