حجاب نه تنها یک دستور دینی و نمایانگر سبکی از زندگی اجتماعی است بلکه با بسیاری از مسائل با ابعاد سیاسی و فرهنگی هم پیوندخوردهاست.
حجاب از آن جهت که خطابش غالبا با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه به صورت مستقیم مربوط است و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد به همه افراد جامعه ارتباط مییابد. علاوه بر این و از دیدگاه حامیان حجاب و عفاف، در پرتو حجاب، پیوندها و علایق خانوادگی استحکام و دوام مییابد، امنیت و آرامش روحی و روانی به وجود میآید و حضور سالم و کارآمد زنان که نیمی از پیکره جامعه را تشکیل میدهند، در ابعاد گوناگون تضمین میشود.
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه : دستگاه فرهنگی باید بتواند تصویر استاندارد موجود در اذهان را زنی مستقل، محبوب، عزیز و دارای عظمت نشان دهد
کارکردهای حجاب و عفاف در جامعه و لزوم اجرای آن در جامعه موجب شد تا رئیسجمهوری در جلسه پانزدهم تیرماه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره موضوع حجاب و عفاف، دبیرخانه شورا را به همکاری با سایر دستگاهها و نهادهای فرهنگی و اجرایی نسبت به اجرای قانون مصوب مجلس شورای اسلامی و قانون سال ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف دارد.
پس از آن نیز رئیس دستگاه قضا در نشست شورای عالی قوه قضاییه عنوان کرد که در مقوله حجاب و عفاف، همه بخشها و مسئولان ذیربط اعم از دادستان، قاضی و ضابطان باید در چارچوب قانون گام بردارند. باید توجه داشت که در این زمینه نمیخواهیم کار هیجانی و زودگذر انجام دهیم بلکه اقدامات ما باید متقن، مدبرانه، قانونی و توام با آرامش باشد.
اگر چه در این خصوص بحثها و نظرات کارشناسی بسیار است، اما آنچه محل تامل است، نحوه نهادینه ساختن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه است. اینکه چه اقدام فرهنگی میتواند در این زمینه موثر و کارآمد باشد، خود نکتهای است که باید به دنبال پاسخی قانعکننده برای آن بود.
اهمیت توجه به این موضوع و واکاوی آن سبب شد، پژوهشگر ایرنا با «زهرا عباسپور» فعال و پژوهشگر حوزه زن و خانواده و «مهدی تکلو» مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه به گفتوگو بنشیند.
در ادامه مشروح این گفتوگوها را میخوانید:
پژوهشگر حوزه زن و خانواده: اگر ما قائل به این هستیم که دختران ما باید باحجاب باشند، باید بدانیم که جهانبینی توحیدی آنها چگونه است، آیا به آن باور رسیدهاند که کلیات دین را بپذیرند؟
حجاب یک امر چندبُعدی، سیستمی و کلان است
زهرا عباسپور فعال و پژوهشگر حوزه زن و خانواده در خصوص ماهیت حجاب میگوید: بسیار مهم است که ما مساله حجاب را یک مساله تکبُعدی نبینیم زیرا حجاب یک امر کلان، سیستمی و در واقع متاثر از علل مختلفی است. حتی در نگرش سیستمی به مساله حجاب هم، باز مشاهده میکنیم که برخی از ارکان مهمتر از بقیه هستند که یکی از آنها، آموزش و پرورش است. وقتی ما در کلانِ دین میخواهیم جایگاه حجاب را پیدا کنیم، میبینیم که حجاب نه جزو اصول دین است و نه حتی در زمره فروع دین جای میگیرد. در واقع حجاب یک واجب شرعی است که ناظر به حدودی است که در احکام دین برای آن تعیین شده است.
به گفته این پژوهشگر اصولا رفتار دینی شکل نمیگیرد، مگر اینکه در حوزه نگرش افراد باورهایی به وجود آید؛ یعنی اگر ما قائل به این هستیم که دختران ما باید باحجاب باشند، باید بدانیم که جهانبینی توحیدی آنها که در همان اصول دین است چگونه است. آیا دین را در منظومه آن چارچوب و مولفههای اصلی (اصول و عقاید اسلامی) قبول دارند؟ آیا به آن باور رسیدهاند که کلیات دین را بپذیرند و در نتیجه جهانبینی توحیدی در آنها شکل بگیرد؟
وی ادامه میدهد: آموزش و پرورش یک رکن بسیار مهم است، زیرا ما سالهای ابتدایی زندگی را بر اساس آموزش و پرورش سپری میکنیم. در این جا این سوال مطرح میشود که آیا طی این سالها ما توانستهایم، جهانبینی توحیدی را به دختران نوجوان آموزش دهیم؟ مسلمان بودن به چه معنا است؟ عدالت الهی به چه معنا است و معادپروری و معادباوری یعنی چه؟ اعتقاد به امامان چه آثاری در زندگی ما دارد؟ آیا واقعا توانستهایم این موارد را به خوبی به دختران و پسران منتقل کنیم؟
از دید عباسپور اگر این کار را انجام ندادهایم و نتیجه ارزیابی فعالیتها این بوده که این شیوهها خروجیمحور نبودهاند، باید مجدد تلاش کنیم زیرا این حوزه، حوزه مغفولی است. امروزه دختران نوجوان ما تحت تاثیر فضای رسانه به دنبال رفتارهای تقلیدی هستند.
نوجوانی که به نوعی رفتارهای تقلیدی و پوششی خود را از رسانه کسب میکند، میتوان با مدیریت و دادن سواد رسانهای در همان فضای آموزش و پرورش بر او تاثیرهایی مثبت به وجود آورد. گاه تعریفی که از آزادی و مختار بودن در رسانهها به نوجوان داده میشود، یک تعریف کاملا سکولار و ضد نگاه دینی است. در حالی که نگاه دینی انسان را آزاد میداند، اما برای آزادی او حدی را تعریف میکند. حدود آزادیهای فردی و اجتماعی مشخص است.
