مهدی پوررضائیان درباره هدفش از نوشتن کتاب راهنماکتابِ داستان کوتاه به خبرنگار ایرنا گفت: از زمانهای بسیار قدیم این درس یا توصیه یا حدس وجود داشته که آثار هنری از طریق الهام، شهود و مراقبه به دست میآید و به ذهن هنرمندان، راه پیدا میکند. این آموزه یا فرضیه، قابل احترام است ولی من بعد از چهلوچند سال نوشتن، با آن موافق نیستم. من جوانان زیادی را در کلاسهای مختلف نویسندگی دیدهام که از طریق فراگیری و تجربه و تلمذ توانستهاند آثار هنری کاملی در این رشته، خلق کنند. کتاب جدید من به نام راهنماکتابِ داستان کوتاه توصیه و اثبات همین نکته است.
نویسنده کتاب راهنماکتابِ داستان کوتاه ادامه داد: در کتاب و هم اینجا خیلی فروتنانه به بزرگان داستاننویسی گفته و میگویم که تاکید بر روشهای رازآلود اشراقی باعث میشود که جوانان بهتدریج از نویسندگی و هنر فاصله بگیرند. وقتی هیچکس و بهخصوص پیران این و آن روش و طریقت نتوانستهاند اسرار اشراق و رموز الهام را در هنر دریابند و حتی یک گره از بیشمار گرههای درک و استنباطهای روحی در نویسندگی هنری را باز کنند چگونه میتوانیم از جوانان، چنین انتظاری داشته باشیم یا آنها را منتظر مکاشفههای درون نگه داریم و به سمت دروننگری یا چنین ورطههای گاه خطرناکی سوق بدهیم؟
او ادامه داد: در روزگاری که همه چیز دست به دست هم داده تا جوانان به جای تولید و ایجاد و خلق هنر به تقلید یا مصرف نوشتههای وارداتی روی بیاورند روا نیست که ما معلمها و مدرسها که تجارب زیاد و سرهای سفیدی داریم هم بر کوبۀ طبلهایی بکوبیم که نویسندگی بهعنوان هنری رازآلود به جوانان معرفی شود؟
جوانان هرگز منتظر فروبارشهای مرموز ننشینند
به گفته پوررضائیان دعوت جوانان علاقهمند به هنر باید با دعوت آنها به بیرون آمدن از پیلههای تنهایی و انزوا، همراه باشد. آنها باید زور زدن و اتلاف وقت برای واردات الهام و درونتابی را کنار بگذارند. نویسندگان جوان باید مخالف تمام این مسیرها و توصیههای نادرست، عمل کنند. آنها باید مانند بزرگان داستان نویسی، خبرنگارانه به دل جامعه بزنند. باید دوزانو پای صحبت مردم بنشینند و از مسائل و تجارب آنها یادداشتبرداری کنند. آنها باید به آموختن و نوشتنِ بیوقفه، دعوت شوند.
او با بیان اینکه در راهنماکتابِ داستان کوتاه راههای تجربی زیادی را به جوانان تازهقلم معرفی کردهاست، ادامه داد: راههایی که جوانان تازهقلم به کمک آنها میتوانند بدون هراس یا بدون چشمداشت به بارشهای ناشناخته، داستانهای کوتاه خود را بنویسند و هرگز منتظر فروبارشهای مرموز ننشینند.
این نویسنده با اشاره به اینکه در طول چهلوچند سال اخیر، با هنرمندان و شاعران و نویسندگان پیر و مجرب و مشهور متعددی محشور و همکار و همسایه و بلکه همحجره بودهاست، ادامه داد: من شاهد عرقریزانهای شبانهروزی و تلاشهای تجربی و پژوهشی آنها برای طراحی و خلق اثرهای عالیشان بودهام و مطالعههای بیپایان آنها را در ابتدا و حین و انتهای تولیدات هنریشان دیدهام.
او افزود: بارها و بارها با آنها دربارۀ رموز توفیقشان حرف زدهام و هرگز و هرگز ندیدهام که آنها کاخهای بلند آثارشان را با خشت و آجرهای خواب و رویا و الهام و انزوا بالا ببرند.
انزواگری، گام اول برای بیمار شدن است
پوررضائیان با اعلام اینکه برای نوشتن داستان کوتاه، هیچ نیازی به انزواگری و دور شدن از اجتماع نیست، ادامه داد: اصلاً انزواگری در هیچجا و به هیچ منظوری صحیح نیست. انزواگری، گام اول برای بیمار شدن است نه هنرمند شدن.
به گفته این نویسنده هستههای نخستین هر اثر هنری در پوستههای گفتوگو با مردم نهفته است. باید بین مردم زیست و با آنها نشست و مدام با آنها سخن گفت تا این لایهها و غشاوههای اولیه کنار برود. بخش دیگر هر اثر هنری، پردازش و آرایش و پیرایش مضامین است. این بخش کار هم که همه میدانیم صددرصد تجربی است و تنها و تنها با شاگردی کردنهای مستقیم و نامستقیم فراگرفته میشود. جوانی که ۲۰ داستان کوتاه از شجاعی یا چخوف یا آلاحمد خوانده، بهطور تجربی و با پاهای خودش بخش زیادی از راه تدوین و تحریر اثر خود را طی کردهاست. با چنین وضعیتی چرا باید راه راست را گذاشت و راههای اسرارآمیز و گاه کج را برداشت؟
هیچ رازی در میان نیست
پوررضاییان با اشاره به اینکه راهنماکتابِ داستان کوتاه چهار فصل دارد و تقریبا تمام عناصر داستان طی این فصول به شکلی آموزشی به نویسندگان جوان، تدریس میشود، افزود: در راهنماکتابِ داستان کوتاه، من تمام عناصر پیدا و پنهانی مثل نام، مضمون، موضوع، پیام، حادثه، گفتوگو، طرز روایت، شخصپردازی و مانند اینها را که در هر داستان کوتاه دیده میشوند همراه با مثالها و نمونههای کاملاً مطابق، از نویسندگان ایرانی و خارجی معاصر و نامعاصر، آورده، تدریس و تشریح کردهام و دمادم هم یادآوری کردهام که هیچ رازی در میان نیست. اگر هم رازی در میان است نوشتن و خواندن (طبق برنامه) است.
این نویسنده درباره روند تالیف کتاب راهنماکتابِ داستان کوتاه توضیح داد: به هنگام نگارش این کتاب، بالغ بر ۴۰۰ داستان کوتاه داخلی و خارجی را تجزیه به عناصر کردم تا اول به خودم و بعد به جوانان علاقهمند نشان بدهم یا توصیه کنم یا صمیمانه جار بزنم که نوشتن داستان کوتاه، مکاشفهای، القایی یا فرتابی یا غریزی نیست و برای اثبات صحت نظر خودم فصل چهارم را به نوشتن داستان کوتاه بر اساس یک طرحنامه اختصاص دادهام. طرحنامهای تماماً تجربی، آزمایشی و مبتنی بر کارآزمایی.