به گزارش گروه علم و آموزش ایرنا از پایگاه خبری اسلِیت (Slate)، اواخر ماه گذشته، روسیه اعلام کرد که پس از سال ۲۰۲۴، از ایستگاه فضایی بینالمللی خارج میشود. متخصصان علوم فضایی از زمان شروع جنگ روسیه و اوکراین نگران این احتمال بودند؛ بنابراین اعلام این موضوع نه تعجبآور بلکه دلسردکننده بود.
از زمان پرتاب ایستگاه فضایی بینالمللی در سال ۱۹۹۸، این ایستگاه بهعنوان نمادی از دیپلماسی علمی ترسیم شده است، یعنی جایی که ملتها سیاست را کنار میگذارند تا از علم برای منافع عمومی استفاده کنند. امکان ندارد که فقط یک کشور در رأس این ایستگاه باشد؛ زیرا روسها نیروی محرکهای را فراهم میکنند که ایستگاه را در مدار نگه میدارد و آمریکاییها برق را تأمین میکنند. ردپای این همبستگی و همکاری به پیمان ماورای جو در سال ۱۹۶۷ میرسد. این معاهده که هر دو کشور آن را امضا کردند، در نتیجه ترس از ارسال سلاحهای هستهای از سوی ابرقدرتهای جهان به فضا بود.
آنچه بهعنوان مجموعهای از قوانین برای جلوگیری از آخرالزمان شروع شد، به نقشه راهی برای رسیدن به نوعی آرمانشهر علمی تبدیل شد. این معاهده علاوه بر سازماندهی فضای ماورای جو را بهعنوان مکانی برای «اهداف صلحآمیز»، «آزادی تحقیقات علمی در فضای ماورای جو» و «همکاری بینالمللی در چنین تحقیقاتی» فراهم کرد؛ این چشمانداز بلندپروازانهای بود و بعد از جنگ سرد، ایستگاه فضایی بینالمللی تبدیل به میدان اثبات آن شد.
از زمان پرتاب اولین جزء به مدار پایینی زمین در سال ۱۹۹۸ از طریق تکمیل مدولار ایستگاه در سال ۲۰۱۲، دلیلی برای امیدواری وجود داشت. بنجامین اشمیت، پژوهشگر مرکز اخترفیزیک هاروارد اسمیتسونیان و یکی از بنیانگذاران آزمایشگاه دیپلماسی فضایی در دانشگاه دوک، اظهار کرد: «ناسا (اداره کل ملی هوانوردی و فضا) و روسکوسموس (سازمان فضایی فدرال روسیه) مسلماً بزرگترین تجدید حیات همکاری علمی خود را در مدار پایین زمین تجربه کردند.»
اما، البته هرچیز خوب را پایانی است و در این مورد هم دیمیتری روگوزین، مدیرکل وقت روسکوسموس، که معادل ناسا در روسیه است، شروع به تشدید تهدیدات علیه شراکت ایالات متحده و روسیه کرد؛ اشمیت این اقدام را «مد تاریخی» نامید.
این موضوع با تهدیدهایی مبهم برای خروج، در سال ۲۰۱۴ شروع شد. الحاق غیرقانونی کریمه به روسیه، تحریمهای ایالات متحده را به همراه داشت که به بخشهای مختلف فناوری روسیه از جمله روسکوسموس آسیب میرساند.
در اوایل سال ۲۰۲۲، این موضوع به ادعاهایی نگرانکننده اما مشکوک تبدیل شد؛ ادعاهایی مبنیبر اینکه روسیه عمداً به ایستگاه فضایی بینالمللی اجازه میدهد به زمین سقوط کند. اما ناامیدکنندهترین لحظه در نوامبر ۲۰۲۱ رخ داد؛ یعنی زمانی که یک موشک روسی بدون اعلام قبلی یک ماهواره روسی را منفجر کرد و هفت خدمه ایستگاه فضایی بینالمللی را به پناهگاه در غلافهای حمل و نقل خود فرستاد. دو فضانورد روس نیز در میان آنها بودند.
