تهران- ایرنا- سفیر ایران در یونسکو در بیان کلان‌مسایل علوم انسانی گفت: این علوم در ایران باید به‌روز شود تا مقتضیات عصر حاضر را برآورد و تعاملی سازنده با علوم اسلامی داشته باشد.

به گزارش گروه علم و آموزش ایرنا از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دکتر احمد پاکتچی عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سفیر ایران در یونسکو در نخستین نشست علمی از سلسله جلسات بازشناسی وضعیت علوم انسانی در ایران با حضور اعضای شورای دبیران بررسی متون و کتب علوم انسانی به موضوع علوم انسانی در ایران: چالش ها و راهکارها: منظر جهانی به مسئله سخنرانی کرد.

وی در بیان کلان‌مسایل علوم انسانی به این نکته پرداخت که علوم انسانی در ایران نیازمند به‌روزشدن است تا بتواند مقتضیات عصر حاضر را برآورده کند و از سوی دیگر باید بتواند تعاملی سازنده با علوم اسلامی داشته باشد. 

عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به بنیادهای فلسفی جریان‌ها و طرز فکرهای غالب در علوم انسانی؛ شامل لیبرالیسم، اومانیسم، سکولاریسم، مارکسیسم، پراگماتیسم، رئالیسم، ایدئالیسم، اگزیستانسیالیسم و پدیدارشناسی پرداخت و یادآور شد پسامدرنیسم از جمله بنیادهای فلسفی بود که بیشتر به آن توجه شد. 

پاکتچی پس از تشریح بنیادهای فلسفی تاکید کرد: علوم باید بنیاد فلسفی داشته باشند و علم بدون بنیاد فلسفی، ساختن بنا بر روی آب است. آنچه قابل انتقاد است، تکیه کردن بر محصول، بدون توجه داشتن به بنیادهای فلسفی نظریه‌ها و دستاوردهاست.

وی از «آموزش و کاربست نظریه‌ها و دستاوردهای علوم انسانی بدون اعتنا به مبانی فلسفی آن» و «معرفی ناقص یا گزینشی مبانی فلسفی در آموزش علوم انسانی» انتقاد کرد و در ادامه به نقد برخی بنیادهای فلسفی همانند نگرش‌های مارکسیستی، تجربه‌گرایی و توسعه روش‌های تجربه‌گرا به حوزه علوم انسانی پرداخت.

پاکتچی به غرب‌گرایی در علم پرداخت و ضمن یادآوری روندها و دوره‌های یونان رُم، اروپای قرون وسطی، رنسانس، رفرماسیون و روشنگری، اکتفاکردن به این صورت‌بندی و بی‌توجهی به کانون‌های تمدن و علم بیرون از تمدن غربی همانند تمدن‌های چین، هند، روسیه، جهان عرب و ترکیه، ژاپن، آمریکای جنوبی انتقاد کرد. وی «انگلیسی محوری» در علم به‌ویژه در علوم انسانی در ایران و کم‌توجهی به متون و دانش‌های تولید شده به زبان‌های اروپایی غیر انگلیسی را معضل مهم علوم انسانی در ایران دانست.

انگلیسی‌محوری، نقطه ضعف توسعه علوم انسانی

سفیر ایران در یونسکو اظهار داشت: انگلیسی‌محوری در علم به معنای مهجوریت آثار به دیگر زبان‌های شناخته‌شده؛ مانند فرانسوی، آلمانی و روسی در حوزه‌های علوم مختلفی مانند زبان‌شناسی، علم فرهنگ، نشانه‌شناسی، حوزه عدالت غیره است. فراتر از آن با توسعه گفتمان انگلیسی‌محوری آثار دیگر زبان‌های نامشهور غربی در فضای علوم انسانی؛ همچون زبان‌های ایتالیایی، دانمارکی، اسپانیولی، پرتغالی، چک و اسلواکی، لهستانی، مجارستانی در علوم و حوزه‌هایی مانند زبان‌شناسی، نشانه‌شناسی، فلسفه، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، تاریخ، نظریه‌های هنر، علم و فناوری، اقتصاد سیاسی، قوم‌شناسی، فرهنگ، ترجمه بینانشانه‌ای، زیبایی‌شناسی، نظریه‌های ادبی نیز مهجور می‌مانند.

 
به عنوان نمونه در حوزه زبان‌شناسی و تأثیر حاکمیت گفتمان انگلیسی‌محوری و مهجوریت دیگر آثار علمی نگاشته‌شده به زبان‌های غیرانگلیسی، انگلیسی‌محوری موجب شد محوریت «نوآم چامسکی، زبانشناس آمریکایی ۱۹۲۸» در زبان‌شناسی سال‌های اخیر بیشتر شود و زبان‌شناسانی امثال هومبولت (زبانشناس اهل پروس ۱۷۶۷ تا ۱۸۳۵) ناشناخته بمانند. وی به عدم توجه به زبان‌شناسی اجتماعی نیکلای مار(Nikolai Marr) ، بی توجهی به بندشناسی (جمله‌شناسی) روسی (Phraseology)، بی توجهی به تبار روسی نشانه‌شناسی  ناشناختگی آثار زبان‌شناسان چک باوجود اهمیت مکتب پراگ و در کل، مهجوریت آثار به زبان‌های نامشهور غربی اشاره کرد.

