«بررسی فرمالیستی شعر «ارغوان» از هوشنگ ابتهاج در سه حوزه زبان، موسیقی و زیباییشناسی» عنوان مقالهای است که «محسن ذوالفقاری» استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک، «زهرا موسوی» استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک و «علی خسروی» دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک به رشته تحریر درآوردهاند و خلاصهای کاربردی از آن در ادامه آمده است؛
نگاه صورتگرایانه (فرمالیستی) به شعر ارغوان
در اوایل قرن بیستم شیوهای جدید در نقد آثار ادبی در روسیه پدید آمد که بعدها فرمالیسم (صورتگرایی) خوانده شد. گرایش این شیوه، که نوعی نقد بر پایه زبانشناسی بود، بیشتر به خود متن و اثر ادبی، بیتوجه به اجزا و عناصر بیرونی متن بود. سرآغاز این مکتب سال ۱۹۱۴ است که در این سال «ویکتور شکلوفسکی» با انتشار رساله «رستاخیز واژه» بیانیه ظهور مکتب فرمالیسم را صادر کرد.
نگاه فرمالیستی بر شعر «ارغوان» از هوشنگ ابتهاج متمرکز شده است. ابتهاج (ه. الف. سایه) یکی از چهرههای درخشان شعر معاصر است که هم در شعر کلاسیک و هم شعر نو در میان همقطاران خود، خوش درخشیده است. اگرچه از لحاظ آماری، تعداد سرودههای او در قالب شعر نو کمتر از اشعار کلاسیک اوست، بیشتر او را شاعری نوپرداز و مدرن میشناسند.
«ارغوان» یکی از اشعار نیمایی او است که از امتیازات ویژهای از جهت زبانی، آوایی و تصویری برخوردار است و همین امر باعث اعتلا و ماندگاری آن شدهاست.
فضای فکری و عاطفه حاکم بر شعر ارغوان
بدون شک زیبایی شعر محصول زیبایی واحدهای ساختاری آن اعم از روساخت و ژرفساخت است. واحدهای ساختاری شعر در بخش روساخت آن عبارت از زبان (آواها، واژگان، ترکیبها، صورتهای نحوی) موسیقی (موسیقی بیرونی، کناری، درونی، معنوی) و صور خیال است و در بخش ژرفساخت یعنی آنچه مربوط به محتوا یا درونۀ شعر است شامل واحدهای عاطفه، اندیشهای که عاطفه را شکل میدهد و همچنین موضوع یا پیام یا آنچه در ادبیات کلاسیک تحت عنوان معنی شعر مطرح است، میشود. در شعر ارغوان، توانایی و هنرمندی شاعر، زیبایی روساخت و ژرفساخت شعر را به نحو تحسینبرانگیزی در نگاه مخاطب پدید آوردهاست.
وجه تاثیرپذیری مخاطب از شعر ابتهاج آن است که او در اغلب شعرهایش از زبان تخاطب استفاده میکند. این ویژگی باعث میشود خواننده شعر، خود را در جایگاه مخاطبِ شاعر قرار دهد و فاصله میان او و شاعر کمتر شود و در نتیجه بیان صمیمی و فضای عاطفی تقویت شود. به طور کلی، میتوان گفت تصویر ابتهاج در ارغوان، تصویر انسانی دردمند و داغدار است که درد او فردی نیست بلکه از نوع دردی بشری و فراگیر است.
شعر ارغوان متشکل از ده بند است؛ بند اول آن با منادا قرار دادن ارغوان و پرسش از او آغاز میشود. شاعر در این بند عصاره و چکیده تمام شعر را گنجانده است. شعر با لحنی پرافسوس و غمناک و از سر درد و حسرت در بندهای بعدی ادامه مییابد و در چهار بند پایانی با خواهش و التماسی که البته در پس خود، امید و انتظار شاعر را نهفته دارد، به پایان میرسد.
