زنان دانشگاهی و تعارض کار-زندگی عنوان مقالهای به قلم «حمیده دباغی» است که در مجله زن در توسعه و سیاست منتشر شده است.
دانشگاه یکی از میدانهای مواجهه میان زندگی و کار است و به زعم «پیر بوریو» جامعهشناس فرانسوی میدانی است که مناسبات جنسیتی را تولید و بازتولید میکند. میدان دانشگاه از نظر بوردیو محل مبارزه برای تعیین شرایط و معیارهای عضویت مشروع و سلسله مراتب مشروع است. این میدان مانند هر میدان دیگر کانون کشمکش برای تعین معیارهای عضویت و سلسله مراتب مشروع است. یعنی این میدان است که تعیین میکند کدام ویژگیها و صلاحیتها مناسب و قابل کاربرد برای سرمایهاند. بانوان دانشگاهی نیز به عنوان یک گروه در میدان دانشگاه، این کشمکش همزمانی و انباشتگی نقشی را تجربه میکنند. آنها هم مانند سایر بانوان شاغل با تعارضهای میان نقشهای خانوادگی و شغلی مواجهاند. اما نوع شغل آنها نیازمند زمان بیشتر و پیوستهتر در طول روز است و بنابراین هیچگاه نمیتوان شغل یک کارمند را با یک استاد دانشگاه یکسان پنداشت.
یک کارمند با پایان ساعت کاری، حتی با وجود حضور اربـاب رجـوع یـا دسـتور رئـیس میتواند انجام وظیفه کاریاش را به روز بعد موکول کند اما برای یک فرد دانشگاهی اوضاع به گونهای دیگر است
زن دانشگاهی و معمای بغـرنج در درون یـک افسـانه
یک کارمند با پایان ساعت کاری، حتی با وجود حضور اربـاب رجـوع یـا دسـتور رئـیس میتواند انجام وظیفه کاریاش را به روز بعد موکول کند. حتی وقتی وی بـه خانـه بـازمیگـردد، گویی روز دیگری را آغاز کرده و میتواند با فراغت فکری بـه انجـام دادن وظایف خانوادگیاش بپردازد؛ اما یک فـرد دانشـگاهی، بـا درهم تنیدگی مضاعف و پیوستهای در وظایف کاری و خانوادگیاش مواجه است که حتی با پایان روز کاری دغدغههای فکریش به اتمام نمـیرسـد و میتوان شروع هر ترم دانشگاهی را به منزله پذیرش چند ماه تحقیق، مطالعه، تدریس و ارتباط و تعامل مستمر با دانشجویان از سوی استادان دانست.
ایـن واقعیت در مـورد بـانوان دانشگاهی، همانطور که «مورتون کاپلان» نظریهپرداز علوم سیاسی میگوید، به مثابه «معمای بغـرنج در درون یـک افسـانه» اسـت و موجب شده بانوان دانشگاهی با یک گره دوبل یا تضادهای چندگانه مواجه شوند. بـه ایـن معنـا که از یک زن دانشگاهی انتظار میرود از یک طـرف حرفـهای (کارآمـد، متخصـص، بـییطـرف و عینیتگرا) و از طرف دیگر یک زن باشد (مهربان، مراقب و حمایتگـر بـه دلیـل برخـورداری از کلیشههای جنسیتی).
تعارض بزرگ کار با خانواده
برای تعارض نقشها دو منبع متفاوت وجود دارد؛ نخست تعارض ناشی از ناسازگاری مواضع فرد در مجموعه پایگاه اجتماعیاش و دوم تعارض ناشی از انتظارات ناهمسان شرکای نقش در یک مجموعه نقشی اسـت.
تعـارض نقـش ناشی از ناسازگاری مواضع سه حالت کلی دارد که شامل ناسازگاری مواضع در نتیجه رقابت برای تخصیص زمان و انرژی محدود فرد، ناسازگاری مواضع درنتیجه ارزشهای اجتماعی متضاد و ناسازگاری مواضع و درنتیجه تضاد فرهنگی پایگاهها است. «رابرت کاتز» و «هرمن کان» نظریهپردازان رفتار شهروندی تعارض نقش را به منزله وقوع همزمان دو یا تعداد بیشتری از انتظارات نقش تعریف میکنند که پیروی یکـی، تبعیت از دیگری را دشوار کند.
تعارض کار-خانواده نیز اینگونه تعریف میشود: وقتی افراد با انتظارات زیاد نقش روبهرو میشوند، تعارض کار-خانواده ظاهر میشود. ایـن جمله بدان معنا است که اگر به یک خواسته نقش جامه عمل بپوشانند، نمیتوانند خواستههای دیگر نقشها را محقق کنند. افراد زمانی که با تعارض کار-خانواده رو به رو هستند، از سلامت روان کمتری برخوردارند. تعارض کار-خانواده بر طرز فکر و فیزیولوژی افـراد اثر منفی دارد و به کاهش سلامت روان، رفاه و کیفیت زندگی فردی منجـر میشود.