پاکتچی اکتفا کردن به زبان انگلیسی نزد محققان علوم انسانی در ایران و فقدان آگاهی از دیگر زبان‌های علمی را یکی از نقیصه‌های مهم وضعیت ما در علوم انسانی دانست، به‌نحوی که دسترسی ما به منابع علمی جهانی را غالباً از دریچه متون و کتب انگلیسی زبان قرار داده و تأکید مقام معظم رهبری بر توسعه و تکثّر آموزش زبانی را در این زمینه بسیار مهم قلمداد کرد.

وی همچنین به سه‌گانه: فرهنگ، تاریخ و زبان به عنوان مثلث اساسی‌ و راهبری کننده الهیات و زبان‌شناسی پرداخت و گفت: ما در فلسفه متوجه زبان‌مندی و تاریخ‌مندی تفکر هستیم و آن را به عنوان امری پذیرفته شده مورد توجه قرار می دهیم، اما در حوزه علوم انسانی، اندیشه‌ها و نظریات را فارغ از توجه به زبانی که در آن بالیده‌اند و تاریخی که در آن به‌ بار آمده‌اند، بررسی می‌کنیم.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان نمونه‌هایی از متفکرانی که به دو زبان قلم زده‌اند همچون رنه دکارت، گئورگ لوکاچ، شیخ شهاب‌الدین سهروردی تفاوت‌های اندیشه ایشان در دو زبان مختلف را یادآوری کرد و آن را به دلیل ظرفیت‌های زبانی و فرهنگی ملل مختلف برشمرد.

انگلیسی‌فکر کردن عامل مهم فقر نظریه‌پردازی اصیل در ایران

پاکتچی به وضعیت زبانی علوم انسانی در ایران، یکی از عوامل مهم فقر نظریه‌پردازی اصیل در علوم انسانی ایران را انگلیسی فکر کردن محققان علوم انسانی برشمرد و با تأکید بر لزوم توجه به غناء بخشیدن به زبان فارسی در حوزه تولید دانش اظهار داشت: ما انگلیسی فکر می‌کنیم و فارسی می‌نویسیم و تا وقتی  این‌گونه تفکر می‌کنیم، تحت سلطه فکری باقی می‌مانیم.

وی در توضیح بیشتر این مساله گفت: تفکر ما در زبان فارسی، انگلیسی‌محور شده است؛ به گونه‌ای که وقتی در فضای دانشگاهی به «جامعه» و «اجتماع» می‌اندیشیم به صورت ناخودآگاه معادل انگلیسی آن society و community در ذهن متبادر می‌شود، اما در زبان آلمانی، ابداع اجتماع و جامعه به گماین‌شافت و گزل‌شافت (Gemeinschaft  و Gesellschaft) را داریم که توسط متفکران علوم اجتماعی و انسانی در زبان‌های غیرآلمانی نیز پذیرفته شده است.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با ذکر مصادیق غرب‌محوری و انگلیسی‌محوری در زبان و فرهنگ کشورهای مختلف و ایران، عنوان کرد: غرب‌محوری، مسئله چند دهه‌ای است و انگلیسی‌محوری دو دهه است به سطح مسئله برای ما رسیده است. انگلیسی‌محوری یک چالش جهانی است و چالش‌های جهانی علوم انسانی می‌تواند پاسخ‌های مناسب‌تری را برای ما فراهم کند.

زبان انگلیسی واسط زبانی فرهنگ‌های مختلف

پاکتچی در پاسخ به سؤالی دکتر بلیغ، دبیر گروه علوم اجتماعی شورای بررسی متون که چرا ساده‌سازی مفاهیم تاریخ، زبان و فرهنگ در فضای انگلیسی و آمریکایی، قدرت تولید می‌کند؟ گفت: زبان انگلیسی اکنون واسط زبانی میان فرهنگ‌های مختلف شده و این ساده‌سازی ضرورت انتقال به دیگر فرهنگ‌هاست.

هرگاه اندیشه‌ای به زبان دیگر ترجمه می‌شود، ناگریز بخشی از مفاهیم اصلی و اولیه آن از قلم می‌افتد و به‌عبارتی انتقال کامل اندیشه در ترجمه به زبان انگلیسی صورت نمی‌گیرد و معنای متن ریزش دارد.


وی با ذکر نمونه‌هایی به ضعف ترجمه انگلیسی کتب تراز اول حوزه علوم انسانی اشاره کرد و یادآور شد: برای نمونه کتاب «لو ویگوتسکی، روانشناس روس ۱۸۹۶ تا ۱۹۳۴» با عنوان زبان و تفکر که با همین نام به انگلیسی ترجمه شده و اغلب به همین منبع انگلیسی نیز استناد می‌شود، نسبت به متن اصلی دچار ایرادات جدی است. ترجمه انگلیسی این اثر ویگوتسکی بسیار به ایده و اندیشه مؤلف ضربه زده و حتی در عنوان کتاب این ایراد به وضوح به چشم می‌خورد و تأیید می‌کند چطور این گونه ترجمه‌ها، مفاهیم را از هم گسسته می‌کند.