اشمیت اظهار کرد: «آنجا میدان عظیمی از زبالههای فضایی بود.» او به این مسئله مشکوک است که هدف روسیه جلوگیری از حمایت غرب از اوکراین باشد و مثلاً خواسته باشند بگویند ما میتوانیم ماهوارههای شما را ساقط کنیم. واضح است که روسها با سرمایهگذاری همکاری علمی خود در ایستگاه فضایی بینالمللی بیپروایی کردهاند؛ اما هنوز مشخص نیست که چرا آنها دو فضانورد خود را در این فرایند به خطر انداختند.
در خلال این هیاهو، درخواستهای ایستگاه بینالمللی فضایی بهعنوان پناهگاهی برای علم و صلح ادامه یافت. افرادی که در داخل ایستگاه فضایی زندگی میکنند هنوز هم پابرجاترین مریدان آن هستند. چند ماه پیش، فضانورد روس، آنتون شکاپلِروف، ایستگاه فضایی بینالمللی را نماد دوستی و همکاری خواند و فرماندهی ایستگاه را به توماس واشبورن، فضانورد آمریکایی، سپرد. شکاپلروف گفت: «روی زمین، مردم مشکلاتی دارند؛ اما در مدار، ما همگی در کنار هم خدمه هستیم.»
فضانوردان و کیهاننوردان در ایستگاه بینالمللی فضایی به یکدیگر وابستهاند. آنها باید برای هیدراتهشدن، ادرار بازیافتی یگدیگر را بنوشند و اغلب آن را با پودرهای طعمدار مخلوط میکنند. این منطقی است؛ اعتقاد به اینکه ایستگاه فضایی شما از سیاست امروز در امان است، مستلزم نوشیدن پودر شربت با طعم میوه است.
اگر ایستگاه بینالمللی فضایی همیشه نماد دیپلماسی علمی بود، هرگز یک نماد مفید نبود. وقتی دست انسانها به یک مکان برسد، دست سیاست هم به آنجا میرسد؛ حتی اگر درِ آنجا مهروموم شده باشد. مشکلات مربوط به علم در جهان امروز روی زمین ذاتاً سیاسی هستند و مستحق نوعی عملگرایی هستند که ایدئالهای ایستگاه بینالمللی فضایی همیشه اجازه آن را نمیداد یا حداقل برای مدت طولانی مجوز آن را صادر نمیکرد؛ بنابراین، با شرایط پیشآمده میتوانیم نقش ایستگاه فضایی بینالمللی و به طور کلی اکتشافات فضایی را در دیپلماسی علمی به طور کلی بازنگری کنیم.
دیپلماسی علمی فراتر از زرق و برق اکتشافات فضایی و مهمتر از آن، فراتر از ابرقدرتهای ایالات متحده و روسیه است که از دیرباز بر آن تسلط داشتهاند. بسیاری از مشکلات مبرم امروز بیشترین ضربه را به کشورهای کوچکتر و فقیر وارد میکند؛ اما همین کشورها بیشتر از همه، صاحبنظران را هم به آینده بزرگ و هم به آینده دیپلماسی علمی امیدوار میکنند.