از لحـاظ نظری و تجربی، نشان داده شده که حوزه کاری میتوانـد بـا حـوزه خـانواده و همچنـین حـوزه خانواده با حوزه کار، تداخل پیدا کند.
درهـمتنیـدگی کـار و زنـدگی، مشـغله ذهنـی و تحمیل اضطراب شبانهروزی، کاهش فراغـت معمول و تفریح همراه اضطراب، مادری چندگانه، درآمد نامتناسب بـا حجم کار، فرسـودگی شـغلی و ... شماری از فهرست بلندبالای مصائب زنان دانشگاهی است
فهرستی از مشکلات یک زن عضو هیات علمی
مشکلات شغل هیات علمی عبارت است از عدم زمان محوری، عدم فراغت ذهنـی پـس از اتمـام سـاعت کـار، درهـمتنیـدگی کـار و زنـدگی، مشـغله ذهنـی شبانهروزی، وظیفه محور بودن، تحمیل اضطراب شبانهروزی، فقدان روز مضاعف، کاهش فراغـت معمول، تفریح همراه اضطراب، مادری چندگانه، نگرش به زن به مثابه چند نفـر، دارای مرزهای مبهم زمانی، همراه با استرس زیاد به علت قاعدهمندی کاری با ماهیت شناور، مـراودات محـدود و گزینشی، شغلی با ماهیت مهاجم به خانواده، شغل تعیینگر زمان مادری، درآمد نامتناسب بـا حجم کار، شغل مدیریتکننده عرصه زندگی خصوصی، فرسـودگی شـغلی در بلندمـدت، عـدم امنیت شغلی با کاهش تقاضا به تحصیل از سوی جامعه در زمان آتی و ...
در واقع، وظایف متعدد شغلی، زمان اندک، تنوع نقشها و وظیفه محوری موجب میشـود کاری که نیازمند زمان زیاد است، با ابعاد مختلف زندگی تنیده شـود و حتی آن روز مضاعفی را کـه زنان شاغل در سایر مشاغل پس از اتمام کار و بازگشت به خانه دارند دیگـر زنـان هیات علمی نداشته باشند.
ماهیت تعارضهای نقشی زنان دانشگاهی در مواجهه کار و زندگی
علاوه بر تعارضاتی مانند «تعارض با خود» و «تعارض با وظایف خویشاوندی»، تعارضهایی که بـانوان بـا همسران دارند، بیشتر با وظایف مادری آنها مرتبط است. در واقع، مردان معمولا میتوانند کوتاهی بانوان در وظایف زناشویی و خانهداری را درک کنند؛ اما آنجا که سخن از مراقبت و نگهداری فرزندان است، این وظیفه تاریخی، شرعی و عرفی را همچنان از آنِ مادر میدانند. نـوعی جامعهپذیری جنسیتی برای زنان در طول تاریخ اتفاق افتاده و تقسیم کار جنسیتی به دنبال آن، مراقبت و پرورش فرزند را از آن مادر میداند.
همچنین تعارض بـانوان دانشگاهی بـا فرزندانشان از باب مادری و توانایی بانوان دانشگاهی در فرزندداری است. بحث پیرامون مراقبت از فرزندان و ایفای نقش تمام وقت مادری موجب میشود همه فعالیتهای اجتماعی و فردی بانوان دانشگاهی تحت الشعاع قرار گیرد.
با وجود این، فرزندان درکی از موقعیت و جایگاه مادر و فشار نقشی که بر او وارد است ندارند.
تعارض دیگر میان کار بانوان دانشگاهی با مراودات و تعاملات خانوادگی آنها یا انجـام دادن وظایف آنها در قبال خویشاوندان شکل میگیرد. یافتهها نشان میدهد که سبک زندگی بـانوان دانشگاهی به نحوی آنها را به سمت تعاملاتی حداقلی با خانواده و خویشان و گسترده کردن روابطشان با خانوادههای همسان خود، یعنی سایر خانوادههـای هیات علمی، سـوق میدهد.
بانوان دانشگاهی به دلیل برعهده داشتن نقـشهـای متعـدد، دچار انباشتگی نقش هستند؛ امـا انباشـتگی نقـش آنها در تضارب بـا ویژگیهایی چون وظیفه محوری و استمرار وظایف شغلی موجب میشود کار برای آنها تا خانـه ادامه یابد. بدین جهت آنها همواره با تعارضهایی که محققان متعددی نیز به آنهـا اشاره کردهاند مواجه میشوند.
منبع:
حمیده دباغی، «زنان دانشگاهی و تعارض کار-زندگی»، فصلنامه زن در توسعه و سیاست، شماره ۲، تابستان ۱۴۰۰