به گزارش خبرنگار ایرنا ، از اواخر ذی الحجه بیرق های سیاه ،المان عزای حسینی در کوی و برزن شهرها و روستاهای گیلان شده است و مردم با همه دشواری های اقتصادی در تدارک ادای نذر و سخاوت هستند ؛نوای تعزیه و بانگ جرس کاروان محرم بر فضای کشور مستولی شده و هر یک از اقوام به رنگ و مطابق آئین و فرهنگ دیارش، سوگوار است و گیلان نیز در هر گوشه اش به سبک و آئینی، پاسدار محرم شده است.
غالب آئین های محرم گیلان رنگ کهن دارند؛ از طشت گذاری غرب گیلان تا علم بندی ماسوله در غروب ششم محرم، از تعزیه عاشورای ضیابر تا چهل منبر لاهیجان، از علم واچینی شاه شهیدان تا کرنانوازی رودسر، همه و همه بر سترگی قیام امام حسین (ع) پایدارند و بر این اتفاق هم عقیده اند که این حادثه چنان عظیم است که قرن هاست مردمان این سرزمین این واقعه را می سرایند و گوشه گوشه این دیار، هر قوم به رنگی و آئینی این ایام را پاس می دارند.
میهمان نوازی خصیصه ایرانیان است و گیلانیان در این خصیصه پرآوازه اند و در ماه محرم این ویژگی نماد و نمونه است؛ بطوریکه نثار و مجمع بران در شرق گیلان بصورت آئین درآمده و بر اساس پاسداشت این آئین درهای خانه ها در شب های تاسوعا وعاشورا به روی عزاداران حسینی باز است و خانواده ها با نثار غذا پذیرای میهمانان حسینی می شوند.
روستائیان در این مراسم براساس نذری که دارند غذاهای محلی چون فسنجان، شیرین خورشت ،کوکو ،خورشت آلو قیصی و ... را پخته و در مجمع( سینی های بزرگ مسی)چیده ، روی سر جوانان قرار می دهند و به مسجد روستا روانه و با آن غذاها عزاداران حسینی را اطعام می کنند و با این کار عشق و ارادت خویش را به سرور و سالار شهیدان ابراز می دارند.
بر اساس این آئین ، مردان در مساجد گرد هم آمده و هر چند نفر دور یک مجمع نشسته و ازغذاهای نذری حسینی تناول می کنند.
اگرچه مجمع بران کهن آئینی در شرق گیلان است که به پاس سخاوت مردمان این سرزمین از شب نخست محرم تا سومین روز شهادت امام حسین (ع) انجام می شود و روستائیان با غذاهای محلی و برنجی که برآمده از دسترنج خویش است بر اساس نذری که دارند عطرگستر غذاهای محلی و پذیرای عزاداران حسینی می شوند؛اما نثار و بخشندگی ویژگی اغلب کهن آئین های محرم در گیلان است.
علم بندی ماسوله
علم بندی در ماسوله، آئینی است که بی تردید یکی از زیباترین مراسمی است که نه در استان بلکه مورد توجه بسیاری از مردم کشور و سرزمین های دور قرار دارد و مراسمی است که هر ماسوله ای در هر کجای دنیا باشد بنا به اعتقاد خویش تلاش می کند تا در این مراسم حضور یابد؛در این روز ماسوله ای ها از هر گوشه و کنار کشور و چه بسا خارج از کشور در موطن کهن خویش جمع می شوند تا آئینی از سر اعتقاد و معرفت و اخلاص بجا آورند و نذر خویش که بی تردید بر مبنای نثار و یاری است ادا کند .
ماسوله ای ها در چهار محله مسجد بر ، خانه بر، کشه سر و اسد محله جمع می شوند و جمعیتی هزارهزار روانه بقعه عون ابن محمدبن علی (از نوادگان حضرت علی(ع)) می شوند تا هریک در میان ضجه سنج ها و فریاد 'میر علمدار نیامد' علم محله خویش تحویل گیرند و راهی کوی خود شوند ...
عطر بخشندگی و سخاوت فضای ماسوله را پر می کند و جمعیت به سوی گنبد و مناره ای به رنگ سبز تیره روانند و تا به بقعه می رسند، شیون سنج و زنجیر بیش می شود و کهن زنانی و جوانانی که تا پیش از محرم بر بام خانه ای که حیاط خانه ای دیگر بود رو به وسعت طبیعت رنگ به رنگ با قلاب نقش می ساختند؛ اینک اشکها به گوشه چارق پاک می کنند و تا بر تالار مسجد علمها بر دوش نمایندگان چهار محله نهاده شود، نیت ها خالص می کنند و دعا می کنند.
علمهای محلات چهارگانه، توسط هیأت امنای هرمحله ، در داخل بقعه متبرکه عون ابن علی (ع) با نمادهایی عاشورایی ملبس می شوند و جمعیت با فریاد «ای اهل حرم میر علمدار نیامد... علمدار نیامد... علمدار نیامد» نخستین علم را به دسته 'مسجد بر' - به احترام وجود بقعه- می بخشند و غوغای جمعیت، و دسته های دیگر به نوبت در گردشی سالانه ، علم های خود را از پنجره بالای بقعه دریافت می کنند اما طبق سنت های قدیمی ، هر محله چند علمدار از خانواده های اصیل، ریشه دار و قدیمی دارد که وظیفه علمداری ، نسل به نسل به آنان رسیده است.