در آینده فرصتهایی برای انواع مختلف همکاریهای بینالمللی منطبق با فرهنگها و مناظر سیاسی گوناگون وجود دارد؛ بنابراین انسانها میتوانند طبیعت را برای منافع عمومی درک و از آن مراقبت کنند. این همان موضوعی است که کلر فیسلر (Clare Fieseler، متخصص زیستشناسی دریایی) و همکارانش که اهل شش کشور خلیج فارس بودند اخیراً در مجله علوم (Science) درباره آن بحث کردهاند: ما به دیپلماسی علمی عملگرایانه نیازمندیم که سیاست امروز و این مسئله را رفع و رجوع نکند که این سیاست ممکن است فردا چه تغییری کند و بهتر یا بدتر شود. فیسلر اظهار میکند: یک همکار عراقی یک بار با خنده به من گفت: پس از جنگ؟ خلیج فارس ممکن است هرگز پس از جنگ نباشد! حرف او این بود که این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم همکاری علمی داشته باشیم. او میافزاید: بهعنوان مثال، بازشدن اقیانوس جهانی را در نظر بگیرید. من که یک دانشمند دریایی هستم و از نزدیک مسائل را زیر نظر دارم، منظره خوبی را نمیبینم: تقریباً ۴۰درصد از ذخایر ماهی در جهان بیش از حد صید میشود. کشتیرانی بخشهای بزرگی از اقیانوس را پرسروصدا و سمی میکند. امواج گرمای اقیانوس، حیوانات را محدود میکند. تغییرات اقلیمی باعث میشود آن دسته از موجودات اقیانوس که زنده میمانند جابهجا شوند و به جاهایی بروند که احتمال زندهماندنشان وجود دارد. سطح دریاها سریعتر از آنچه دانشمندان تصور میکردند در حال افزایش است. از آنجا که من آمریکایی هستم، بیشتر از همکارانم در کشورهای در حال توسعه در برابر پیامدهای این تأثیرات در امان هستم که با شتابگرفتن تغییرات اقلیمی، خواستار دیپلماسی بیشتر در اطراف اقیانوسها شدهاند.
فیسلر در ادامه توضیح میدهد: اقیانوس، جهان را تغذیه میکند و جوامع را از اعماق فقر نجات میدهد. سازمان ملل تخمین میزند که ماهیگیری و آبزیپروری، سالانه تقریباً ۲۰ درصد از پروتئین حیوانی خود را برای ۳ میلیارد نفر تأمین میکند. در غرب آفریقا، این رقم ممکن است به ۶۰ درصد برسد. کشورهای جهان که بیشتر به اقیانوس وابسته هستند برنامه فضایی ندارند. بسیاری از آنها حتی برنامههای علوم دریایی هم ندارند. مثلاً کِیپوِرد (یک کشور جزیرهای در فاصله ۵۷۰ کیلومتری آفریقای غربی) با ماهیگیری و گردشگری وابسته به اقیانوس زنده میماند. در ماه ژوئن، مقامات این کشور کوچک آفریقایی به واشینگتندیسی رفتند تا توافقنامهای را امضا کنند که براساس آن کمک دانشمندان علوم دریایی کشورهای ثروتمندتر اقیانوس اطلس، مانند ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به کیپورد برای تحقیق درخصوص تهدیدهای نوظهور آبهایی که از آنها حیات مییابد، تسهیل شود. اعلامیه اتحادیه تحقیقات و نوآوری اقیانوس اطلس ممکن است به اندازه ایستگاه فضایی بینالمللی مسحورکننده نباشد؛ اما این امید بسیار واقعی را برای کشورهای ثروتمند فراهم میکند که به کشورهای فقیر درخصوص آبهای متعلق به کشور خودشان کمک کنند. در عین حال، کشورهای سراسر جهان، در حال نهاییکردن یک معاهده جدید سازمان ملل برای حفاظت بهتر از دریاهای آزاد هستند که اولین چهارچوب قانونی الزامآور را برای توقف بهرهبرداری و حفظ اکوسیستمهای اقیانوسی ایجاد میکند.
از نظر فیسلر کشورهای فقیرتر نیز در حال آزمایش مدلهای جدید دیپلماسی با شرایط خود هستند. کشورهای آفریقایی، با کمک سازمانی که نلسون ماندلا بنیانگذار آن است، محدودیتهای حفاظت از پهنههای عظیم زمین و اقیانوس در «پارکهای صلح» را زیر پا گذاشتهاند.
او اظهار میکند: تصور کنید دو کشور گرفتار تنش سیاسی هستند و از یک منبع مشترک به اندازه رودآیلند (ایالتی در شمال شرقی آمریکا) محافظت میکنند. در مناطقی که بر اثر ماهیگیری غیرقانونی خارجی ویران شده است، مانند مرز دریایی بین آفریقای جنوبی و موزامبیک، این کار نقاط روشنی از دیپلماسی اقیانوسی را ایجاد کرده و از ذخایر ماهی محافظت میکند، ضمن اینکه این موضوع را مدنظر قرار میدهد که دو کشور همیشه با هم کنار نمیآیند. حتی بین کره شمالی و کره جنوبی هم یک پارک صلح دریایی وجود دارد.