زهرا عباسپور: در نوجوانی که رفتارهای تقلیدی و پوششی خود را از رسانه کسب میکند، میتوان با مدیریت و دادن سواد رسانهای در همان فضای آموزش و پرورش، تاثیرهایی مثبت به وجود آورد
وی در نهایت به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: ما در دنیایی زندگی میکنیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم از تاثیرات دنیای مدرنیته نمیتوانیم غافل شویم و مدرنیته را نیز نمیتوانیم از زندگیمان حذف کنیم. پس راهکار سومی هم وجود دارد و آن این است که شیوههایمان در تربیت انسان دینی و آگاهیبخشیمان را به روز رسانی کنیم.
وی میافزاید: لزوم توجه به آموزش و پرورش، از پرداختن به سند تحول بنیادین میگذرد. اگر لازم باشد، باید این سند مورد بازبینی، ویرایش و به روزرسانی قرار گیرد و در صدر برنامههای آموزش و پرورش و بسیاری از ساختارهای مرتبط دیگر قرار بگیرد تا بتوانیم در تربیت انسان دینی موفقتر از گذشته عمل کنیم.
کارکرد حجاب تنها به سطح فردی خلاصه نمیشود
مهدی تکلو مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه نیز در خصوص چگونگی نهادینه ساختن حجاب در جامعه بیان میدارد: لازم است امروزه در مورد دانستههایمان در مورد حجاب تجدیدنظر کنیم و یک بار دیگر مساله را از ابتدا طراحی کنیم و سپس به این بپردازیم که این مساله چطور میتواند به عنوان یک مساله فرهنگی وارد سبک زندگی مردم شود. اساسا تقریری که در مورد حجاب در جامعه وجود دارد، این است که مساله حجاب برای کنترل و تنظیم رفتار جنسی در جامعه است. این یک معنای سطحی و حداقلی از کارکرد حجاب است که همه فواید و کارکردهای حجاب را به این امر خلاصه و از دیگر امور فروگذاری و چشمپوشی میکند.
به گفته تکلو ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که حجاب چگونه میتواند موجب کنترل امر جنسی شود؟ یا اخلاقیات جنسی جامعه را تنظیم کند؟ حجاب با یک میانجی و واسطه سبب کنترل امر جنسی میشود. این میانجی همان چیزی است که بحث را به مساله فرهنگ و ذهنیات اجتماعی باز میکند.
مهدی تکلو: تقریری که میگوید حجاب برای کنترل و تنظیم رفتار جنسی در جامعه است یک معنای سطحی و حداقلی از کارکرد حجاب ارائه میدهد
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه ادامه میدهد: حجاب در دو سطح امر جنسی را کنترل میکند؛ یک سطح فردی است. به این معنا که زنی لباسی میپوشد و این امر در مورد امر جنسی تاثیراتی دارد. یعنی حجاب یک زن به مثابه یک فرد در مقابل مردان سهمی در کنترل امر جنسی دارد. اما کارکرد اصلی حجاب این نیست و این یک کارکرد فردی حجاب است. مساله مهمتر سطح اجتماعی حجاب است. حجاب با میانجی اجتماعی این امر را کنترل میکند نه با سطح فردی.
از نگاه تکلو ظرفیت سطح فردی حجاب تا حدی است، اما از جایی به بعد کار به سطح اجتماعی حجاب محول میشود. سطح اجتماعی حجاب به این معنا است که ما به واسطه تصویرسازی اجتماعی از زن یعنی تصویر استانداردی که از زن در جامعه از طریق حجاب ایجاد میکنیم، نگاه مرد را به زن به طور کلان، ساختاری و کلان عوض میکنیم. یعنی خود لباس در اینجا موضوعیت ندارد، بلکه معنایی که از زن به طور کلی در جامعه وجود دارد، تعیین کننده امر جنسی است.
وی ادامه میدهد: حجاب تصویر اجتماعی از زن را یک زن مستقل، عفیف، پاکدامن، شجاع، قدرتمند و با کبریا و عظمت نشان میدهد؛ یعنی کارکرد حجاب این است که در سطح اجتماعی معنای زن بودن را تنظیم کند.
مدیر دفتر مطالعات راهبردی جنسیت و جامعه کار اصلی دستگاه فرهنگی را قبل از موضوع حجاب میداند و توضیح میدهد: دستگاه فرهنگی قبل از حجاب در تمام ساختارهایش رسانه، آموزش و پرورش و ساختارهای اجتماعی، فضای عمومی و گفتمانها باید تلاش کند تا تصویر درست از زن را بسازد. زن باید هم در چشم خودش عزیز، مقتدر، محترم، عفیف و دارای استقلال و قدرت انتخاب و نقد باشد و هم در نظر دیگران. از این رو، اگر از همه دستگاههای فرهنگی این انتظارات را داشته باشیم، باید از آنها بخواهیم تا در ماموریتشان، این تصاویر را جای بیندازند.
وی در پایان تصریح میدارد: بنابر آنچه بیان شد در یک راهکار کلان، دستگاه حکمرانی ما باید زن را مورد احترام قرار دهد. همان طور که در سنت حضرت رسول این تفاوت را میبینیم که زن بیش از مرد مورد احترام و تجلیل قرار میگیرد. در واقع دستگاه فرهنگی باید بتواند تصویر استاندارد موجود در اذهان را زنی مستقل، محبوب، عزیز، کبریایی و دارای عظمت نشان دهد.