تهران- ایرنا- فرایند توسعه از دید بسیاری محیط زیست را می‌فرساید و میراث فرهنگی و طبیعی را به مخاطره می‌اندازد. این در حالی است که پژوهش‌ها نشان می‌دهد توسعه کامل و پایدار زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و محیط فرهنگی انسان با هم مرتبط باشند.

«حفاظت مشترک از میراث فرهنگی و طبیعی ضرورتی برای دستیابی به توسعه پایدار» [۱] عنوان مقاله‌ای به قلم علی اصغر رضوانی است.

از نگاه طیفی از صاحب‌نظران حوزه فرهنگی و نیز اقتصادی، توسعه پایدار در ارتباط با شکل‌گیری تعادل در حیات انسان‌ها است و در این میان توجه به حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جایگاه ویژه‌ای دارد. ضرورت توجه به میراث فرهنگی به خصوص بعد از سیل اخیر که به بناهای تاریخی کشور آسیب‌هایی قابل‌توجه وارد ساخت بیشتر به چشم می‌آید.

نخستین گام در فرآیند توسعه پایدار، شناسایی محیط زیست طبیعی و انسانی و حفاظت از آن چه که در آن نهفته یعنی میراث طبیعی و فرهنگی است

در این ارتباط، معاون پایگاه میراث جهانی شهر تاریخی یزد نهم مرداد ماه به رسانه‌ها گفت با این که آثار شاخص این شهر آسیبی ندیده اما حدود ۲۰۰ خانه تاریخی از یک تا ۵۰ درصد تخریب شده است.

نویسنده در پژوهش حاضر اهمیت حفاظت از آثار باستانی را تبیین و بررسی می‌کند و سپس به تاثیر میراث فرهنگی و طبیعی بر دستیابی به توسعه پایدار می‌پردازد.

مشارکت مردم در حفاظت از میراث فرهنگی

 نویسنده در مقاله حاضر با بیان دلایل مختلف اهمیت حفاظت از میراث فرهنگی، بر ضرورت مشارکت مردم در این امر تاکید می‌کند و می‌نویسد: مردم باید محیط‌های طبیعی و فرهنگی را به عنوان نهاد همبستگی معنوی در اجتماعات محلی خود تلقی کنند و بپذیرند که با انهدام و تخریب محیط طبیعی، زندگی بشر به خطر می‌افتد و از طرف دیگر ویرانی میراث فرهنگی و تاریخی نیز زندگی معنوی را به مخاطره می‌اندازد.  

به نوشته این پژوهشگر، توسعه شهرنشینی و گسترش بی‌رویه و نابسامان شهرها، بی‌توجهی به مکان‌یابی صحیح تاسیسات صنعتی، آلودگی‌های زیست محیطی، خصومت‌ها و منازعات و گسترش بدون برنامه گردشگری، تهدیدی برای میراث فرهنگی و طبیعی است. در واقع روند تخریب منابع طبیعی، آلودگی‌های زیست محیطی، از بین رفتن آثار فرهنگی و یادمان‌های تاریخی، توسعه موزون را در یک کشور به توسعه ناهماهنگ سوق می‌دهد. بنابراین ضرورت دارد همه دست‌اندرکاران اعم از سیاستگذاران، مدیران اجرایی، پژوهشگران، استادکاران و هنرمندان به‌ طور واقع‌بینانه و آگاهانه به مسائل مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی و حفاظت آنها برای دستیابی به توسعه پایدار در کشورهای خود بپردازند و نهایت تلاش و کوشش خود را در راه رسیدن به اهداف مورد نظر بنمایند.

بهره‌برداری از منابع طبیعی اگرچه آثار منفی دارد و موجب تخریب محیط زیست می‌شود، اما نمی‌توان آن را متوقف ساخت، بلکه باید با پذیرش نظام خاصی از اخلاقیات با آن برخورد کرد

اخلاق زیست‌محیطی پیش‌شرط توسعه پایدار 

تمدن هر کشوری بر پایه فرهنگ مردم آن استوار است. فرهنگ نیز نمادی از ارزش‌های مادی و معنوی است و محیط هم در مقابل آن تاثیرپذیر است به یقین هویت فرهنگی افراد یک جامعه نیز تحت تاثیر محیط پیرامونی آن‌ها شکل می‌گیرد. توسعه کامل هم، زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و محیط فرهنگی انسان با هم مرتبط باشند و به این ترتیب حفظ شوند.

لازمه تحقق این هدف داشتن اخلاق زیست‌محیطی برای تمامی اقشار یک جامعه در یک کشور و در مقیاس جهانی کره زمین است. اخلاق زیست‌محیطی، رفتار مطلوب بشر نسبت به محیط زندگی او اعم از محیط طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و در صورتی که افراد یک جامعه چنین خصوصیاتی داشته باشند، شرایط لازم برای توسعه پایدار فراهم خواهد شد.

