موج تازه مهاجرت افغانستانیها به کشورمان پس از سلطه مجدد طالبان بر قلمرو همسایه شرقی، نگرانیهایی را در خصوص تبعات ورودشان به دنبال آورد؛ نگرانیهایی به خصوص در ابعاد اقتصادی و فرهنگی.
در این میان، وقوع برخی رخدادها هم مزید بر علت میشود تا هر از چند گاهی مساله حضور مهاجران افغانستانی حساسیتهای فراوانی به بار آورد و بحثونظرهای گسترده در گفتوگوهای عمومی و فضای مجازی به راه بیاندازد.
پژوهشگر ایرنا در خصوص این موضوع با «قمر تکاوران» پژوهشگر اجتماعی در حوزه مهاجرت به گفتوگو پرداخته که شرح آن را در ادامه میخوانیم؛
آمار و اطلاعاتی که صحت آن محل تردید است و در رسانهها انتشار مییابد
در ماههایهای اخیر موجی علیه مهاجران در جامعه به راه افتاد. خوب است برای فهم مساله اول به تشریح آن بپردازیم. ابتدا کلیپهایی در سطح وسیع در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که بیشتر این کلیپها قدیمی بودند یا ارتباطی به مهاجران افغانستانی نداشتند. برخی افراد شروع به موضعگیری کردند و موضع برخی مسئولان مسالهساز شد. در این میان واقعه مشهد (فروردین ۱۴۰۱) نیز اتفاق افتاد و اوضاع را بغرنجتر و دفاع از مهاجران را سختتر کرد.
قمر تکاوران: بیشتر از اینکه ایرانیان از مهاجران افغانستانی هراس داشته باشند، این افغانستانیها هستند که دارند اینجا با ترس زندگی میکنند؛ ترس از ردمرز شدن و ترس از برخوردهای بد
پس از آن برخی رسانهها اطلاعاتی ناصحیح در این مورد منتشر کردند و به این موج دامن زدند. روزنامه جمهوری اسلامی آمار نادرستی از تعداد مهاجران منتشر کرد که منبع موثقی هم نداشت. این روزنامه ادعا کرد که تعداد مهاجران ۸ تا ۱۰ میلیون نفر است، حال آن که باتوجه به آمارهای بینالمللی و داخلی ارائه شده، تعداد مهاجران بین ۴ تا ۵ میلیون نفر است. در ادامه دیدیم علاوهبر اینکه دیگر رسانهها به آن ارجاع دادند و برای تهییج افکار عمومی از آن استفاده کردند، افراد بسیاری در استدلالهایشان برای ضدیت با مهاجران و درخواست اخراجشان از کشور از آن استفاده کردند.
از بین مطالب منتشر شده، گزارش روزنامه شرق که اطلاعات غلطی را تیتر کرده بود و نیز از واژگان بسیار ضدانسانی در گزارش استفاده کرده بود، ابزار دست مخالفان مهاجران شد. در این گزارش مهاجران را یک تهدید برای جامعه ایران معرفی کرده بودند و گرانی مسکن و بیکاری را به گردن مهاجران افغانستانی انداخته بودند. نقد جامع این گزارش در این مقال نمیگنجد.
رکنا نیز اطلاعات غلطی (چون مهاجران افغانستانی سه و نیم میلیون شغل را اشغال کردهاند) منتشر کرد. این موج رسانهای ضدمهاجران افغانستانی کمکم گسترده شد و به مکالمات روزمره بین افراد و زیست روزمره مهاجران راه یافت که بروزهایش واقعاً دردناک و غیرانسانی است.
