به گزارش روز دوشنبه ایرنا به نقل از اسپوتنیک موندو، پنج ماه از آغاز جنگ اوکراین میگذرد و تراز این تقابل، بیش از آنچه تصور میشد برای غرب، منفی است. فراتر از دستاوردهای نظامی طرفین درگیری، جنگ اوکراین نشان داده است در جهانی از وابستگیهای تنگاتنگ و در هم تنیده زندگی میکنیم.
در ادامه این گزارش آمده است: جنگ اوکراین اثبات کرده که تاریخ انقضای عصر یکجانبهگرایی آمریکا به سر رسیده و صحبت از این مسئله، صحبت از امری مربوط به گذشته است. دیگر در عصر جنگ سرد زمانی که جهان تحت دوگانگی دیکتههای شرق و غرب اداره میشد، زیست نمیکنیم. در یک اقتصاد جهانی شده، اتحادها و همکاریهای چندجانبه ضروری است. این همان مسئلهای است که رهبران آمریکا و اتحادیه اروپا از فهم آن ناتوان بودهاند و در تلاش برای به انزوا کشاندن روسیه، طناب بر گردن خود انداخته و عرصه را به خود تنگ کردهاند.
جنگ میان مسکو و کییف در خاک اوکراین و جغرافیای مشخص این کشور اروپای شرقی در حال وقوع است اما وابستگی متقابل که زاییده عصر جهانی شدن است، همچون سلاحی نامرئی، سراسر جهان به ویژه توسعهنیافتهترین نقاط این کره خاکی را هدف قرار داده است و فراتر از خرابیهای اوکراین، بسیاری نقاط جهان از جمله آمریکای لاتین و آفریقا را به سرزمینهای جنگزده تبدیل کرده و یا احتمالا تبدیل خواهد کرد.
کارشناسان در گفتوگو با اسپوتنیک موندو تاکید کردند، درگیری مسکو- کییف نقطه عطفی است که تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی گستردهای را نشان میدهد که از زمان فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ میلادی رخ داده است. و البته این نیز خود پیامد مستقیم امری است که کرملین به صورت علنی محکوم کرده است: توسعهطلبی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، بازوی مسلح غرب که در سال ۱۹۴۹ میلادی با هدف محافظت از خود در مقابل آنچه تهدید اتحاد جماهیر شوروی تلقی میکردند، تشکیل شد.
«میشل بالدراس» تحلیلگر بینالمللی گروه مطالعات اوراسیا معتقد است: درگیری در اوکراین ایجاد شد و با شکلدهی به روابط و شرایط میان غرب و روسیه ادامه خواهد یافت. این امر مسئلهای تاسفبرانگیز است چرا که روابط میان روسیه و اوکراین، تاریخی بوده و سابقه آن نه فقط به شوروی سابق بلکه به دوران امپراطوری باز میگردد. وضعیت حاضر نشان میدهد که یکی از بزرگترین خطرهای این درگیری، احتمال تبدیل شدن به یک تنش هستهای است.
تنشهایی که میان کییف و مسکو کلید خوردهاند این موضوع را آشکار ساختند که جهان تغییر کرده است، ایالات متحده آمریکا از قدرت هژمونیک قبل برخوردار نیست و اتحادهای منطقهای با توان مقابله و حتی با قدرتی بیشتر از توان اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا و متحدانش ایجاد شدهاند.
«آلخاندرو سالگو والنسیا» کارشناس ژئوپلیتیک خاورمیانه از دانشگاه ملی مکزیک میگوید: درگیری در اوکراین نقطه عطف تاریخی است که باعث میشود مردمان عادی بفهمند جهان دیگر مثل قبل نیست. آمریکا و متحدانش نتوانستهاند تلاش نظامی روسیه را شکست دهند و بر همگان روشن شد که دولت «ولادیمیر پوتین» از حمایت اکثریت جامعه روسیه برخوردار است.
این تحلیلگر مکزیکی میافزاید: اوکراین مظهر این است که جهان تکقطبی از مدتها قبل مرده بود. در حال حاضر هیچ متفکر میانهرویی وجود ندارد که ایالات متحده را قدرت اصلی بداند. دلیل این امر ساده است چرا که آمریکا نه از لحاظ اقتصادی، نه نظامی و نه حتی سیاسی قدرت برتر نیست.
«رائول روآ کوری» نویسنده و دیپلمات کوبایی نیز معتقد است: انحطاط ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی، سالها پیش آغاز شده و شکست این کشور در ویتنام، افغانستان، عراق، لیبی و سوریه موید آن است. تنها ابرقدرت بازمانده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای به اصطلاح سوسیالیستی اروپا، در دهههای اخیر بدون وقفه شاهد از دست رفتن قدرتش بوده است.
انزوای آمریکا در سطح جهان و به ویژه در سازمانهای بین المللی، ظهور قدرتهایی چون چین و روسیه به عنوان تهدیدهایی اقتصادی و ژئوپولیتیک در سیاست خارجی آمریکا، تکیه مکرر روسای جمهور آمریکا به ابزار جنگ و تحریم و تهدید علیه کشورهای مغضوب و بی اثر شدن و نخنما شدن این ابزار در طول زمان، جنگ تجاری و رقابت در حوزه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی چین و آمریکا، مشاهده شکلگیری هستههای مقاومت در سایر کشورها، جنگهای بیسرانجام از جمله در عراق و افغانستان، تضعیف قدرت دیپلماتیک، بیماری کووید-۱۹ و ناتوانی آمریکا در مهار این بیماری، افزایش خشونتها و تیراندازیهای مرگبار در داخل آمریکا، افزایش پدیده تبعیض نژادی و اعتراض های گسترده به آن تنها بخشی از عواملی است که نشان میدهد روند افول آمریکا در سالهای اخیر رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته و از وقوع تغییرات در توازن قدرت جهانی خبر میدهد.
اعمال یکجانبه تحریم با هدف ایجاد خفقان اقتصادی و انزوای سیاسی همواره شاخصه اصلی سیاستهای آمریکا علیه کشورهای مغضوب خود بوده است. سیاستی که آمریکا علیه روسیه نیز به کار بسته و کشورهای اتحادیه اروپا را با خود همراه کرده است. اکنون پنج ماه از جنگ اوکراین میگذرد و روسیه در تقویت هر چه بیشتر روابط با دولتهای دوست و مقاومت در برابر اقدامات غرب گام برداشته است. تحریمها علیه انرژی روسیه اگر چه با هدف زمین زدن این کشور انجام شد اما واقعیت این است که اروپا در باتلاق تحریمها علیه منابع انرژی گرفتار شده است.