هرسال خبرهایی از کوچ عشایر استان یزد و تولیدات آنان تهیه می کردم، اما این نخستین بار بود که برای تهیه گزارشی از زندگی آنان و اقداماتی که برای کاهش مشکلات این قشر صورت گرفته بود، عازم مناطق ییلاقی ایلات می شدم، با وجود خبرهایی که از جامعه عشایری منتشر کرده بودم، هنوز باورم نمی شد که در استان بیابانی یزد نیز گروه هایی از این جامعه متحرک حضور داشته باشند.
تصاویری که در رسانه ها از طبیعت زیبا و سیاه چادرهای عشایر پخش می شود، برای شهرنشینان یک زندگی آرام در دل طبیعت را بازتولید می کند، اما در پس این زیبایی ها، تحمل چند روزه سختی های زندگی عشایر از توان بسیاری از شهرنشینان خارج است، جامعه کوچ نشینان با هدف خوداتکایی ، برای تامین معاش و دامپروری در طول سال مجبور به جابجایی در مراتع میشوند و زندگی آنان برپایه سختکوشی و تلاش استوار است، زندگی عشایری و ییلاق و قشلاق، به حرف ساده است، اما در عمل با زحمت عجین شده که نتیجهاش مردمانی سختکوش مهمان نواز و مهربان با استقامت ،دلیرو شجاع ، صادق و صمیمی هستند.
زندگی عشایر، زندگی آرام و زیبایی است و عشایر هم از سخت کوشترین و صادقانهترین قشرهای جامعه هستند که با کمترین امکانات زندگی خود را در عین صفا و صمیمیت سپری میکنند.
عشایر نیمی از سال را در منطقه سردسیر ییلاق و نیمی دیگر را در منطقه گرمسیری قشلاق میگذرانند، کوچ ییلاق تقریباً اوایل اردیبهشت ماه و کوچ قشلاق اوایل مهرماه انجام میشود.
در یکی از همین روزها تابستان به دعوت رییس اداره امور عشایر استان یزد به همراه تعدادی از خبرنگاران برای تهیه گزارش و آشنایی قشری مولد و بی نام مهمان عشایر امید آباد ابرکوه بودیم و از نزدیک زندگی عشایر سختکوش را درک کردیم.
حدود ساعت ۲ بعد از ظهر از یزد به سمت ابرکوه و در نهایت به منطقه عشایر راه افتادیم در بین راه هرکدام از اصحاب رسانه برای تهیه گزارش از زندگی عشایر از دید خود صحبت می کردند که سوژه هرکدام متفاوت بود.
در بین راه از طرح آبرسانی به منطقه عشایر چاه بلاغ ابرکوه بازدید کردیم طرحی که در دل بیابان در دست اقدام بود که قرار است پس از تکمیل مشکل کم آبی این قشر تاحدی رفع شود.
به گفته رییس امور عشایر یزد عشایر از اسفندماه تا خردادماه در این منطقه مستقر می شوند که حدود ۵۰ خانوار هستند که آبرسانی به این عشایر از اکنون طریق تانکر انجام می شود که با بهره برداری از این طرح امید است تا حدودی مشکل تامین آب این منطقه رفع گردد.
پس از آن راهی منطقه عشایری امیدآباد شدیم، جواد شمس رییس امور عشایر یزد در این بین راه از سختی ها و مشکلات عشایر چون کمبود آب ، گرانی نهاده ها دامی و خشکسالی و ایلراهها سخن گفت و اینکه سیل اخیر هم بر مشکلات آنها افزوده است که به طوریکه آنچه به عینه قابل مشاهده بود که عبور از ایل راه ها سختی انجام می شد.
پس از طی یک مسافت سه ساعته خاکی، سربالایی تند به همراه تخته سنگهای بزرگ در مسیر و گذر از مسیر صعب العبور از دور کمکم چادرهای عشایر نمایان شدند و آتش و چای آتشی هم برپا است.