از این سیر، دو نکته مهم را متوجه میشویم. این موج ضدمهاجر از زمان تسلط طالبان و ابتدای ورود مهاجران به ایران وجود نداشته و اخیرا ایجاد شده است. نکته دوم اینکه موج ایجادشده بیشتر از اینکه مهاجرهراسی باشد، به مهاجرستیزی شبیه است. اگر ایرانیها از آمدن مهاجران ترس داشتند همان ابتدای ورود مهاجران واکنش نشان میدادند. ما در همان زمان واکنش گسترده مردم در شبکههای اجتماعی در همدلی با مردم افغانستان را شاهد بودیم و نشان چندانی از هراس از پناه آوردن افغانستانیها به ایران نبود.
به زیست روزمره مهاجران که نزدیک شویم هم متوجه این مهم خواهیم شد که بیشتر از اینکه ایرانیان از مهاجران افغانستانی هراس داشته باشند، این افغانستانیها هستند که دارند این جا با ترس زندگی میکنند؛ ترس از ردمرز شدن و ترس از برخوردهای بد.
مهاجران افغانستانی بهعنوان مقصر اوضاع بد اقتصادی ایران معرفی شدهاند
همه میدانیم که شرایط اقتصادی ایران درحالحاضر خوب نیست. فشار اقتصادی ناشی از تورم و بیکاری امان مردم را بریده است. این مساله از ابتدای حضور افغانستانیها در ایران وجود داشته و حالا در سالهای اخیر شدت گرفته است. پیشتر هم ما شاهد چنین روندهایی بودهایم یعنی هر زمان اوضاع سختتر شده، مردم دنبال مقصر گشتهاند و فکر کردهاند اگر این کسانی را که «دیگری» معرفی شدهاند اخراج کنند، اوضاعشان بهبود پیدا میکند. پس به نظر میرسد اوضاع اقتصادی و نبود شناخت صحیح از مساله مهاجران در ایران و تاثیراتشان بر زندگی ایرانیان و رابطه فرهنگی که با ایرانیها دارند در طول تاریخ موجب شده برخی نسبت به افغانستانیها دید مثبتی نداشته باشند و چنین موجهایی بهسادگی احساسات مردم را علیه مهاجران افغانستانی بسیج کند.
آنچه ضدیت با افغانستانیها را تقویت میکند
پژوهشگر حوزه مهاجرت: برخی به خاطر اوضاع بد اقتصادی دنبال مقصر میگردند و فکر میکنند اگر کسانی را که «دیگری» معرفی شدهاند، اخراج کنند، اوضاعشان بهبود پیدا مییابد
بهطور کلی این فقط افغانستانیها نیستند که احساسات علیهشان غلیان میکند؛ اگر مهاجران عراقی یا کشوری دیگر هم زیاد شوند، این پتانسیل را خواهد داشت. افغانستانیها در سالهای حضورشان در ایران در کلیتی که بهعنوان هویت ایرانی تعریف میشود، جایگاه چندانی نداشتهاند. حال هر قوم دیگری نیز میتواند همین وضعیت را داشته باشد.
معضل ساختارهای «دیگریساز»
مساله دیگر «دیگریسازی» است که به تنشها دامن میزند. این دیگری میتواند ترک، عرب، کرد یا افغانستانی و حتی شهرستانی باشد. مشکل اصلی، ساختارهای دیگریساز است که باید ترمیم شود و تکثر و تفاوت را پذیرا شود. اگر این ساختار دیگریساز وجود نداشته باشد، افغانستانیها بهراحتی مقصر همه مشکلات شناخته نمیشوند.
اثرات امواج ضدافغانستانی در زیست روزمره مهاجران
در این موج ضدافغانستانی که به راه افتاده، افغانستانیها بهعنوان عامل گرانیها و بیکاری در ایران معرفی میشوند. به طور کلی این طور بیان شده که حضور مهاجران افغانستانی بر وضعیت معیشتی ایرانیها تاثیری منفی دارد. بهعلاوه دغدغههای امنیتی و پایین آمدن سطح فرهنگ جامعه بهخاطر بیسوادی مهاجران افغانستانی نیز بیان میشود. بر همین مبنا برخی ایرانیها برای دفاع از حریم امن کشور و زندگی بهتر خواهان رفتن افغانستانیها هستند.