این دانشمند علوم دریایی معتقد است: آینده دیپلماسی در فضا نامشخص است. ژاپن، کانادا و آژانس فضایی اروپا نیز شرکای اصلی در ایستگاه فضایی بینالمللی هستند و فضانوردانی از ۱۸ کشور از این ایستگاه بازدید کردهاند.
به گزارش آسوشیتدپرس، در همین حال، ناسا با شرکتهای خصوصی همکاری میکند تا در نهایت ایستگاههای فضایی تجاری را جایگزین ایستگاه بینالمللی فضایی کند. علاوه بر این، برخی از افراد بدبین استدلال میکنند که اعلامیه اخیر روسیه مبنیبر خروج از ایستگاه فضایی بینالمللی صرفاً سیاسی است. ۲۰۲۴ بسیار دور است و روسیه ممکن است تصمیم بگیرد که بخشی از عملیات ایستگاه بینالمللی فضایی باقی بماند.
از نظر فیسلر، اگر روسیه ایستگاه بینالمللی فضایی را ترک کند، بد نیست اجازه دهیم دیدگاه آرمانگرایانهای که میگوید «اینجا ما یکی هستیم» از دیپلماسی علمی خارج شود. دیدن مکانهای دوردست، مانند فضا بهعنوان جایی که از آشفتگی سیاست به دور است، دیگر مفید نیست. در هر صورت، نیاز به دیپلماسی فضایی تنها زمانی افزایش مییابد که کشورها بیشتر به ارتباطات ماهوارهای متکی میشوند و در عین حال وقتی اوضاع مبهم میشود آسیبپذیرتر میشوند. با شعلهورشدن درگیریها، انسانها در زمین با آنچه در فضا اتفاق میافتد مرتبط میشوند. به همین دلیل، دیپلماسی فضایی ممکن است از دیگر اشکال دیپلماسی که با بدترین سناریو ساخته شدهاند، درس بگیرد. در همین زمینه، اشمیت اظهار کرد: «این چارچوبی است که در آن اساساً سعی میکنید به افق نگاه کنید» و برای بدترین سناریوها آماده شوید. این کاری است که دیپلماسی اقلیمی و دیپلماسی همهگیر از ابتدا انجام دادهاند و اشکال نوظهور دیپلماسی اقیانوسی نیز در حال اتخاذ آن هستند.
از نظر این دانشمند علوم دریایی، هنگامی که ما از آرمانگرایی خود درباره ماورای جو و همچنین تعصب خود نسبت به روایتهای ساختهشده توسط ابرقدرتهای جهانی دست برداریم، خود را در معرض عملگرایی کارکردن واقعی با یکدیگر قرار میدهیم. کاهش اقیانوسها وجود دارد، اما تغییرات اقلیمی، سلامت جهانی و حقوق بشر نیز وجود دارد. اکتشاف فضایی ممکن است بخشی از راه حل این مشکلات باشد. در واقع، تحقیقات انجامشده در ایستگاه بینالمللی فضایی به توسعه واکسن، پایش بلایای طبیعی، ارزیابی کیفیت آب وبهبود کیفیت هوای داخل ساختمان کمک کرده است. اما برای ادامه همکاری در فضا به چارچوبهای پایدارتر و واقعبینانهتری نیازمندیم و همچنین باید در همکاری علمی عملگرایانه روی زمین سرمایهگذاری بسیاربسیار بیشتری انجام دهیم.
با یا بدون مشارکت مستمر روسیه، در نهایت، در حوالی سال ۲۰۳۱ چراغهای ایستگاه فضایی بینالمللی خاموش خواهند شد؛ زیرا در آن زمان این ایستگاه به زمین بازمیگردد و به اقیانوس فرو میرود. فیسلر ابراز امیدواری میکند که در آن لحظه نه یک قطعه فلز غولپیکر بلکه اقیانوسی که آن را در برمیگیرد، نمادی برای دیپلماسی علمی باشد.