نزدیک غروب بود که به منطقه عشایر منطقه امید آباد رسیدیم عکاسان هم برای تهیه گزارش تصویری از زندگی عشایر منطقه برای اینکه بتوانند به خوبی زندگی این قشر مولد بی ادعا قبل از تاریک شدن شب آن را به تصویر بکشند به طور منظم و با ذوق زندگی این قشر در قاب دوربین خود ثبت کردند.
سرعت عکاسان برای به تصویر کشیدن این صحنه تا قبل از تاریکی هوا قابل توجه و جالب بود، برخی از آنها با سرعت به دل کوها رفتند تا بتوانند از بالای کوه صحنه های زیبا ثبت کنند.
این جا اولین چیزی که نظرم را جلب میکند، زیبایی غروب خورشید و طلوع دل انگیز ماه از پشت کوهی است که انگار هر دوی آنها در چند قدمی تو قرار گرفته اند.
خانه ای ساده و بیآلایش، با صفا و صمیمت
خانواده حاج احمد کریمی نژاد از عشایر منطقه امید آباد با ورود به این منطقه به استقبال مان آمدند، صفا و صمیمیت و مهماننوازیشان مشهود بود ما را به داخل سیاه چادرها برای استراحت و صرف چای دعوت کردند.
با ورود به چادر متوجه شدیم دنیایی که عشایر دارند، بی ریا توام با سادگی و در عین حال زندگی پرمشقت است که با دنیای شهرنشین کاملا متفاوت است؛ در اینجا از تجملات زندگی شهری خبری نیست و سادگی ، ساده زیستی و صمیمت حرف اول را میزند.
سیاه چادری که بعنوان اتاق با هنر دستان خودشان است تزیین شده و ذهنها را به گذشتهها و سنتهای گذشتگان آن می برد.
لوازم زندگی در جوالها و خورجینها بصورت منظم دور تا دور چیده شده بود، خانه های عشایری که یا همان سیاه چادر و بدون در هستند به این معنی که آنها همیشه پذیرای مهمان هستند.
در این سیاه چادر خبری از تلویزیون، کابینت و کمد نبود، یخچال آنها مشکهایی از پوست و گوسفند بز است که برای نگهداری آب، روغن و لبنیات استفاده میشود.
یخچال طبیعی عشایر
همچنین در گوشه ای از سیاه چادر، گودالی توجه ما را به خود جلب کرد که وقتی سوال کردیم گفتند که این یخچال طبیعی ما است که به آن "گود مسکه ای" می گوییم که تمام لبنیات خود در آن نگه می داریم تا خنک بماند و خراب نشود.
در همین عین مخمل خانم یک دبه آب از این گودال بیرون آورد و تعارف خبرنگاران کرد که بسیار گوارا و خنک بود.
سیاه چادر را از موی بز میبافند که ضدآب، ضد رطوبت، در تابستان خنک و در زمستان گرم است؛ این چادرها در اندازههای ۴ تا ۱۲ متری و همه مصالحش دستساز و از دل طبیعت است .
پذیرایی متفاوت با کشک و قره قوت / چای آتشی
یکی از زنان عشایر که مخمل خانم نام داشت همچون زنان عشایر این منطقه با خوشرویی به سراغمان آمد و ما را دعوت به صرف چای کرد چای که با هیزم و آتش در دل طبیعت تهیه شده بود بسیار دلنشین بود.
پس از صرف چای آتشی و رفع خستگی پای صحبت رییس امور عشایر و عشایر منطقه نشستیم که مخمل خانم بر عکس جلسات و نشست های خبری که همیشه شیرینی و میوه پذیرایی می شویم با کشک و قره قوت از ما پذیرایی کرد که نظر همه ما را به این پذیرایی متفاوت جلب کرد که خبرنگاران از این پذیرایی متفاوت قدردانی کردند.
مخمل خانم کشکی که تازه و همون روز درست کرده بود پیشکش میکند و در هنگام پذیرایی میگوید دوست دارم حالا که برای اولین بار اینجا آمدهاید از شما پذیرایی کنم.