رویکرد زبانی به شعر ارغوان
محور بررسیهای صورتگرایان، شکل و ساختار اثر هنری است که بخشی بزرگی از آن به تحلیل مولفههای زبانی اثر مربوط میشود. فرمالیستها به جای تلاش برای روانشناسی نویسنده یا خواننده میکوشند متن شعر را (به منزله ساختاری عینی و متشکل از واژه) موشکافانه تحلیل کنند تا به معنای آن برسند. معنا و ساختار و صورت در شعر چنان با یکدیگر درمیآمیزند و چنان متقابلاً در یکدیگر تأثیر میگذارند که نمیتوان این عناصر را از هم متمایز کرد.
در شعر ارغوان، عنصر مرکزی در ساختار زبانی، واژه «ارغوان» است که مورد خطاب شاعر قرار گرفته است و دیگر عناصر سخن در پیوند و هماهنگی با آن، دارای معنا و انسجام میشوند. در کارکرد ارجاعی، ارغوان نوعی درخت است که در فصل بهار میروید. مقاومت آن در برابر خشکی بینظیر است و به نور فراوان نیاز دارد و در کارکرد ضمنی، مقاومت، قوی بودن و قدرت داشتن از ویژگیهای آن است.
ارغوان در تناسبی که با دیگر عناصر طبیعی شعر چون شب، صبح، آفتاب، شمع و بهار برقرار کرده ویژگیهای فکری شاعر را نمایان ساخته است
ارغوان در تناسبی که با دیگر عناصر طبیعی شعر چون شب، صبح، آفتاب، شمع و بهار برقرار کرده ویژگیهای فکری شاعر را نمایان ساخته است. این واژهها برآمده از نگرش و نوع نگاه پدیدآورنده اثر به دنیای پیرامون خود اوست.
رویکرد موسیقایی به شعر ارغوان
سایه در شعرهایش وزن را هماهنگ با محتوای احساسی آن به کار میبرد؛ به گونهای که موسیقی شعرش برانگیزاننده احساس مخاطب در همسویی با حس شاعر است. وزن شعر ارغوان در بحر رمل (فاعلاتن) است که یکی از اوزان جویباری محسوب میشود. اوزان جویباری نرم، ملایم، آرام و لحن آنها کشیده و سنگین است و برای بیان مضامین اجتماعی و انسانی مناسب است. از آن جایی که عنصر عاطفی غالب بر شعر، غم و اندوه است که در بندهای پایانی به آرامی رگههایی از امیدواری نیز بدان راه مییابد؛ این هر دو از حالات لطیف عاطفی شاعرند که در این وزن، به بهترین نحوی نمایانده شده است.
در هفت بند از ده بند شعر ارغوان، قافیه به کار رفته است. قافیه در این شعر از نظم خاصی پیروی نمیکند و به طور پراکنده در پایان برخی از سطرهای هر بند قرار گرفته است.
آسمان تو چه رنگ است امروز ؟/آفتابیست هوا؟/یا گرفتهست هنوز؟
آسمانی به سرم نیست/ از بهاران خبرم نیست...
قصه پرداز شب ظلمانیست/ نفسم میگیرد/ که هوا هم اینجا زندانیست.
چنانکه میبینیم قافیه این شعر از نوع قافیه مردّف است. اگر قافیه کناری همراه با ردیف باشد، قافیه مردّف نامیده میشود. ردیف نیز همچون قافیه در پدیدآمدن تناسب آوایی شعر مؤثر است. ردیف در شعر ارغوان در پنج مورد از افعال ربطی (نیست، است، شده، باش) و در یک مورد ضمیر (من) است.
تکرار صامتها و مصوتها در صورتی که با محتوا و عاطفه شعر هماهنگ باشد، در القای معانی و مفاهیم و احساس شاعر به مخاطب بسیار مؤثر است. ارغوان از نظر موسیقی درونی با تکرار صامتها و مصوتها، واژهها و جناسها تقویت یافته است.
