ارتقای سطح سواد رسانهای یکی از نیازهای ضروری در جوامع امروزی است. سطح بالای سواد رسانهای، افراد جامعه را با بینش و قدرت تشخیص قویتر و مهارتهای بیشتری برای تفسیر انواع پیامها تجهیز میکند.
اغلب کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه برای گسترش سواد رسانهای و اطلاعاتی تلاش درخور توجهی در حوزههای سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا انجام دادهاند. در ایران نیز طی دهه گذشته به ضرورت این مساله در حد مباحث نظری توجه شده است، اما اقدامات عملی در حیطه سیاستگذاری، قانونگذاری و حتی اجرا مغفول مانده است.
این گزارش بر مبنای مقاله «گفتمانهای حاکم بر سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران» تهیه شده که در شماره نخست از سال بیست و نهم دوفصلنامه علمی دین و ارتباطات در تابستان ۱۴۰۱ منتشر شده است.
این پژوهش با رویکرد کیفی، اقدامات و فعالیتهای آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران را از دیدگاه ۳۰ نفر از خبرگان و متخصصان با بهرهگیری از روش نمونهگیری غیر احتمالی از نوع هدفمند مورد شناسایی قرار داده است.
همپیوندی سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی
از نگاه یونسکو ادغام تمام مهارتهای سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی ضروری است. بر این مبنا سواد رسانهای و اطلاعاتی باید مفهومی ترکیبی و دربرگیرنده صلاحیتهای رسانهای و اطلاعاتی (دانش، مهارت، رویکردها) تلقی شود.
متخصصان بر این باورند که در ایران، آموزشها بیشتر متمرکز بر سواد رسانهای است و توجه کمتری به سواد رسانهای-اطلاعاتی میشود. بر این مبنا، گفتمانهای حاکم در سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران شامل گفتمان حکومتی، گفتمان آموزشهای رسمی (آموزش و پرورش و آموزش عالی) و گفتمان آموزشهای غیررسمی (انجمن سواد رسانهای ایران و موسسه های مردم نهاد) است.
متولی سواد رسانهای و اطلاعاتی در کشور مشخص نیست
اقدامات عملی از سوی گفتمان رسمی در حوزه سواد رسانهای و اطلاعاتی در زمینه اکوسیستم، زیرساختها و نگاه حکومت به سواد رسانهای بوده است. در رابطه با اکوسیستم، خبرگان و متخصصان به حکومتی شدن سواد رسانهای در ایران اشاره داشته و معتقد بودند سواد رسانهای هم جهت با اهداف، ایدئولوژی و سیاست نظام حرکت کرده است. دیدگاه حکومت و نهادهای حکومتی نسبت به سواد رسانهای و اطلاعاتی، دیدگاه حمایتگرایانه است.
در ایران، آموزشها بیشتر متمرکز بر سواد رسانهای است و توجه کمتری به سواد رسانهای-اطلاعاتی میشود
در اینجا ضرورت اقدامات عملی ارگانها و نهادهای مختلف درباره تدوین و تنظیم قوانین در رابطه با فضای مجازی مطرح میشود، چراکه متولی سواد رسانهای و اطلاعاتی در کشور مشخص نیست و هر ارگان و نهاد یا هر فرد بانفوذ و قدرتمندی به ارائه دستورالعمل و توصیههایی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در راستای تنظیم قوانین در مبهم بودن حوزه «رابطه با فضای مجازی» اقدام میکند که این امر مسالهای را با عنوان «قانونگذاری» سبب شده است.
گفتمان آموزشهای رسمی
آموزشهای رسمی را میتوان در دو بخش آموزش و پرورش و آموزش عالی تفکیک کرد. در نظام آموزش و پرورش مدارس برای تدریس این واحد درسی (سواد رسانه ای)، باید از بین دروس انتخابی هنر، کارآفرینی و تولید، تفکر و سواد رسانهای درس را انتخاب و از وزارت آموزش و پرورش مجوز دریافت کنند.
در مدارس با «عملکرد ضعیف» توجه به واحد درسی سواد رسانهای با چالشهای متعددی روبه رو است نظیرِ آگاه نبودن اولیای مدرسه از ضرورت درس سواد رسانهای، نداشتن مربی و مدرس متخصص برای آموزش کتاب و تراکم جمعیت دانش آموزی در کلاس درس، عدم مشارکت دانش آموزان در بحث ها و همچنین هزینه بر بودنِ این واحد درسی. بنابراین چندان مورد استقبال قرار نگرفته است.