توسعه پایدار باید بتواند راهبردها و ابزار لازم را برای رفع نیازهای اساسی انسان فراهم سازد. تلفیق حفاظت و توسعه، دستیابی به عدالت اجتماعی، حفظ یگانگی بوم‌شناختی و تنوع فرهنگی از اساسی‌ترین این نیازها است.

نخستین گام در فرآیند توسعه پایدار، شناسایی محیط زیست طبیعی و انسانی و حفاظت از آنچه که در آن نهفته یعنی میراث طبیعی و فرهنگی است. اگر چه در دستیابی به توسعه پایدار عوامل متعددی نقش دارند، اما آنچه که در رابطه با میراث طبیعی و فرهنگی دارای اهمیت است برنامه‌ریزی در سطوح ملی و جهانی است و این کار مستلزم یک سیاستگذاری واقع‌بینانه و عادلانه و همکاری تمام ارگان‌های دولتی، سازمان‌ها، مراکز علمی و پژوهشی، بخش خصوصی و نیروهای کارآمد مردمی است.  

 بین فرهنگ و توسعه پیوند عمیقی وجود دارد 

توسعه کامل زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و محیط فرهنگی انسان با هم مرتبط باشند

فرهنگ نوعی رفتار با طبیعت است و تقویت هویت فرهنگی نیز گویای این نکته است که رابطه بین انسان و طبیعت یک مساله فرهنگی است و از توجه به محیط طبیعی ناشی می‌شود و چون بین تولید مادی، خلاقیت هنری، ارزش‌های معنوی و ارتباط با طبیعت پیوندی اساسی وجود دارد، حفاظت از محیط زیست که عاملی برای توسعه پایدار محسوب می‌شود، باید در قلمرو سیاست‌های فرهنگی صورت گیرد و مدیریت بر منابع طبیعی نیز باید بر مبنای ارزش‌های فرهنگی استوار باشد. توسعه کامل هم زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و فرهنگی با هم مرتبط باشند و به این ترتیب حفظ شوند. بنابراین بین فرهنگ و توسعه پیوند عمیقی وجود دارد و جدایی این ۲ از یکدیگر موجب خسارت‌های زیادی خواهد شد.

با پذیرش اخلاق زیست‌محیطی و تثبیت نوع خاصی از اخلاقیات نظری که بتواند بُعد فرهنگی را تقویت کند، آثار منفی توسعه بر محیط زیست کاهش خواهد یافت و فقط از طریق توسعه فرهنگی است که می‌توان از محیط و تمامی ابعاد آن به بهترین شکل محافظت کرد. به محض تحقق چنین امری محیط نیز به سهم خود سبب گسترش ارزش‌های فرهنگی می‌شود؛ ارزش‌هایی که می‌توان آنها را با توجه به مناسبات بین انسان و طبیعت و نظارت بر پیشرفت فنی در فرآیند توسعه ادغام کرد.

نتیجه

- به گفته نویسنده مقاله حاضر بهره‌برداری از منابع طبیعی اگرچه آثار منفی دارد و موجب تخریب محیط زیست می‌شود، اما نمی‌توان آن را متوقف ساخت، بلکه باید با پذیرش نظام خاصی از اخلاقیات با آن برخورد کرد.

- در این پژوهش روشن شد که روش‌های دستیابی به توسعه پایدار گوناگون و متفاوت‌اند. میراث فرهنگی و طبیعی از جمله عواملی هستند که به‌طور مشترک و در کنار عوامل دیگر می‌توانند سهم موثری در توسعه پایدار داشته باشند.

- امروزه تداوم حیات فرهنگی و اجتماعی انسان‌ها در صورتی امکان‌پذیر است که به اهمیت زیستگاه‌های خود پی برده و در نگهداری چشم‌اندازهای زیست محیطی خود بکوشند.

- به گفته نویسنده عامل توسعه فرهنگی می‌تواند از میراث طبیعی و فرهنگی محافظت کند و در این ارتباط، محیط نیز خود سبب گسترش ارزش‌های فرهنگی می‌شود که این امر یکی از مهمترین اهداف توسعه پایدار است.

- زمانی که افراد یک جامعه فرهنگ خود را غنی می‌سازند نسبت به لزوم حفظ میراث طبیعی و مسائل زیست محیطی خود آگاه می‌شوند. در این مورد بر نقش آموزش نیز در تمامی سطوح باید تاکید کرد زیرا آموزش موجب رشد و توسعه فرهنگی خواهد شد.

- مراقبت از میراث فرهنگی و طبیعی بخش لازم یک سیاست فرهنگی است و دولت‌ها در این خصوص می‌توانند بسیار کمک کنند و موثر واقع شوند.

پی‌نوشت

[۱] . حفاظت مشترک از میراث فرهنگی و طبیعی ضرورتی برای دستیابی به توسعه پایدار، علی اصغر رضوانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان) پاییز و زمستان ۱۳۷۹ - شماره ۲۲ و ۲۳