تهران- ایرنا- رویکرد غالب در مدیریت منابع آبی کشور دست کم طی هفت دهه گذشته رویکرد سازه‌ای بوده که با وجود خسارات سنگینش همچنان ادامه دارد.

اوضاع نزولات آسمانی در ایران باعث شده تا نگرانی‌ها در زمینه مواجهه با بحران آبی و تبعاتی مانند جولان ریزگردها، تنش‌های آبی، اعتراض کشاورزان و ... افزایش یابد.

نمود بزرگ اوضاعی که در آن به سر می‌بریم حرکت دریاچه ارومیه به سمت خشک‌شدن است که نگاه بسیاری را در این روزهای پایان تابستان به خود دوخته است.

درباره چشم‌انداز نزولات آسمانی «سحر تاجبخش» رئیس سازمان هواشناسی کشور هشتم شهریورماه در گفت‌وگو با ایرنا  بیان داشت پیش‌بینی‌های فصلی از پاییز دیررَس و بارندگی اندک از اواخر آبان خبر می‌دهد و اگر هم بارش‌های سیلابی دوباره رخ دهد سازوکاری برای جمع‌آوری آن وجود ندارد.

علاوه بر اوضاع اقلیمی، بسیاری از کارشناسان مشکلات آبی کشور را مزمن و ساختاری می‌دانند.  «مجید رمضانی مهریان» عضو هیات علمی گروه مطالعات محیطی، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت) به ایرنا گفته در این زمینه یک تعریف کلی و لازم است تا با دقت بیشتر به جزییات وضعیت فعلی پرداخته شود. برای مثال ممکن است در منطقه‌ای بارندگی کمتر از میانگین سالانه باشد ولی کمبود در بخش تامین منابع آب احساس نشود. حتی ممکن است عکس این موضوع رخ دهد یعنی بارندگی بالاتر از میانگین بلندمدت باشد ولی کمبود آب وجود داشته باشد. همچنین ممکن است بارندگی کمتر از میانگین بلندمدت باشد ولی با بهره‌کِشی از منابع آب زیرزمین، کمبودها را جبران کنیم.

رمضانی مهریان: در بخش کشاورزی هنوز روش غالب آبیاری روش غرقابی است. بودجه‌هایی که برای اجرای سیستم‌های جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب یا برای اصلاح الگوی کشت در نظر گرفته می‌شود در مقابل بودجه‌های کلان پروژه‌های انتقال آب ناچیز است

به گفته مهریان، میان خشکسالی و خشکی باید تفاوت قائل شد. حدود ۶۵ درصد از مساحت کشور ما در اقلیم خشک واقع شده است.

در یک اقلیم خشک برابر خشکسالی غافلگیر نشویم

«حجت میان آبادی» عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در گفت‌وگو با پژوهشگر ایرنا اظهار می‌دارد: هنگامی که از وضعیت منابع آبی صحبت می‌کنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که مساله مدیریت منابع آب، امری است که در کنار مسائل اجتماعی و سیاسی و انسانی، دارای یک سری ویژگی‌های طبیعی از بین ویژگی‌های مختلف از جمله خشکسالی و ترسالی است؛ مساله‌ای که وجود دارد این است که خشکسالی و ترسالی جزو ویژگی‌های طبیعی منابع آبی محسوب می‌شوند و بر اساس چرخه طبیعت، امر لازم، ضروری و حیاتی آن هم شناخته می‌شوند. این مسائل یعنی خشکسالی و ترسالی هر چند سال یک بار هم رخ می‌دهند اگر بخواهیم به وضعیت منابع آبی صرفا بر اساس یک، دو یا سه سال خشکسالی یا ترسالی که با سیل و بارندگی‌های شدید همراه می‌باشد، اظهار نظر کنیم، اظهارنظر صحیحی نخواهد بود و بنابراین با توجه به این امور ما نیازمند یک رویکرد کلان در یک بازه زمانی کلان‌تر هستیم که هم خشکسالی و هم ترسالی را مدیریت کند و در برابر شوک‌های طبیعی مثل خشکسالی‌ها و ترسالی‌های شدید یا انسان‌ساز و همچنین تغییرات سیاسی-اجتماعی به طور پایدار عمل کند.