مدارس با «عملکرد مناسب» سعی کردهاند تا دورههای آموزشی را در رابطه با فضای مجازی و سواد رسانهای برای والدین برگزار کنند و حتی آنان را به فعالیت ترکیبی معلمان (فعالیت با معلم هنر و کامپیوتر) ترغیب سازند.
یکی دیگر از فعالیتهای آموزش و پرورش ورود، تدریس و آموزش کتاب دهم در مدارس است. با توجه به نتایج، نقاط منفی این کتاب عبارتند از: بومی نبودن سواد رسانهای، بی توجهی به تأثیر مثبت فناوریهای رسانهای، بی توجهی به علایق دانش آموزان، بی فایده بودن برخی تمرینها، وجود گسستگی بین فصول، دانش محورنبودن، زیاد بودن تکالیف، زیاد بودن محتوا، نبود انیمیشن و سایر تولیدات رسانهای کمک آموزشی مرتبط، کم توجهی در به روزرسانی دائم محتوای کتاب، توجه نکردن به دانشآموزان حاشیهنشین و کم برخوردار و کمبود نیروی انسانی ماهر برای آموزش بوده است.
در بخش آموزش عالی تنها دانشگاه علمی کاربردی به حوزه سواد رسانهای ورود پیدا کرده است درحالی که ضرورت دارد سایر دانشگاهها و موسسههای پژوهشی نیز به عنوان متولیان امر آموزش به این مهم توجه نشان دهند
در بخش آموزش عالی (آموزش رسمی) صرفاً دانشگاه علمی کاربردی به این حوزه ورود پیدا کرده است؛ درحالی که ضرورت دارد سایر دانشگاهها و موسسههای پژوهشی نیز به عنوان متولیان امر آموزش به این مهم توجه نشان دهند. در حال حاضر پژوهشگران بسیاری به تولید و ترجمه محتوای پژوهشی مرتبط با سواد رسانهای و اطلاعاتی می پردازند که متاسفانه این تولیدات به نظام آموزشی و بدنه جامعه تزریق نشدهاند؛ بنابراین ما در ایران نیازمند همگرایی و تشکیل شبکه نخبگانی در حوزه تولید محتوا و بومیسازی سواد رسانهای و اطلاعاتی هستیم.
گفتمان آموزشهای غیررسمی
این گفتمان به دو بخشِ فعالیت انجمن سواد رسانهای ایران و موسسههای مردم نهاد تقسیم میشود. از جمله موانع، مشکلات و نقاط ضعف انجمنها توجه اندک به بحث مهارتی و کارهای کارگاهی است. یکی از مسائلی که انجمنها با آن مواجه هستند، کارکرد مطالبهگری در برابر حاکمیت و دولت است، اما همین امر برای انجام میتواند مشکلات و موانعی ایجاد کند. یکی از نقاط ضعف انجمنها، در رابطه با مفهومسازی سواد رسانهای است، زیرا در انجمنها به جای توجه به معناسازی این مفهوم، به معنایابی توجه میشود. نقطه ضعف دیگر انجمنها، تاکید بیشتر بر رویکرد سواد خبری، اختصاصی بودن فعالیتها، استفاده از استادان درون موسسه، عملکرد جزیرهای، مشخص نبودن فعالیتها و نقش تصدیگری دولت است.
در موسسههای مردم نهاد که اقدام به راهاندازی مدارس رسانهای کردند نیز کاستیهایی وجود دارد، از جمله بازاری بودن این مدارس، توجه کمتر به ارتقای سواد رسانهای، رقابتی بودن مدارس و تمرکز هدف از آموزش بر حافظۀ آموزشپذیر و شناختی. درحالی که باید تفکر را هدف قرار دهند و حوزههای عملی و نگرشی را درگیر کنند.
با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت در امر آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در نظام آموزش ایران، رویکردهای مساله - تحقیق که یک شیوه دانش آموز محور است و همچنین یادگیری مبتنی بر مساله که یک برنامه درسی و سیستم آموزشی است که خود به خود مهارتها و دانشهای پایهای میانرشتهای دانشآموزان و همچنین استراتژیهای تفکر انتقادی و حل مساله را گسترش میدهد، کمتر مورد توجه قرار گرفته و «سواد اطلاعاتی» در مراکز آموزشی چه رسمی و چه غیررسمی مغفول مانده است.
