شهروندان افغانستان بعد از تسلط طالبان بر کشورشان که تابستان پارسال اتفاق افتاد، دور تازهای از التهاب و نگرانی از بیثباتی سیاسی و اجتماعی و البته اقتصادی در کشورشان را تجربه کردند؛ تجربهای که یک بار دیگر راه کوچ را پیش روی هزاران تن از آنها قرار داد و بسیاریشان را رهسپار همسایه غربی کرد.
در روزهایی که طالبان ایالت به ایالت در افغانستان پیش میرفت، فوج فوج شهروندان افغانستانی راهی ایران بودند و به گفته «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه روزانه پنج هزار زن، کودک و مرد افغانستانی وارد مرزهای ایران میشدند؛ به طوری که به گفته او طی چهار ماه تعداد آوارگان جدید در ایران به حدود ۸۰۰ هزار نفر رسید.
معاون پیشین رایزن فرهنگی ایران در افغانستان: جامعه ایران هرگز وارد فاز افغانهراسی به آن معنا نشدهاست، با این حال نگاه بالا به پایین وجود دارد
با توجه به این وضعیت، حضور افغانستانیها در ایران به عنوان پدیدهای دیرپا ابعادی تازه و گستردهتر یافت به خصوص که برخی ناظران و رسانهها درباره تبعات امنیتی همچون امکان ورود برخی افراد مرتبط با گروههای تکفیری به ایران هشدار میدانند.
این تحولات، نگرانیهایی را در ایران به همراه داشت و وقوع رخدادهایی مانند حمله به سه طلبه در صحن مطهر رضوی (ع) در فروردین امسال بر این نگرانیها افزود. در همین حال، برخی از «افغانهراسی» در جامعه ایرانی سخن به میان آوردند.
پژوهشگر ایرنا برای واکاوی این پدیده و بایدها و نبایدهای کار فرهنگی و بنیادین در این زمینه با «مجتبی نوروزی» معاون پیشین رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و کارشناس مسائل این کشور گفتوگو کرد. بخشهایی از این گفتوگو در ادامه آمده است؛
جامعه ایرانی هرگز وارد فاز ایرانهراسی نشده است
به گفته نوروزی، نوع نگاه ایرانی به تحولات جامعه افغانستان و مهاجرانی که از افغانستان به ایران آمدهاند طی پنج دهه گذشته فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. این نگاه در هر دوره تحت تاثیر شرایط آن دوره بوده اما هرگز وارد فاز «افغانهراسی» به آن معنا نشدهاست. حتی در دهه ۷۰ که موضوع خفاش شب اتفاق افتاد هم پدیدهای به نام افغانهراسی به وجود نیامد.
البته در مقاطعی برخی رسانهها با اهدافی خاص تلاش میکنند که به مساله افغانهراسی دامن بزنند، اما آن چیزی که در جامعه ایرانی وجود دارد و در مقاطعی پررنگ است و در مقاطعی به دلیل کارهای فرهنگی به شدت کمرنگ میشود یا جهت عکس به خود میگیرد، نوعی نگاه از بالا به پایین به جامعه مهاجران است.
این نگاه از بالا به پایین تحت تاثیر مدل مهاجرت یا ترکیب جامعه مهاجران افغانستانی به ایران است. سطح پایین بودن نسل اول مهاجران سبب میشود که این نوع نگاه در جامعه ایرانی شکل بگیرد و با فراز و نشیبهای متعددی همچنان ادامه پیدا کند. این نگاه طی سالهای اخیر تحت تاثیر کارهای فرهنگی به شدت روند نزولی داشته و جامعه ایرانی به نگاه تقریبا مثبتی دست یافته و به تعاملی سازنده با جامعه مهاجران دست یافته است.
مجتبی نوروزی: هر کدام از ما تجربهای در تعامل با جامعه مهاجر افغانستانی داشتهایم که عمده این تعاملات جنبه و جلوه مثبت داشتهاست
نگاه ایرانیان به افغانستانیها متاثر از شرایط اجتماعی و اقتصادی است
عوامل تاثیرگذار بر نگاه ایرانیان به حضور افغانستانیها در ایران به چند دسته تقسیم میشود. عامل نخست، تجربه انباشته و زیسته جامعه ایرانی در تعامل با جامعه مهاجر افغانستانی است. هر کدام از ما تجربهای در تعامل با جامعه مهاجر افغانستانی داشتهایم که عمده این تعاملات جنبه و جلوه مثبت داشتهاست.
البته با حضور موج جدید مهاجران و عدمجامعهپذیری در دل جامعه ایرانی و برخی هنجارهای متفاوت اجتماعی در یکی دو سال گذشته میتوان گفت در مواجهه با مهاجران جدید، نوعی حس عدم آشنایی و نبود تعریف درست وجود دارد که سبب شده برخی نگاههای منفی شکل بگیرد.
