تهران-ایرنا- رمان «کوکو» از زبان اول شخص روایت شده‌است و این شکل از روایت موجب شکل‌گیری همزادپنداری میان مخاطب و راوی می‌شود، اما در روند داستان، کار به جایی می‌رسد که مخاطب به راوی حق نمی‌دهد و این نقطه مهم‌ترین بخش رمان است.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، سومین نشست نقد کتاب از سلسله برنامه‌های نقد پنج شنبه‌های گویه به بررسی رمان کوکو نوشته‌ نگار داوودی اختصاص داشت. این رمان توسط فرناز شهیدثالث نویسنده و شیرین ورچه نویسنده پنج‌شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۱ نقد و بررسی شد. مهدی محمدیان مجری و گوینده رادیو فرهنگ این نشست را اجراکرد.

کتاب کوکو داستانی روان‌شناختی از مشکلات افسردگی و عصیان یک زن پس از زایمان است و با روایت اول شخص نوشته شده‌است.

شیرین ورچه، نوشتن را از سال ۱۳۸۶ به شکل جدی شروع کرده‌است، او درباره چرایی این مساله توضیح داد: در دوران جوانی می‌نوشتم، اما تا زمانی که تجربه زیست اتفاق نیفتد، نوشتن نتیجه خوبی به همراه نخواهدداشت. با تشویق دیگران مجموعه داستان سرم را چسباندم روی تنشان و یک داستان بلند منتشر کردم که کتاب داستان بلند هنوز به دستم نرسیده‌است.

این نویسنده با بیان اینکه داستان کتاب کوکو در ظاهر زبان ساده‌ای دارد، به خوش‌خوان بودن رمان تاکید کرد و ادامه داد: طرح داستان مشخص است. در نتیجه درباره نکاتی از این اثر صحبت می‌کنم، یکی اینکه این کار ممکن است مولفه‌های رمان را نداشته‌باشد، زیرا فصل‌بندی ندارد؛ اما کاری به چهارچوب‌ها ندارم. این رمان روایت ذهنی و عینی است و به نوعی مشاهده راوی و روابط او است. جنبه پنهانی انسان‌ها که شاید آن را به کسی نشان ندهند، در این روایت بیان شده‌است.

ادبیات اعترافی حفره ادبیات ایران است

ورچه با بیان اینکه پیشینه فرهنگی در ایران بر اساس نگاه خیر و شری است، افزود: برای مثال می‌توان گفت در فرهنگ ما توبه داریم اما اعتراف نداریم. ادبیات اعترافی حفره ادبیات ایران است.

این نویسنده با اشاره به رمان‌هایی که در آن‌ها زبان شخصیت با مولفه‌های زیستی همراه نیست، گفت: نکته قابل توجه کوکو این است که زبان با موقعیت داستان هم‌خوانی دارد. داستان کوکو به همین دلیل حس باورپذیری را به مخاطب می‌دهد.

 ورچه با اشاره به بخش دیگر داستان که مربوط به راوی و نشان‌دهنده تاثیر خانواده و پیشینه زیستی بر اندیشه و تفکر او است، ادامه داد: شاید همه ما در زندگی بدون اینکه متوجه باشیم تحت تاثیر مسائل مذهبی و اخلاقی باشیم. این اتفاق خواه‌ناخواه ممکن است با شدت و ضعف برای هر کسی اتفاق بیفتد. اما همان‌طور که ما نمی‌دانیم شخصیت این داستان چرا این کارها را می‌کند، به نظرم خود شخصیت هم مطلع نیست؛ اصل مطلب را متوجه نیست و برایش وضوح ندارد و با رفتارهایی که به نظر کودکانه می‌آید ستیز خود را شروع می‌کند.

این نویسنده با اشاره به استفاده نامناسب از کاربرد رویابینی در این رمان، بیان کرد: این بخش‌های داستان، اتمسفر خواب را داشت اما در آن‌ها تنوع وجود نداشت.

ضعف گفت‌وگو یکی از مشکلات جامعه است

فرناز شهید ثالث منتقد بعدی بود. او با بیان اینکه یکی از ضعف‌های جامعه، شکل‌گیری گفت‌وگو در آن است، بیان کرد: در گفت‌وگو ضعیف هستیم البته اگر نگویم که نمی‌توانیم گفت‌وگو کنیم. ضعف گفت‌وگو یکی از مشکلات جامعه است. در چنین شرایطی خواندن رمان می‌توان به جامعه کمک کند، زیرا ویژگی رمان این است که بتوانیم خود را جای دیگری قرار بدیم و آستانه صبر ما را بالا می‌برد و این را در جامعه نیاز داریم. در نتیجه با معرفی رمان سعی می‌کنم بر جامعه تاثیر داشته‌باشم. البته باید بدانیم که این روند زود بازده نیست.

این نویسنده بررسی رمان و شکل‌گیری گفت‌وگو درباره آن را اقدامی مهم در جامعه مهم دانست و ادامه داد: کاری که می‌خواهم انجام دهم بررسی رمان است. نقد، ساختار تخصصی خود را داد، چیزی که در جامعه کم داریم معرفی ادبی رمان است. مخاطب باید در نتیجه مواجهه با معرفی رمان و مطالعه آن، سلیقه خود را بشناسد و بتواند آن را ارتقا دهد.