در امر آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در نظام آموزش ایران، رویکردهای مساله - تحقیق و همچنین یادگیری مبتنی بر مساله کمتر مورد توجه قرار گرفته و «سواد اطلاعاتی» در مراکز آموزشی چه رسمی و چه غیررسمی مغفول مانده است
اما اگر آموزش براساس طرح درس معلمان در یونسکو صورت گیرد، مخاطبان میتوانند به مرحلهای از شناخت و فراشناخت نسبت به سواد رسانهای دست یابند.
براساس نظریه فراشناخت «فلاول»، این امر به مخاطب برای اندیشیدن و پرورش مهارتهای فکرکردن و مهارتهای انتقال یاد گرفتهها در موقعیتهای متعدد کمک میکند و در مرحله بعد روشهای مورد استفاده برای تنظیم فرایندهای شناختی خودش (روش های کنترل و نظارت بر یادگیری) را به کار میگیرد.
در یک محیط یادگیری فراشناختی، هدف، پیشرفت یا افزایش دانش جمعی از طریق حمایت از دانش فردی است.
بنابراین مخاطب زمانی بهتر یاد میگیرد که در فرایند ساختن دانش نقش داشته باشد یعنی به مخاطب فعال تبدیل شود. همچنین باید فرهنگ یادگرفتن پرورش یابد. به علاوه، بحث کردن در کلاس درس باید مبتنی بر تبادل آزادانه و فعالانۀ ایدهها و اندیشهها دربارۀ یادگیری بین معلم و دانش آموزان و بین دانش آموزان با یکدیگر باشد، این تبادل اندیشهها می تواند سبب بهبود و توسعۀ مهارتهای فراشناختی مخاطب شود.
چه باید کرد؟
این پژوهش با توجه یافتههای خود، راهکارهای کاربردی زیر را پیشنهاد میدهد:
۱- با توجه به دیدگاه خبرگان و متخصصان در رابطه با کم توجهی به تفکر انتقادی در نظام آموزشی، آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در گروههای مختلف سنی از دبستان تا دبیرستان و دانشگاهها مورد توجه قرار گیرد و تبدیل به اولویت شود.
۲- پل ارتباطی قوی بین موسسهها و انجمنهای مردم نهاد رسانهای و اطلاعاتی با نظام آموزش و پرورش برقرار شود. البته در محتوای آموزشی و همچنین روشهای آموزشی خود باید از طرح درس یونسکو برای معلمان وام گیرند.
۳- به منظور تقویت ارتباط بین رسانهها با مدارس، طرحهایی درباره ارتباط مدارس ودانشگاهها با صنایع رسانهای و مبتنی بر تولید محتواهای آموزشی مورد نیاز سواد رسانهای و اطلاعاتی تدوین شود. مشارکت رسانه در فعالیتهای سواد رسانهای و اطلاعاتی با تولید محتواهای ارزشمند و برنامههای ویژه میتواند نقش تعیین کنندهای در چرایی و چگونگی سیاستگذاری در ارتقای سواد رسانهای و اطلاعاتی بازی کند.
۴- با بهرهگیری از دیدگاه خبرگان و متخصصان، برای سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران متولی تعیین شود.
۵- تعیین روز یا هفتهای با عنوان روز یا هفته ملی سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران، جهت به اشتراک گذاشتنِ تجربهها و پژوهشهای پژوهشگران، دانشگاهیان، آموزگاران، صاحبان صنایع رسانهای، والدین، دانش آموزان، دانشجویان و کلیه فعالان سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران صورت گیرد.
۶- در رابطه با کاهش نقش تصدیگری دولت پیشنهاد میشود دغدغهسازی، آگاهی بخشی و توانمندسازی خانوادهها و عموم شهروندان در دستورکار قرار گیرد و شهروندان از طریق انجمنهای مدنی در ارتقای سواد رسانهای و اطلاعاتی مشارکت کنند، زیرا این امر سبب میشود، عناصر مثبتی برای گسترش سیاستگذاریها در زمینۀ سواد رسانهای و اطلاعاتی فراهم شود.
۷- برگزاری دورههای آموزشی برای سیاستگذاران و افراد بانفوذ در لایههای قدرت همچون نمایندگان مجلس به منظور آشنایی با سواد رسانهای و اطلاعاتی در دستورکارقرار گیرد تا بتوانند در رابطه با قانونگذاری مناسب و کاربردی در این زمینه گامهای مفید و موثری بردارند.
منبع:
سیما میربخش، محمد سلطانیفر و بهاره نصیری، «گفتمانهای حاکم بر سواد رسانهای و اطلاعاتی در ایران»، دوفصلنامه علمی دین و ارتباطات، سال بیست ونهم، شماره اول (پیاپی ۶۱)، بهار و تابستان ۱۴۰۱