تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰

بجنورد- ایرنا- امروز عاشوراست و شهر غم گرفته و سیاهپوش گویا به پا خواسته تا زبان همه انسان هایی باشد که فریاد "هَل مِن ناصر یَنصُرُنی" را سر دهند.

صدای طبال‌ها دم به دم بلندتر می شود، کاش به ظهر امروز نرسیم و کاش ظهر عاشورا هرگز فرا نمی رسید و این دل خون هزار پاره نمی شد و خورشید بر سر نیزه ها طلوع نمی کرد.

اصلا چطور آسمان توانست زیر بار این غم سنگین نشکند و چگونه زمین هزار پاره نشد و هنوز دریا موج می زند و نسیم می وزد؟

واه که دریای غمت کرانه ندارد و امروز همه با پای دل می روند تا در اندوه شهادت بهترین انسان جان یا حسین(ع) بگویند و  سوره های غم تلاوت کنند.

چگونه مردم کوفه، کر و لال شدند تا عزیزترین مهمان همه دوران های تاریخ را به جرعه ای آب مهمان نکنند و چگونه کور شدند و ندیدند که در کاروان حسین(ع) همه نیکان عالم جمعند و همه اصحاب و اولاد پیامبر0ص) جمع شده اند تا عدالت را با نام بهترین جوان بهشت به دادخواهی برخیزند.

طبل‌ها می کوبند و زنجیرها به سرو سینه فرود می آید.  

به ظهر عاشورا نزدیک و نزدیک تر می شویم.

اکنون دیگر رمقی در جان لب تشنه کاروان نمانده است و هلهله دشمنان در لشکر انبوه یزیدیان بلند و بلندتر می شود، گویا هزاران گرگ گرسنه دهان باز کرده اند تا حمله کنند و بکشند.

ای وای بر ما، کاش هرگز آفتاب به بام ظهر نرسد.

کاش کوفه بیدار شود و تیرهایی که به سمت نمازگزاران کاروان حسین(ع) می رود، راه کج کنند و به صف نماز نرسند.

امروز فرات خونین شده و نینوا از آتش خیمه‌ها می‌جوشد و کربلا با گلوهای بریده، نگاه‌های در خون نشسته و عطش معنا می شود و همان روزی است که زمین و آسمان بر مظلومیت حسین(ع) شهادت می دهند.

 اکنون ظهر عاشوراست و صدای اذان بر مناره های آسمان می پیچد و عزاداران با خون دل و اشک چشم به نماز می ایستند و شهر سیاهپوش دوباره و دوباره و هزار باره به یاد می آورد که باید به لبیک حسینی وفادار ماند تا دین و عدالت برجای بماند و پرچمدار آزادگی همیشه زمان برافراشته باشد.

امروز عاشوراست و شهر سیاهپوش به عزای سالار شهیدان و امام آزادگان جهان ایستاده است تا لبیکی به بلندای تاریخ بگوید.