جالب اینکه شاید تا به حال کمتر پیش آمده باشد که یه شب در دل بیابان ، کوه و دشت خبر تهیه کرده باشید نکته جالب در این بود که عشایر برای تامین برق از موتور برق استفاده می کنند پس از یکساعت نمیدانم چه اتفاقی افتاد که موتور برق قطع شد و برق رفت همه جا تاریک شدکه در همان لحظه خانواده عشایر چراغ نفتی روشن و نشست ادامه یافت.
حاج احمد لب به سخن گشود و گفت: عشایر یک قشر کم توقع و بی ادعا هستند اما این قشر به علت اینکه در دشت و کوه و صحرا زندگی می کنند همه لوازم زندگی خود اعم از برق ، آب و گاز را از طبیعت استفاده می کنند.
وی افزود: عشایر مظلوم واقع شدند شاید مجبور به فروش دام و پایان زندگی عشایر و روی آوردن به شغل های کاذب شویم.
حاج احمد از نخریدن دامها، گران شدن نهاده ها و قطع شدن سهمیه آرد گلایه و از زحمات رئیس اداره امور عشایر یزد قدردانی کرد و گفت: آقای شمس دلسوز است خودش بزرگ شده عشایر است درد ما را می فهمد، لمس می کند اما سازمان امور عشایر باید به کمک کند تا او از ما حمایت کند ما می دانیم برخی از کارها از دست او خارج است.
کاری کنید
"فاطمه " زن حاج احمد به یکی از خبرنگاران گفت: کاری کنید، که خبرنگار در پاسخ گفت من متوجه نشدم چه کاری باید انجام دهیم که گفت صدای ما را به مسوولان برسانید زندگی بر ما سخت شده است باید دام ها را بفروشیم چون تامین نهاده های دامی برای ما سخت شده است.
شما که صدایی دارید مسوولان را می بینید ،صدای ما را به گوش مسوولان برسانید آنچه که در مورد مشکلات بر زبان میاوردیم بیشتر از این ها است.
عباس کرم نژاد پسر حاج احمد هم ۳۷ سال سن دارد گفت: ما به زندگی عشایر عادت کردیم برایمان سخت است که دام ها را با قیمت ارزان بفروشیم و بارها تصمیم گرفتم اما اقدام نکردم از مسوولان می خواهیم به داد ما برسند.
در این دیدار مسائل و مشکلاتی زیادی مطرح شد که در گزارش های بعدی منتشر می شود.
این شب به یاد ماندنی در هوای دلنشین خنک و دل کوه بی نظیر بود به دور از هیاهو زندگی شهری آرامشی داشت که قابل وصف نیست شام هم در سفرهای از جنس صمیمیت و بی آلایشی پهن شد و حدود ساعت یک بامداد راهی یزد شدیم .
خبرنگاران با وجود خستگی راه و مسافت طولانی و طی کردن راه های صعب العبور، راضی بودند حتی بر طبق نشست های خبری عجله ای برای بازگشت نداشتند و نشستن در کنار عشایر برای آنها دلنشین بود.
در راه برگشت به این فکر کردم چقدر عشایر زحمت میکشند و تنها سر پناه این انسانها چیزی به نام سیاه چادر است اینکه زندگی عشایر مملو از کار و تلاش، تولید، صداقت، صمیمیت، سادگی، وطن پرستی و تمام صفات و اعمال نیکویی است که امروزه نیاز اصلی یک جامعه برای توسعه و تعالی در ابعاد مختلف است.
استان یزد با بیش از یکهزار و ۴۲۳ خانوار عشایری در سه شهرستان ابرکوه ، مروست و خاتم دارد و جزو استانهای عشایری کشور محسوب می شود.
شهرستان های خاتم ۴۵۳ خانوار، مروست ۳۵۸ و ابرکوه ۶۱۱ خانوار عشایری سکونت دارند.