به گزارش روز سه شنبه ایرنا، این رسانه در مقاله ای تحلیلی به قلم «سیمون واتکینز» نویسنده و روزنامه نگار مالی نوشت: پوتین هفته گذشته در دومین سفر خارجی خود از زمان دستور حمله به اوکراین به ایران سفر کرد و قبل از ورود او به تهران، شرکت دولتی گازپروم روسیه یک یادداشت تفاهم به ارزش ۴۰ میلیارد دلار آمریکا با شرکت ملی نفت ایران (NIOC) امضا کرد که بخشی از برنامه گسترده تر برای افزایش همکاری بین ایران و روسیه است.
به نوشته این رسانه، این یادداشت تفاهم بر پایه موضوع های مورد بحث در ژانویه گذشته بین پوتین و ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران و دیدار الکساندر نواک معاون نخست وزیر روسیه در اوایل ماه ژوئن بوده است.
این رسانه پس از تحلیل و بررسی این دیدارها آنها را برای بحران کنونی گاز در جهان بسیار مهم ارزیابی کرده است.
این گزارش می افزاید: از دیگر تعهدات این یادداشت تفاهم، تعهد گازپروم برای کمک کامل به شرکت ملی نفت ایران با توسعه میادین گازی کیش و پارس شمالی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار است و در آن جزییات پروژه ۱۵ میلیارد دلاری برای افزایش فشار در پروژه کلان میدان گازی پارس جنوبی در مرز دریایی ایران و قطر آمده است.
به گفته منابع خبری ایران، گازپروم علاوه بر این، در تکمیل پروژه های مختلف گاز طبیعی مایع (LNG) و ساخت خطوط لوله صادرات گاز مشارکت خواهد داشت.
این رسانه مدعی شد این پروژه توسط کرملین طراحی شده است تا کنترل بیشتری بر ذخایر گازی ایران در آینده داشته باشد که ممکن است قبل از این که به شمال اروپا برسد برای کمک به کاهش کمبود ناشی از عرضه کنونی گاز در آینده، به اروپای جنوبی منتقل شود.
روسیه با درگیر شدن عمیقتر در میدان عظیم گازی پارس جنوبی، خود را درجایگاهی برای مختل کردن عرضه LNG که از قطر خارج میشود و به مقصد اروپا روانه می شود، قرار داده است.
میدان پارس جنوبی به مساحتی به وسعت ۳۷۰۰ کیلومتر مربع، از بزرگترین مخزن گازی جهان است که دستکم ۱۸۰۰ تریلیون فوت مکعب گاز و حداقل ۵۰ میلیارد بشکه میعانات گازی طبیعی را در خود جای داده و ۶ هزار کیلومتر مربع باقیمانده میدان شمالی متعلق به قطر است. با توجه به علاقه مداوم حامیان روسیه و چین ، به فاز ۱۱ گازی پارس جنوبی که همواره بحث برانگیز است، این امر اهمیت ژئوپلیتیکی گستردهتری پیدا میکند.
این گزارش افزود: علاقه گازپروم برای گسترش توانمندی گاز طبیعی مایع ایران دقیقا در شرایطی رخ می دهد که افزایش عرضه این محصول برای کشورهای اروپایی برای جبران کمبودهای ناشی از گاز روسیه حیاتی است.
این راهبرد روسیه بر اساس ترکیبی از موضوعات از افزایش فشارهای بر دشمن و منتظر ماندن برای تسلیم شدن آن است.
این گزارش با اشاره به مخالفت ها در آلمان با پیشنهاد کمیسیون اروپا درباره کاهش مصرف گاز به میزان ۱۵ درصد برای کاستن از کمبودهای ناشی از عرضه این محصول روسیه نوشت: کرملین از همان ابتدای صحبتها درباره ممنوعیت واردات گاز از روسیه می دانست که، آلمان - رهبر بالفعل اتحادیه اروپا (EU) و شعبه اجرایی آن، کمیسیون اروپا (EC) - نمیخواهد ارتباط خود را با واردات از این کشور قطع کند.
در واقع، آلمان برای مدتی پس از تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه، کمتر نگران توقف واردات نفت و گاز از روسیه بود و بیشتر نگران این بود که چگونه به بهترین نحو پرداخت هزینههای آنها را ادامه دهد تا روسیه مانع از واردات این محصول به بهانه مشکل بازپرداخت ها نشود.
روسیه اکنون بیشتر از قبل حمله به اوکراین، درامد صادارت از انرژی دارد و ارزش روبل به بالاترین رقم در هشت سال گذشته رسیده است.
این رسانه با اشاره به این که ایران پس از روسیه دومین ذخایر بزرگ گاز در جهان را دارد و سال هاست برنامه هایی برای بهره برداری از آن در نظر گرفته شده است به تلاش هایی اشاره کرد که برای احیای برجام صورت می گیرد و نوشت: آلمان که به همراه دیگر کشورها امضاکننده این توافق بود هرگز میل به لغو این توافق نداشت. چنین تمایلی در فرانسه، روسیه و چین نیز وجود نداشت.
سیمون واتکینز در بخشی از مقاله خود آورده است: همانطور که در کتاب جدیدم در مورد بازارهای جهانی نفت به طور عمیق تحلیل شده است، هدف واقعی با تلاش برای ایجاد شکاف دیگری بین رهبر بالفعل اتحادیه اروپا - آلمان - و ایالات متحده، افزایش فشار بیشتر در تلاشهای ۷۰ ساله خود برای نابودی ناتو است که پوتین شخصاً آن را مسئول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میداند.
نویسنده درادامه آورده است: برای پوتین منابع نفت و گاز روسیه همیشه مکانیزمی کلیدی بوده است که روسیه از طریق آن می تواند نخست کشورهای سابق عضو شوروی سابق را با خود همسو کند، دوم تضمین کند که کشورهای اصلی اتحادیه اروپا و به ویژه المان قصد ندارند بیش از حد در تعاملات روسیه با بقیه کشورهای غیرعضو دخالت کنند و سوم دکترین دفاع جمعی ناتو را در مواقع حمله به یک کشور تضعیف کند. روسیه در نهایت به دنبال آن است تا با استفاده از چشم انداز عرضه انرژی در شرایطی که به نفع این کشور است ابتدا آشوب و بی نظمی ایجاد کند و بعد از قدرت خود برای بی ثباتی بیشتر در کشورها استفاده کند.