رویکرد زیباییشناختی به شعر ارغوان
در شعر ارغوان، تصاویر و صناعات ادبی، از اصلیترین عناصر انتقال احساس و عاطفه شاعر به شمار میروند. در این شعر، چنانکه زبان ساده و روان ابتهاج ایجاب میکند، مخاطب با ازدحام تصاویر و انبوهی فضاهای ناشی از تصاویر پیچیده و درهم مواجه نمیشود بلکه تصویرها در حد تعادل، بهجا و متناسب با احساس شاعر به کار رفتهاند؛ به گونهای که حس اندوه و حسرت شاعر به تمامی با توصیف دو فضا و دو دنیای درون و بیرون از زندان به خواننده منتقل میشود.
در شعر ارغوان، تصاویر و صناعات ادبی، از اصلیترین عناصر انتقال احساس و عاطفه شاعر به شمار میروند
اعتدالی که سایه در انتخاب فرمها و به کار گرفتن وسایل زیبایی و تاثیر (مثل وزن و قافیه و صنایع بدیعی و غیره) رعایت میکند و آشنایی و تسلط او به گنجینههای پیشینه، شعر او را با زربفت و بلورین در ذوقها میگستراند.
محتوا و بار عاطفی این شعر با توصیفات و تصاویر ساده، گویا، بیابهام و در عین حال تازه و متفاوت با دیگران، به تمامی به خواننده منتقل میشود و او را تحت تأثیر قرار میدهد.
جمعبندی
در بررسی فرمالیستی شعر ارغوان، نشان دادیم که ابتهاج به کمک استفاده از شگردهای زبانی و انواع هنرسازهها توانسته است به خلق اثری هنری و ماندگار به نام «ارغوان» نائل شود. در این پژوهش زوایای مختلف این اثر در سه بُعد زبانی، موسیقایی و زیباییشناختی بررسی شد.
نتیجه این بررسی را میتوان در موارد زیر بیان کرد:
۱- شعر ارغوان دارای ساختاری منسجم، استوار و هماهنگ است و بیشک هماهنگی میان عناصر سازنده آن اعم از زبانی (واژگان، عبارات و نحو)، آوایی (وزن، قافیه و ردیف) و زیباییشناختی (استعاره، تشبیه، کنایه و ... ) موجب موفقیّت شاعر در انتقال احساس و عاطفه خود به مخاطبان شده است.
۲- اندیشه و فکر اجتماعی شاعر و نیز عاطفه و احساس شخصی او به گونهای درهمتنیده، در فرم و ساختارِ این شعر (در سه سطح مورد بررسی) به شایستگی بروز یافته و موجب ماندگاری اثر شده است.
۳- در سطح زبانی، شاعر با انحراف از نُرم عادی زبان و بهکارگیری فراهنجاریهای واژگانی و برقراری انواع روابط معنایی، همچون تضادها و تناسبات بهجا، توانسته است از نظر زبانی اثری منسجم و روان خلق کند.
۴- در سطح موسیقایی، کاربرد هنرمندانه موسیقی درونی و بیرونی، روحیه لطیف و پراحساس شاعر را در ارائه مضمونی اجتماعی آشکار ساخته است. همچنین در سطح آوایی، هماهنگی بین وزن شعر و محتوای آن، با انتخاب بحر رمل، بهخوبی نشان داده شده است.
۵- در سطح زیباییشناختی، استفاده شاعر از انواع شگردهای بلاغی و هنرسازههای لفظی و معنایی همچون استعاره، تشبیه، کنایه، تکرار و ... موجب تقویت ارتباط عمودی میان سطرها و بندها، انسجام تصاویر و استواری فرم ذهنی اثر و در نتیجه درک احساس و عواطف شاعر و دریافت معنا و مفهوم شعر وی از سوی مخاطب شده است.