«رقیه سعیدی» روز شنبه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا افزود: ایجاد این پایگاه اقدامی در جهت احیا و توسعه روزافزون رصدخانه مراغه به عنوان یک اثر فاخر تاریخی به شمار میرود و بر همین اساس نیز وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پس از مراجعه حضوری بنده به «طاهره قیومی» مشاور ویژه خود دستور داد تا این مسئله را به صورت جدی پیگیری کند.
وی با بیان اینکه مجموعه مدیریت شهری مراغه برای احیا و توسعه رصدخانه جدی است، اظهار داشت: در دیدار با «قیومی» نیز وجود پلانتاریوم در مراغه برای رصد آماتوری، ساماندهی محوطه رصدخانه و ظرفیتهای تاریخی آن تبیین شد تا اهمیت ایجاد پایگاه ملی برای مسئولان امر بیش از پیش مشخص شود.
به گفته وی در نهایت نیز مقرر شد تا نقشه و برآورد هزینه همراه با توجیه و سایر توضیحات از طریق اداره میراث فرهنگی شهرستان و ادارهکل میراث فرهنگی استان به مشاور ویژه وزیر ارسال شود تا موضوع بار دیگر از طریق ایشان مورد بررسی قرار گیرد.
به گزارش ایرنا احیای جایگاه تاریخی و علمی رصدخانه و بهرهگیری بهینه از این ظرفیت نه تنها جزو مطالبههای اصلی مردم مراغه، بلکه یکی از موضوعات مورد تاکید مسئولان به ویژه امام جمعه مردمی این شهرستان به شمار میرود.
خواجه نصیرالدین توسی ریاضیدان و ستارهشناس شهیر ایرانی طی قرن هفتم هجری این رصدخانه را بنا نهاد و مکتب جدیدی در تحلیل حرکت سیارهها ایجاد کرد که از آن به عنوان مکتب مراغه یاد میشود.
وی توانست حمایت لازم را برای ساخت رصدخانۀ مراغه جلب نماید و یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان را بسازد که در ساخت بسیاری از رصدخانههای جهان از رصدخانۀ پکن تا رصدخانۀ تیکو در اروپا، از آن الگوبرداری شد.
او نظریهای را مطرح کرد که به همراه توضیحات و نوشتههای تکمیلی شاگردان و همکارانش، به مکتبی در نجوم تبدیل شد که به مکتب مراغه معروف است و از آن به عنوان دورۀ پیش از کوپرنیک نیز یاد میشود.
این نظریه معروف به «جفت توسی» مرکزیت حرکت را از زمین میگرفت و ترجمه یونانی آن در کتابخانۀ واتیکان نگهداری میشد؛ جایی که کوپرنیک مدتها وقت خود را صرف مطالعه و گردآوری اطلاعاتی کرد که بر مبنی آنها، طرح خورشید مرکزی خود را تدوین کرد.
مهمترین ابداع خواجه نصرالدین توسی در حوزه نجوم نظری بود؛ از دید نجوم بطلیموسی همه حرکات سماوی باید مستدیر و یکنواخت باشد اما منجمان دوره اسلامی در بعضی موارد این اصل را با مشاهدههای خود در تناقض میدیدند؛ توسی این تناقض را در توصیف حرکات ماه با ابداع اصل «صغیر و کبیر» که بعدها به «جفت توسی» مشهور شد، حل کرد؛ این اصل به آثار سانسکریت و یونان راه یافت و بر منجمان دوره نوزایی اروپا به ویژه کوپرنیک تاثیر گذاشت.