عامل دوم، رسانهها هستند که بسیار تاثیرگذارند. هرگاه حرکت رسانهها در مسیر منفی جلوه دادن جامعه مهاجر بوده، تجربه و نوع نگاه منفی در جامعه ایرانی افزایش یافته است. در برابر، در مقاطعی که رسانهها بر جنبههای مثبت و ویژگیهای مشترک فرهنگی و تمدنی جامعه میزبان و جامعه مهاجران تاکید کردهاند، معمولا نوع نگاه جامعه به سمت و سوی مثبت پیش رفتهاست.
عامل سوم که به نظر میرسد عاملی فرعی و غیرمستقیم اما تاثیرگذار باشد، مسائل اقتصادی است. فشارهای اقتصادی سبب شکلگیری برخی جریانهای اجتماعی و رسانهای در جامعه ایرانی شده که با حضور مهاجران افغانی چندان موافق نیستند. برخی رسانهها به دنبال مقصری برای وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی کشور در میان جمعیت مهاجران هستند. این نوع نگاه در مواردی سبب شده میان ایرانیان نسبت به جمعیت مهاجر نگاه منفی افزایش پیدا کند.
کارشناس مسائل افغانستان: هرگاه حرکت رسانهها در مسیر منفی جلوه دادن جامعه مهاجر بوده، تجربه و نوع نگاه منفی در جامعه ایرانی افزایش یافته است و برعکس
احساس شکاف اجتماعی با جامعه افغانستانی مهاجر
اگرچه خطوط شکاف اجتماعی همه جا وجود دارد و میان اقوام ایرانی هم گاهی شاهد شکافهای اجتماعی هستیم، ولی احساس شکاف اجتماعی میان ایرانیها با اتباع افغانی بیش از دیگر اتباع است. جمعیت و پراکندگی هیچ ملیتی (از میان اقوامی که طی چهار دهه گذشته وارد جغرافیای جمهوری اسلامی ایران شدهاند) قابل مقایسه با مهاجران افغانستانی نبودهاست. بنابراین، معمولا نگاههای منفی یا احساس شکاف با جمعیت مهاجر افغانستانی بیشتر بوده است. در حالی که نسبت به جوامع دیگر مثل جامعه مهاجر عراقی چنین چیزی مشاهده نمیشود.
فشارهای اقتصادی و جامعهناپذیری؛ زمینهساز تشدید اظهارنظرهای معطوف به ضرورت خروج افغانها
در مورد مهمترین دلایل طرح نگاهها و اظهارنظرهای معطوف به ضرورت رفتن افغانستانیها از کشور به طور عمده دو محور وجود دارد؛ یک محور اقتصادی و مبتنی بر تحلیلی است که نشان میدهد حضور مهاجران در شرایط اقتصادی نامناسب روی اشتغال و استفاده از یارانههای مستقیم و غیر مستقیم دولتی تاثیر میگذارد. محور دوم عدم جامعهپذیری بخشهایی از جامعه مهاجری است که به تازگی وارد ایران شدهاند. این مساله نگرانیهایی را در دل جامعه میزبان ایجاد کرده است. همچنین برخی افراد هستند که نوع نگاهشان به پدیده مهاجر و مهاجرت منفی است. بنابراین تلفیق این نگاه با نگاه از بالا به پایین به جامعه مهاجر منجر به تشدید تبیین ضرورت خروج افغانها از ایران شدهاست.
تبعات امنیتی؛ نتیجه احتمالی رفتارهای افغانستیزانه
به طور طبیعی رفتارهای ضدافغانستانی در ایران میتواند به توسعه شکاف میان جامعه میزبان و مهاجر منجر شود. توسعه شکاف در کوتاهمدت میتواند تبعات امنیتی به دنبال داشته باشد. این مساله ممکن است واکنشهایی از جامعه میزبان به همراه داشته باشد که معمولا از نوع واکنشها و نگاههای مناسب و مثبتی نیستند و در دراز مدت میتواند منجر به ایجاد شکاف بیشتر و عمیقتر بین دو جامعه و ملتی شود که از دل یک تمدن بیرون آمدهاند. برای مثال آثار رفتارهای دهه ۷۰ را اکنون در دل نخبگانی که از ایران به افغانستان و یا کشور ثالث رفتهاند، مشاهده میکنیم.
رسانه در خط مقدم فرهنگسازی همسازی میان جامعه ایرانی و افغانستانیهای مهاجر
به نظر من مهمترین راهکار، راهکار فرهنگی و فرهنگسازی در هر دو سو یعنی هم در دل جامعه مهاجر(جریان جدید مهاجرت) و هم جامعه میزبان است. از طریق آموزش و فرایند جامعهپذیری میتوانیم هنجارها و ارزشهای مورد پسند جامعه ایران را به مهاجران انتقال دهیم و از سوی دیگر هم میتوانیم در دل جامعه ایرانی نوعی فرهنگسازی برای تعامل سازنده و مثبت با مهاجرین به راه اندازیم. گفتنی است که در این زمینه رسانهها در خط مقدم مقابله و مواجهه با این موضوع قرار دارند.