شهیدثالث با اعلام اینکه داستان‌ها و رمان‌هایی که بر اساس واگویه‌های زنانه نوشته شده‌اند، سلیقه شخصی او نیستند، بیان کرد: علاقه‌ای به خواندن رمان‌های روزمره ندارم. وقتی رمان کوکو را شروع کردم فکر کردم که قرار است زجر بکشم تا تمام شود، حدود 30 صفحه از رمان را خواندم و دیدم که کشش دارد و متوجه‌ شدم آن را با علاقه می‌خوانم. از این پس فاکتورها و المان‌هایی را که در رمان وجود دارد و به من کمک کرد تا رمان را فارغ از مسائلی که آن را جنسیتی کرده‌بود، بخوانم، ثبت کردم.

نویسنده در نقطه‌ای که کلیشه‌ها را می‌شکند

او مهم‌ترین اتفاق در این رمان را شکسته شدن کلیشه‌ها اعلام کرد و توضیح داد: مخاطب متوجه می‌شود  قرار نیست مادری مانند بخش عمده‌ای از مادرها که در رمان‌ها و فیلم‌ها می‌بینیم خود را فدای کودکان و زندگی کند. نویسنده در نقطه‌ای که کلیشه‌ها را شکسته آگاهانه و ظریف این کار را انجام داده‌است.

این نویسنده با اشاره به داستان که از زاویه اول شخص نوشته شده‌است، گفت: راوی، داستان را توضیح می‌دهد. زاویه اول شخص برای مخاطب همذات‌پنداری بیشتری به وجود می‌آورد. اما جایی مخاطب به اینجا می‌رسد که مخالف راوی می‌شود، این نقطه طلایی رمان است. موفقیت نویسنده اینجا است، زیرا درعین حال که مخاطب راوی را می‌فهمد اما به او حق نمی‌دهد و می‌گوید که تو مریض هستی!

وظیفه رمان نشان دادن پاسخ نیست

به گفته شهید ثالث رمان کوکو زبان متناسبی دارد. یکی از کارهایی که نویسنده برای شخصیت‌پردازی به درستی انجام داده این است که از زبان استفاده به‌جا و درستی کرده‌است. به یاد ندارم که اشتباه داشته‌باشد. نویسنده، با کوتاه کردن جمله‌ها این هدف را به خوبی اجرا کرده‌است.

او ادامه داد: نویسنده از مشکل روحی صحبت می‌کند، فکر می‌کنم یکی از کارهایی که نویسندگان انجام می‌دهند این است که به یکدیگر و جامعه برای فهم بهتر مسائل کمک می‌کنند. در این رمان درباره مساله‌ای صحبت می‌شود که شاید همه با این دقت و توجه به آن نگاه نکرده‌باشیم. زیرا برای رسیدن به این حد از دقت، باید نسبت به مساله پیش آگاهی داشته‌باشیم. شخصیت گلنار متوجه این مساله نیست، اما روزبه آگاه است. حمایت‌هایش به این معنی نیست که نمی‌فهمد، اما گلنار نمی‌تواند با روزبه ارتباط برقرار کند. شاید این شخصیت می‌تواند نماد هر کدام از ما در جامعه باشد. اینکه رابطه ما با اطرافیان قطع است، کمک نمی‌گیریم. حتی نمی‌داند که مشکل دارد این یک تصویر کلی از جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم.

او ادامه داد: هر کدام از ما احساس می‌کند که رفتار و اندیشه خودش درست است، در نتیجه در جامعه حق به جانبی زندگی می‌کنیم. در این رمان مخاطب وارد لایه‌ها عمیق‌تر روانی می‌شود و می‌تواند نشان دهد برای گذشتن از این مساله چه کار باید انجام داد. باید توجه داشت وظیفه رمان نشان دادن پاسخ نیست بلکه رمان زمینه را مهیا می‌کند تا مخاطب به این مسائل فکر کند.

نمایش لحظه‌ای که زن از مادربودن گریزان است

نگار داوودی با تاکید بر اینکه در تالیف این رمان سعی داشت تا به وظیفه خود به عنوان نویسنده عمل کند، ادامه داد: سال‌ها داستان کوتاه نوشتم و این نخستین تجربه من از نوشتن رمان است. چیزی که کتاب شد، تمام آن‌چیزی است که از زن بودن دیدم، شنیدم و بلد بودم؛ خواستم این مسائل را انتقال دهم.

این نویسنده با اشاره به دیدگاه جامعه نسبت به زنان توضیح داد: انتظار می‌رود زن‌ها همه چیز را بلد باشند، خواستم لحظه‌ای را به نمایش بگذارم که زن احساس می‌کند از مادر بودن و زن بودن گریزان است. این اتفاق ممکن است به صورت طبیعی برای هر فردی اتفاق بیفتد. باید این بار سنگین را از دوش زن‌ها برداشت.

نویسنده رمان کوکو با بیان اینکه یک‌سال و نیم با این رمان زندگی کرده‌است، ادامه داد: به نظرم پایان کتاب خوش نبود، زیرا نشان دهنده تسلیم شدن دربرابر زندگی بود. این پذیرش گاهی دردناک است. گاهی زن چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارد و در نهایت چیزی که زن را نجات می‌دهد این است که تسلیم شود و در نهایت غریزه مادرانه او را نجات می‌دهد.

این نویسنده با تاکید بر این نکته که همه در نقد و اظهار نظر درباره رمان آزاد هستند، افزود: باید توجه داشت، نمی‌توان شرایط روانی شخصیت داستان را افسردگی نامید، زیرا این زن پا را فراتر گذاشت و عصیان کرد.