علمها ، ماسوله را تا رسیدن به مساجد محله ها در دستان علمداران و زمزمه جاری نوحه خوانی و در حلقه عزاداران ، ماسوله را دور می زنند و در مسجد خود می مانند تا عاشورا که در مراسمی خاص دوباره به بقعه بازگردند . آئین علم بندی ماسوله سابقه کهنی دارد و بنا به روایتی ۸۰۰ سال بر آن می گذرد.
مراسم پایان از نیمه شب عاشورا با نظمی خاص از مسجدبر با حرکت دسته عزاداری آغاز می شود؛دسته محله 'خانه بر' وقتی حرکت خود را شروع می کند که دسته 'مسجد بر' از بام 'خانه بر' گذشته باشند و همینطور محله های 'کشه سر' و 'اسد محله' در انتظار دسته عزاداری 'خانه بر' و 'کشه سر' می مانند که در پی آنان ماسوله را دور بزنند و شب عاشورا را صبح کنند ...
چهل منبریان لاهیجان
چهل منبریان آئینی است که لاهیجانیان از شفق تاسوعای حسینی با برافروختن شمع و نثار برنج و خرما و قوت نذر خویش ادا می کنند؛'چهل منبر' آئینی است که سالیان سال و به نقلی از دوران صفویه، هر سال پیش از شفق تاسوعای حسینی با شور و حالی معنوی در لاهیجان برگزار می شود.
خورشید که رو به سرخی می گراید در بافت قدیمی شهر، گویی حال و هوای دیگری مستولی می شود؛مردم گروه گروه به سمت بافت قدیمی شهر، مسجد اکبریه، مسجد یمنی، مسجد چهار پادشاه و محله شهید کریمی می روند و هر چه به بافت قدیمی نزدیک تر می شویم کوچه های مارپیچ قدیمی با خانه های خشتی سرخ رنگ با سرپوش سفال باریک تر و تلالو شمع ها در آن ها بیشتر جلوه گر است.
در جلوی در هر خانه منبری - میزی با روکش پارچه ای - علم شده و شمع ها بر روی آن فروزان اند؛بر روی منبر علاوه بر شمع های فروزان، بسته های کوچک برنج و خرما نیز دیده می شود؛هر فردی که نذر چهل منبر دارد و یا نذرش برآورده شده، به چهل خانه یا مسجدی که منبری در جلویش برپاست می رود؛صاحب هر خانه که منبری بنا نهاده، بسته های کوچک برنج تهیه دیده و سینی شمع بر روی آن قرار می دهد و شخص دارای نذر، دانه ای خرما در ظرف می گذارد و شمعی می افروزد و بسته ای برنج برمی دارد.
مراسم چهل منبر از انتهای شفق تاسوعای حسینی آغاز می شود و تا پس از پایان نماز مغرب به اتمام می رسد .
گیلان - دیار آداب و آئین - هر گوشه اش نشانی ازآئین هایی دارد که هریک از آنها هرچند اندک، اما مملو فرهنگ و خوشدلی پیشینیان و غنی دانشان این سرزمین را رقم می زند؛نوای طبل ها و سنج ها به گوش می رسد و البته در این بین گاه در میان مرثیه ها، آن می شنوی که روح می آزارد و ناگاه به صفای محرم پیشینیان غبطه می خوری! محفلی بود بی ریا، روضه خوانی بود و روشنگری؛ واعظی که ساده پند می داد، آزاده روح و آزاده خوی و آزاده فکر می باید؛ و اما امروز چه می شود که سخنان مرثیه ها گاه چنان سخیف است که روح می خراشد و دل به صفای گذشته می سپاری و می گویی کاش آئین های روشنمان بیش از همه وقت نمایان باشند.
به هر روی آئین ها نمادی از اعتقادات ریشه داری است که یادگارهای پیشین است و علاوه بر اینکه بیانگر قدمت و پیشینه تاریخی جامعه مان هستند، گویای هویت فرهنگی نیز محسوب می شوند.
فرهنگ هر قوم و ملتی ترکیبی از اعتقادات، باورها، اسطوره ها، آئین ها ، مراسم و به طور کلی شیوه ها و الگوهای زندگی است که درطول تاریخ توسط پیشینیان و اجداد انسان ها ساخته و پرداخته شده و طی فرایند جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل و موجب تداوم و حفظ الگوهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه می شود.
فرهنگ مردم گیلان مانند تمامی فرهنگ های شفاهی و مردمی، در فراخنای زمان و از عناصر اسطوره ای و آئینی شکل گرفته و نمایش های آئینی، بخشی جدایی ناپذیر از این فرهنگ به شمار می رود و اجرای آئین هایی که برآیندش نثار و بخشندگی است ،نشان از الفت ضمیر مردم گیلان با آزادگی و بزرگ منشی سید الشهدا (ع) دارد.