تهران- ایرنا- مادامی که از بیمارستان فیروزگر به دکتر محمود پویانی‌راد خبر دادند یکی از همکاران وی به علت وخامت حالش از شمال به تهران منتقل شده، از خانه برای اینکه کمترین زمان را سپری کند بدون ماسک و لباس مخصوص خود را بالای سر بیمار رساند و همان زمان به ویروس کرونا مبتلا شد.

دکتر محمود پویانی‌راد شهید مدافع سلامت که متخصص بیهوشی بیمارستان فیروزگر تهران بود در زمان شیوع ویروس کرونا به کشور، آخرین سال از دهه ششم زندگی اش را می‌گذراند آنقدر وظیفه شناس بود که با وجود اینکه در ایام کرونا پایش شکسته بود با همان وضعیت باز هم خودش را به شیفت‌ها می رساند!

همسر این شهید مدافع سلامت در گفت وگو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: محمود آنقدر برای خدمت به بیماران کرونایی بی‌تاب و آماده بود که وقتی پایش شکست، خوشحال شدم که بیمارستان نمی‌رود، اما باز هم دست از کارش نکشید او همیشه می‌گفت: اگر من برای درمان بیماران به بیمارستان نروم و بقیه هم نیایند، چه کسی به مبتلایان به ویروس کرونا رسیدگی کند.

دکتر مریم ناسوتی که خود نیز به عنوان پزشک عمومی مشغول فعالیت است می گوید: بارها در ایام کرونا با التماس از همسرم تقاضا کردم تا از رفتن به بیمارستان منصرف شود اما گوش او به این حرف ها بدهکار نبود، می گفت: اگر من یا دیگر همکارانم نرویم، پس چه کسی به داد مردم برسد.

وی با بیان اینکه من هم نسبت به بیماران بی تفاوت نیستم؛ توضیح داد: همسرم بیماری زمینه ای داشت و از بیماری کولیت روده یا کولیت اولسروز رنج می‌برد؛ به همین دلیل مدتی کورتن مصرف می کرد و کرونا خطری بسیاری جدی برای این دست از بیماران است.

بیماران کرونا همچون برگ خزان می ریزند

همسر شهید پویانی‌راد با بیان اینکه محمود از همان ابتدا علاوه بر معالجه بیماران کووید ۱۹، تحقیق در مورد این ویروس منحوس را آغاز کرد، گفت: همسرم در مورد این ویروس تحقیق و راجع به آن با خیلی ها صحبت می کرد و تحقیقات خود را می نوشت چون این ویروس شبیه ویروس های قبلی بود که در پزشکی هست، می خواست بداند این ویروس بیش تر در کدام یک از قسمت های بدن تاثیر می گذارد، دوست داشت بیش تر بداند تا بتواند بیماران را نجات دهد.

وی افزود: محمود اوایل وقتی به خانه می‌آمد با ناراحتی به من می گفت: مریض ها مثل برگ خزان می ریزند؛ کار خیلی سخت است. این ویروس با تاثیر در انعقاد خون در همه قسمت های بدن اثر می گذارد، کرونا تا سال ها از بین نمی‌رود، همه باید یاد بگیرند با آن زندگی کنند.

مریم می‌گوید: همسرم وضعیت آن روزها را به سختی تحمل می کرد، برخی اوقات با ناراحتی می گفت که «تعجب می کنم بیماری که به ما می رسد، انگار دارد غرق می شود؛ تا می خواهیم لوله گذاری کنیم دیگر جواب نمی دهد و از بین می رود. مرحله تنفس مصنوعی یعنی اینکه سیر درمان اصلا روند خوبی را طی نمی کند.» 

ابتلا به کرونا برای نجات جان همکار/ پنهان کردن روند درمان  

همسر این شهید مدافع سلامت اذعان داشت: شیفت های محمد در ایام کرونا بسیار زیاد شده بود یکبار وقتی از بیمارستان به خانه برگشت، گفت: ۲ تن از همکارانم به کرونا مبتلا شده اند، نمی دانست زمانی که این جمله را می گوید خود او نیز به این ویروس مبتلا شده، سه روز بعد حس کردم او تب دارد برای همین پیشنهاد کردم به بیمارستان نزدیک محل زندگیمان در خیابان ولیعصر برویم. آنجا تست داد و منفی بود، اما باز هم من قبول نکردم و رفتیم بیمارستان فیروزگر تست داد که این بار مثبت بود.

