به گزارش ایرنا، شاید بتوان گفت حال فوتبال ایران هیچوقت تا این حد بد و وخیم نبوده است. علائم حیاتی آن تا حد زیادی کاهش پیدا کرده و به صفر میل میکند. به هر طرف که نگاه میکنیم با چالشها و مشکلات بزرگی روبرو هستیم و نکته غمانگیزتر این است که تلاشی از هیچ سویی برای رفع این مشکلات وجود ندارد. همه در سمتهای خود به دنبال منافع شخصی هستند و کسی به فکر خودِ فوتبال نیست.
سرپرست فدراسیون به دنبال رئیس شدن
حضور میرشاد ماجدی به عنوان یک فرد فوتبالی، بارقه امیدی را دل برخی از دوستداران فوتبال به وجود آورد مبنی بر اینکه یکی از جنس خودشان بر مسند کار نشسته و در مدت زمانی که زمام کار را بر عهده دارد، میتواند به اوضاع تیم ملی سروسامان بدهد. در واقعیت اما اتفاق دیگری رخ داد. تمام تلاشها پیرامون حفظ صندلی و بقای دائمی در ساختمان سئول بود. تیم ملی در پنجره خردادماه فیفادی بدترین مدل آمادهسازی را داشت و اوضاع خودِ تیم هم تعریفی ندارد و دو دستگی و عدم اتحاد سراسر آن را گرفته است. با این وجود لابیها برای ماندن با قدرت ادامه دارد.
هیئترئیسهای که در جای خودش نیست
اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال هم به نوعی دیگر در زمین سرپرست بازی میکنند. آنها هم برای حفظ صندلی دست به هر کاری زدهاند. این گروه نه چندان بزرگ، مدام با یکدیگر در درگیری و قهر بودهاند. چه آنها که رفتند و چه آنها که هستند در این ماجرا به یک اندازه مقصرند و نمیتوان تفاوتی بین آنها قائل بود. مشکلات فوتبال ایران روز به روز زیادتر میشود و اعضای هیئت رئیسه بیتوجه به آن درگیر مسائل پیش پا افتاده و غیر ضروری هستند.
نامزدهایی با کارنامه درخشان!
وقتی نگاهی به نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال میاندازیم، به ناامیدیمان افزوده میشود؛ کسانی که پیش از این هم در این پست و یا سمتهای دیگر تواناییهای درخشان خود را به رخ کشیدهاند! عملکردی که آثار آن همچنان متوجه فوتبال ایران است. کسانی که بدون برنامهای خاص و صرفا برای حضور در راس فدراسیون و نفر اول بودن در این فوتبال، لابی میکنند، وعده میدهند، گذشته را به دست فراموشی میسپارند و احتمالا بعد از آن هم، همان آش و همان کاسه.
تیم ملی فوتبال و اتحادی که از بین رفت
یکی از معدود دلگرمیهایی که در چند سال اخیر در تیم ملی فوتبال ایران وجود داشت، اتحاد و یکپارچگی و رفاقتی بود که بین بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران موج میزد. ماجرایی که به وضوح مشخص بود و روی نتایج تیم ملی هم اثر خود را نشان داده بود. حالا اما از این اتحاد هم خبری نیست. تیم ملی به دو دسته تقسیم شده و بازیکنان روبروی یکدیگر قرار گرفتهاند. چیزی تا آغاز جام جهانی باقی نمانده و برطرف کردن کدورتهای به وجود آمده کار دشواری است.
مقبولیت آقای سرمربی از دست رفت
دراگان اسکوچیچ با وجود نتایج خوبی که در تیم ملی فوتبال ایران گرفته همیشه مورد نقد قرار گرفته است. او در یکی ۲ ماه اخیر تا آستانه برکناری پیش رفت اما بازهم حداقل تا برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال در پست خود باقی ماند. با این وجود رفتار اسکوچیچ و صحبتهایش در قبال دو دستگی به وجود آمده در درون تیم ملی، خیلی از موافقین خودش را هم ناامید کرد. انتظار میرفت دراگان بتواند مقبولیت در خطر قرار گرفته خودش را احیا کند اما این اتفاق رخ نداد. او میخواهد هر طور شده در جام جهانی سکاندار تیم ملی باقی بماند.
پیشکسوتان منفعتطلب
شاید در هیچ کجای دنیا به اندازه فوتبال ایران، پیشکسوتان حضوری به این شکل پررنگ در رسانهها ندارند. پیشکسوتانی که روزی خودشان در میان گود بودند و از شرایط مطلع هستند اما اظهارات ضد و نقیضشان در سالهای اخیر باعث شده تا اعتماد مردم و فوتبالدوستان نسبت به آنها سلب شود. پیشکسوتان سرشناسی را داریم که نسبت به یک شخص و یا گروه در برهههای زمانی مختلف اظهارنظرهای کاملا متفاوت داشتهاند. روزی با آنها همراه بوده و تمجید کردهاند و چندی بعد به شکلی باورنکردنی موضعشان کاملا تغییر کرده است. برخی از آنها صرفا علاقه به حضور و به قول خودشان خدمت دارند، حالا در هر پستی؛ گاه پستهای مطرح و شناخته شده و گاه سمتهای عجیب و مندرآوردی.
رسانههایی که نمیتوانند بیطرف باشند
نقد بعدی متوجه همکاران رسانهای است. رسانههایی که در بُعدهای مختلف فعالیت کرده و اصل بیطرف بودن را فراموش کردهاند. آنها برای حمایت از گزینههای مدنظر خود در سمتهای گوناگون و حمله کردن به جبهه روبرو از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند. از طرفی برای به دست آوردن چند کلیک بیشتر در فضای مجازی و یا فروش چند عدد بیشتر از روزنامههای خود دست به انتشار هر مطلبی، از سوی هر کسی زده و به تبعات آن توجهی نمیکنند.
فوتبال ایران در بدترین وضعیت ممکن است. چیزی که شبیهش را پیش از این ندیدهایم. مسائل سختافزاری، نبودن وی.اِی.آر/VAR، زمینهای نامناسب، کیفیت پایین بازیهای لیگ، بدهیهای ناتمام باشگاهها، پروندههای فراوان در فیفا و ... تنها بخشی از مشکلاتی است که سالیان سال است با آن درگیر هستیم و چارهای برای آن وجود ندارد. ما اکنون در روز صفر قرار داریم. روزی که نمیتوان نسبت به فردایش امید چندانی نداشت؛ این موقعیت کنونی فوتبال ایران است. فوتبالی که توسط منفعتطلبها احاطه شده است.