میدانیم که این برداشت نزدیک به واقعیت نیست و بسیاری از این استدلالها بهدلیل نبود شناخت صحیح از مهاجران افغانستانی شکل میگیرد. با این حال این اظهارنظرهای رسانهای و دلیلهای بیپشتوانه برای بیرون کردن مهاجران، به زندگی روزمره راه پیدا کرده است. مهاجران میگویند بهخاطر هراسی که در دلشان افتاده کمتر از خانه بیرون میآیند. گزارشهای فعالان اجتماعی نشان میدهد که کودکان بسیاری دارند با این هراس دستوپنجه نرم میکنند. مهاجران میگویند در این روزها برخوردهای بد رانندگان تاکسیهای اینترنتی را بیشتر تجربه کردهاند؛ کرایه بیشتر گرفتهاند، آنها را به مقصد اصلی نرساندهاند یا با لحن درستی صحبت نکرده و برخورد خوبی با آنها نداشتهاند. زمانی که برای خرید مایحتاج روزمره رفتهاند، برخورد خوبی با آنها نشده و نتوانستهاند خرید کنند چون فروشنده و خریداران دیگر فکر میکردهاند افغانستانیها عامل گرانی اجناس هستند.
تکاوران: افغانستانیها در سالهای حضورشان در ایران در کلیتی که بهعنوان هویت ایرانی تعریف میشود، جایگاه چندانی نداشتهاند
ضرورت ارائه اطلاعات صحیح و شناسایی مهاجران
وجود اینگونه تنشها در جامعه زندگی را برای مهاجران سخت کرده و بدبینی را در هر دو طرف گسترش میدهد که میدانیم اثراتش به همینجا محدود نخواهد بود.
اولین چیزی که در وضعیت فعلی به آن نیازمند هستیم، ارائه اطلاعات صحیح در مورد مهاجران به جامعه ایران است. مهاجران بسیاری در مشاغل هجدهگانهای کار میکنند که وزیر کار چند سال پیش اعلام کرده بود ۲میلیون فرصت شغلی خالی در این مشاغل داریم.
بسیاری از مهاجران حاضر در ایران تحصیل کردهاند و ایرانیان این را نمیدانند و جامعه مهاجر را بهعنوان کارگر میشناسد. در کنار ارائه اطلاعات صحیح موجود، نیازمند شناسایی کامل مهاجران حاضر در ایران هستیم تا علاوه بر امکان ارائه اطلاعات کامل، دغدغههای امنیتی رفع شود. بهعلاوه نیاز است مانند دیگر کشورها مسائل بهداشتی و پزشکی درنظرگرفته شود و واکسنهای لازم به مهاجرانی که واکسن نزدهاند تزریق شود. به طور کلی در نظرداشتن دقیق تجربه و روند موجود در دیگر کشورهای مهاجرپذیر مهم بهنظرمیرسد.
تجدیدنظر در قوانین لازم است
در نهایت باید درنظر داشت که ریشه اصلی این مساله حمایت دولت است. بدون حمایت دولت از مهاجران افغانستانی و پذیرش واقعی آنان، این وضعیت از بین نخواهد رفت. درحالحاضر کسی که در ایران به دنیا آمده و بزرگ شده است، اقامت یکساله دارد. کسی که ۴۰ سال در ایران زندگی کرده هم اقامت یک ساله دارد و کسی که تازه به ایران آمده هم همین طور. بین این افراد باید فرقی باشد.
باید روندی جدید برای اقامت و سیر شهروندی طراحی شود و حتی میتوان در مورد تابعیت خاک تجدیدنظر کرد. پرواضح است فردی که در ایران به دنیا آمده و بزرگ شده دیگر به افغانستان برنمیگردد. او بیش از اینکه افغانستانی باشد، ایرانی است.