میان آبادی پیرامون نوع رویکرد مدیریت منابع آبی در چند سال اخیر می‌گوید: رویکرد مدیریت منابع آب در طی ۶ دهه اخیر، از نظر پارادایمی و مبانی رویکردی تغییر چشمگیری نکرده‌است. در واقع، همان پارادایم مدیریتی و سیاستگذاری که پیش از انقلاب وجود داشت، در دوره بعد از انقلاب هم مشاهده می‌شود. با این تفاوت که در نمودهای آنها تغییراتی ایجاد شده‌است. این رویکرد بعد از اجرای اصل چهار ترومن (برنامه کمک‌های فنی آمریکا به کشورهای در حال توسعه که از ۱۹۵۱ میلادی در ایران به راه افتاد) تشدید شد و از آن با عنوان رویکرد یا «پارادایم ماموریت هیدرولیکی» نام می‌برند.

وی می‌افزاید: باور مکتب نوسازی این بود که انسان می‌تواند و باید بر طبیعت غلبه کند. هر چند، این مکتب در چند دهه اخیر محکوم به شکست شده‌است و غرب به دلیل تبعات محیط زیستی، اجتماعی و سیاسی‌اش، از آن دست کشیده‌است، اما متاسفانه کشورهای عمدتاً شرقی همچنان به این مکتب فکری پایبند بوده و هستند.

ادامه یک راه بی‌فرجام

میان آبادی اظهار می‌کند: طبق تفکر نوسازی، انسان بر طبیعت حاکم است و محیط زیست به عنوان اولویت دوم یا سوم شناخته می‌شود و از این رو هر قطره آبی که از دست انسان خارج شود و به دریا بریزد، مصداق هدر رفتن است. بنابراین، تحت مکتب فکری نوسازی، سیاستی به نام مهار آب اتخاذ شد که در یک دوره به صورت بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی از طریق موتور پمپ طبق اصل چهار ترومن و در دوره دیگر از طریق سدسازی و طرح‌های انتقال آب نمایان شده‌است.

وی می‌گوید: در واقع این طرح‌ها، محصولات درختی به نام نوسازی هستند که امروزه نتایجی مانند برداشت‌های بی رویه، تخلیه مخازن آبی و پدیده بسیار خطرناک به نام فرونشست را به بارآورده‌اند. یعنی در واقع حدود ۶ دهه به طول انجامیده تا تبعات آن تفکر نوسازی دامنگیر کشور شود. ای بسا اگر ۶ دهه پیش به سیاستگذاران کشور چنین هشدار داده می‌شد که این موتور پمپ‌ها ممکن است مسائلی امنیتی ایجاد کند و مشکلاتی نظیر فرونشست زمین را به همراه آورد و تهدیدی برای خطوط آب، گاز و ساختمان باشند، آنها این امور را درک نمی‌کردند.

مهریان نیز در این خصوص بیان می‌دارد: رویکرد غالب رویکرد سازه‌ای است و با وجود اینکه عدم کارآیی این رویکرد سال‌ها است آشکار شده اما همچنان ادامه دارد. احداث سدهای جدید و اجرای پروژه‌های کلان انتقال آب در سال‌های اخیر شاهد این ادعا است. این در حالی است که در بخش کشاورزی هنوز روش غالب آبیاری روش غرقابی است. بودجه‌هایی که برای اجرای سیستم‌های جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب یا برای اصلاح الگوی کشت در نظر گرفته می‌شود در مقابل بودجه‌های کلان پروژه‌های انتقال آب ناچیز است.

