به گزارش حوزه دولت ایرنا، «بنیامین شکوهفر» در یادداشتی که نسخه ای از آن را در اختیار خبرگزاری جمهوری اسلامی قرار داده، درباره سفرهای استانی آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» نوشت: شکستن رکورد سفرهای استانی از سوی دولت سیزدهم به نحوی که در طول یک سال، همه استانها شاهد حضور رئیس جمهوری و هیات دولت بودند، یک رویداد مهم در تاریخ حکمرانی کشور است.
دلیل اهمیت موضوع آن است که چنین رویکردی، نوعی حق مکتسبه برای مردم و انتظار بحق برای دیدار مستقیم با بالاترین مقام اجرایی ایجاد میکند و به این ترتیب روسای جمهور آینده نیز نمیتوانند به بهانههای واهی از ایفای این تعهد نانوشته، شانه خالی کنند.
دلیل دیگر اهمیت آن، این است که رویکرد رئیس قوه مجریه و وزرا و معاونان رئیس جمهور در خصوص سفر به شهرها و مناطق مختلف، شنیدن مشکلات مردم و دیدار مستقیم با آنان، مسئولیت مدیران استانی و محلی را صدچندان میکند و آنان را وا میدارد که در میان مردم حضور یابند و حرف و دردشان را مستقیم بشنوند؛ زیرا بعید است که افکارعمومی بپذیرد رئیس جمهور با حجم عظیم وظایف و مشغلههای گوناگون، سالی یک بار در دورافتادهترین روستاهای کشور حضور یابد اما فلان مسئول استانی که کارش فقط رسیدگی به مشکلات مردم همان منطقه است، دستکم ماهی یک بار به همان روستا نرود.
مبانی و ضرورت سفرهای استانی و حضور در میان مردم به قدری بدیهی است که ذکر آن به نوعی تحصیل حاصل است و دانشی به مخاطب عرضه نمیکند. از ضربالمثل قدیمی «شنیدن کی بود مانند دیدن» تا توصیههای امیرالمومنین علی (ع) در نامه به مالک اشتر در خصوص لزوم ارتباط مستقیم و بیواسطه با مردم، همگی دال بر این است که نه تنها عقل بلکه آموزههای ملی و دینی ما نیز چنین امری را قابل تحسین و بلکه ضروری و لازم میداند.
گرچه ممکن است درخصوص ساز و کارهای سفرهای استانی و برنامهریزی برای تحقق اهداف این سفرها نظرات گوناگون و قابل احترامی وجود داشته باشد که قطعا باید شنیده شود اما در بیان ضرورت چنین اقدامی، همین بس که بخش عمده محبت میان انسانها قطعا با دیدار و دیدن و گفتوگوی رو در رو شکل میگیرد و امور کشور نیز جز از طریق تقویت محبت میان مسئولان و مردم در مسیر صحیح خود اجرا نمیشود.
علاوه بر این، تردیدی نداریم که مسئول در جمهوری اسلامی شأنی جز خدمتگزاری ندارد. چه کسی است که انکار کند خادم برای خدمتگزاری و عرض ارادت باید در محضر مخدوم خود حاضر شود؟ مگر میتوان تصور کرد که خادم یک شخص، صرفاً از راه دور به ارباب و ولینعمتش خدمت کند؟
در مقیاس کلان کشور و با توجه به گستردگی جغرافیا و جمعیت، قطعاً رئیس جمهور و هیأت دولت نمیتوانند مدام و به صورت روزمره در میان مردم باشند اما دستکم سالی یک بار باید مراتب خدمتگزاری خود را به شیوه حضوری به مردم اعلام کنند تا این زنجیره محبت و دلگرمی مردم قطع نشود و استمرار یابد. دولت سیزدهم در همین یک سال نشان داد که نه تنها میتوان دیدار سالانه مستقیم با همه مردم داشت بلکه موظف است این کار انجام دهد.
بهترین و جامعترین تحلیل و توصیف درباره اهمیت سفرهای استانی از باب تقویت رابطه عاطفی میان مردم و مسئولان و ایجاد احساس عدالت عاطفی را رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «نگاه و عواطف و همت مسئولین باید میان همه شهرهای کشور تقسیم شود. اینجور نباشد که یک شهری، یک منطقهای که دوردست است، از شعاع همت و تصمیم مسئولین دور بماند؛ نه، دور و نزدیک ندارد. امروز در این کشور شهرهایی و مناطق دوردست و کوچکی موفق میشوند که مسئولان کشور را، یعنی رئیس جمهور را، دولت را، وزرا را از نزدیک ببینند، به آنها نامه بدهند یا حرف بزنند و از زبان آنها و حنجره آنها مستقیماً سخن بشنوند که در روزگارهای گذشته در طول تاریخ، امید این را نداشتند که حتی یک مدیر درجه سه به آنها سرکشی کند». ایشان همچنین از اظهارات منتقدان سفرهای استانی ابراز تعجب میکنند و می فرمایند: «سفرهای استانی بسیار کار خوب و برجسته و لازمی بود و من واقعاً تعجب میکنم که بعضیها چطور کاری را که اینجور واضح است که خوب است، انکار میکنند و زیر سوال میبرند. این برای وزرا، برای رئیس جمهور، برای عوامل اجرایی و دولت خیلی زحمت دارد و کار بسیار طاقتفرسایی است؛ لیکن آنچه که محصول این کار میشود، عبارت است از روشنشدن فاصله بین نگاه از دور به حقایق یک کشور و نگاه از نزدیک؛ این، خیلی فرق میکند».
البته تحسین و توصیه معظمله خطاب به دولت سیزدهم نیز در خصوص سفرهای استانی بسیار راهبردی و راهگشاست: «یک مسأله مهم، مسئله مردمی بودن است که آقای رئیس جمهور اشاره کردند و درست هم هست؛ این حضور در بین مردم و این سفرهای استانی یک کار بسیار باارزشی است، کار خوبی است و گرهگشاست. یک چیزهایی هست که انسان تا در عرصه میدانی مشاهده نکند یا انسان خودش نبیند یا از مردمی که در عرصه حضور دارند نشنود یا اخبار موثّقی را کسانی که میروند و میبینند به انسان منتقل نکنند ــ تا این نباشد ــ نمیشود واقعیّات را فهمید و بر اساس آنها برنامهریزی کرد».