از او اسکن ریه گرفتند و آمدیم خانه. حدود هفت تا ۱۰ روز در خانه قرنطینه بود و بعد از این مدت دوباره از وی در بیمارستان ناجا اسکن مجدد گرفته شد که متوجه شدیم درگیری ریه خیلی بیش تر شده؛ بدون معطلی به بیمارستان فیروزگر رفتیم همکاران او وقتی اسکن را مشاهده کردند به سرعت همسرم را بستری کردند؛ یک هفته از بستری شدنش می گذشت که پزشک معالج ریه من را صدا کرد و گفت فکر نکنم درمان جواب دهد.

مریم افزود: همسرم می دانست سیر بیماری او چگونه است؛ اما پرستارها برای اینکه دکتر متوجه نشود مانیتور بالای سرش را دستکاری کرده بودند که او همه چیز را نبیند. یک روز محمود گفت: خانم! من ۲ روز بیش تر زنده نیستم. گفتم: اشتباه می کنی، داروها دارد جواب می دهد؛ اما می دانست این صحبت ها درست نیست. 

پسر دکتر محمود پویانی راد

وی توضیح داد: دو هفته من و پسرم آرمین به بیمارستان می رفتیم و از طریق واتساپ با همسرم صحبت می کردیم. او در همان اتاق ICU (آی سی یو) که سال ها انجام وظیفه کرده بود، بستری بود. همان روزها متوجه ابتلای پسرمان به کرونا هم شدیم؛ پدرش به حدی که از ابتلا آرمین به این ویروس ناراحت بود از بیمار شدن خودش ابراز ناراحتی نمی کرد. حال پسرم خیلی بد نبود برای همین هر وقت که می خواستم به ملاقات محمود بروم، همراهم می آمد و در طبقه پایین بیمارستان می ماند. بعد از ۲ هفته همسرم هوشیاری خود را از دست داد و پس از آن بخشی از بدنش که نزدیک قلبش بود آب آورد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.

مریم خاطرنشان کرد: در آن موقع داروهای مشابه کرونا ایرانی کم بود و داروهای خارجی را در بازار به سختی پیدا می کردیم، روزی که همسرم از دنیا رفت، لحظات آخر، دکتر معالج وی ما را فرستاد برای تهیه آمپولی که بعدها متوجه شدم فقط برای این بوده که ما آن لحظات بیمارستان نباشیم؛ در راه با من تماس گرفتند و گفتند که حال دکتر بد شد و متأسفانه عملیات احیا هم جواب نداد.

وی افزود: محمود بر اثر ابتلا به بیماری کووید ۱۹، ۱۰ شهریور ماه سال ۱۳۹۹ مصادف با روز عاشورا به شهادت رسید و در قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران در جوار دیگر شهدای سلامت به خاک سپرده شد، او ۲ روز قبل به من گفته بود که در چنین روزی از دنیا می رود.

 همسر دکتر محمود پویانی راد

جهاد از دفاع مقدس تا مبارزه با کرونا

همسر شهید پویانی راد می‌گوید: محمود نسبت به جامعه بی تفاوت نبود او در دوران دفاع مقدس هم بیش از ۳۰ ماه در مناطق عملیاتی حضور داشت و گاهی خاطراتش را برای پسرمان تعریف می کرد.

مریم توضیح داد: همسرم در یک خانواده مذهبی رشد یافت و مسائل دینی را به خوبی رعایت می کرد مسائل مادی برای او اهمیت نداشت و می گفت که اعتقاد من به آن بالایی است. دوستانش در بیمارستان طوس، خصوصا دکتر اعرابی می دانند محمود هر قدمش را از روی اعتقاد خودش بر می داشت. 

وی با بیان اینکه در زمان گسترش کرونا کادر درمان روزهای سختی را پشت سرگذاشتند در آن ایام کارشکنی زیاد می شد و خیلی ها حاضر نبودند در شیفت ها حاضر شوند، محمود و چند نفر از همکاران دیگرش شیفت های خالی را پر می کردند، گفت: بارها همسرم به جای دیگران شیفت می ایستاد، حتی چند بار نصف شب با او تماس  گرفتند و گفتند که شیفت خالی است و دکتر سریع هر کجا بود خودش را می رساند.

مریم افزود: حتی پیش از شیوع کرونا یک بار به سفر رفته بودیم و کنار ساحل قدم می زدیم موبایل دکتر زنگ خورد و گفتند به حضور شما در بیمارستان نیاز داریم محمود بدون اینکه فکر کند همان لحظه سوار ماشین شد و برگشت. ما به این روش زندگی عادت کرده بودیم.

وی خاطرنشان کرد: محمود همیشه پیگیر حال بیماران بود به طور مثال کودکی در آی سی یو بستری بود که هوشیاری نداشت وقتی از شیفت شب به خانه آمد حوصله نداشت تا اینکه با او تماس می گرفتند و گفتند حال بیمار خوب است بعد او از جا بلند شد و گفت: حالا صبحانه را بیاور!