میان آبادی: در پارادایم‌های جدید اصلی‌ترین هدف تامین عدالت آبی به نفع کل مردم و نه فقط چند شرکت یا پالایشگاه یا ذی‌مدخل خاص است. پارادایم جدید در تخصیص آب به همه امور انسانی، اخلاقی و محیطی توجه می‌کند

چه باید کرد؟

میان آبادی درباره مدیریت منابع آب در کشور می‌گوید: آب وضعیت طبیعی خود را ادامه می‌دهد و بهتر است گفته شود آینده تفکرات انسان به کجا ختم خواهد شد و این امری است که کاملا به خود انسان بستگی دارد. باید اعتراف کرد که مشکلات درخصوص منابع آب و مدیریت آن، هم امری همه جایی است، یعنی در تمامی کشورها مشاهده می‌شود و تنها مخصوص ایران نیست. از این رو، آینده قطعی و صد در صدی مشخص وجود ندارد و همه چیز بستگی به رفتار انسان‎ها، مدیران و سیاستگذاران دارد.

به گفته این استاد دانشگاه، اگر وضعیت موجود به همین صورتی که هست، ادامه پیدا کند، بدون شک، اوضاع در آینده بدتر خواهد شد و مسائل سیاسی و اجتماعی در کنار ابعاد محیط زیستی دامنگیر کشور خواهد شد. به عبارتی، اگر پیش از این، درگیر مسائل محیط زیستی آب بودیم، در چند وقت اخیر گرفتار مسائل اجتماعی آن هم هستیم و اگر سیاستگذاران بر همان رویکردهای غلط خود اصرار بورزند، این وضعیت‌ها هم تشدید خواهد شد و در نتیجه مسائل سیاسی و امنیتی هم به مسائل قبلی اضافه خواهد شد. اما اگر اصلاح صورت بگیرد و تغییر پارادایم و رویکرد رخ دهد طبیعتا این امکان وجود دارد که منابع آبی هم از این مسائل و چالش‌ها رهایی یابند. از این رو اصلا نمی توان آینده را پیش‌بینی کرد زیرا آینده به رفتار انسان‌ها بستگی دارد.

میان آبادی به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: اگر راهکار را یک تجویز و دارو در نظر بگیریم، باید بگوییم که مساله مدیریت منابع آب، تنها از طریق اصلاح پارادایم پیشین، امکانپذیر است. پارادایمی که حدود ۶۰ تا ۷۰ سال است که شکستش‌ در دنیا ثابت شده‌است.

وی می‌افزاید: پارادایم‌های نوین مشارکت مردم را به دنبال دارند. مردم به دور از تصمیم‌گیری و اجرا نیستند بلکه با مشارکت جامعه محلی، مردم و مسوولان است که تصمیمی گرفته می‌شود. علت بهتر بودن وضعیت هم در گذشته به این دلیل بوده که در گذشته کشاورزان خود را نسبت به اموری مثل سیل و خشکسالی مسوول می‌دانستند، اما مدیریت جدید خود را مسوول نمی‌داند و به دنبال تغییر رویکردها با توجه به شرایط جوی و محیطی نیست.

وی در نهایت می‌گوید: بنابراین در پارادایم‌های جدید، لحاظ کردن ابعاد اجتماعی بسیار مهم است. ای بسا، درپارادایم نوسازی، هدف افزایش سود و درآمد است در حالی که در پارادایم‌های جدید اصلی‌ترین هدف تامین عدالت آبی به نفع کل مردم و نه فقط چند شرکت یا پالایشگاه یا ذی‌مدخل خاص است. پارادایم جدید در تخصیص آب به همه امور انسانی، اخلاقی و محیطی توجه می‌کند.

مهریان نیز بر این باور است: مهمترین اقدامات مقابله با بحران آب در ایران بهینه‌سازی مصرف آب در بخش کشاورزی همزمان با جلوگیری از توسعه بیشتر کشاورزی است. احیای منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از خشک شدن تالاب‌ ها و رودخانه‌ ها باید در اولویت باشد. تا جای ممکن باید در هر سه بخش کشاورزی، خانگی و صنعت مصرف آب را کاهش دهیم تا شاید بتوانیم در چند دهه آینده تا حدودی منابع آب سطحی و زیرسطحی را احیا کنیم. همچنین وقت آن رسیده که سیاستمداران ما پدیده تغییر اقلیم را جدی بگیرند و در حوزه مدیریت ریسک بلایای مرتبط با آب نیز، رویکرد تاب‌آوری باید جایگزین رویکرد سازه‌ای شود.