واکاوی سخنان متولیان نهادهای ورزشی بینالمللی بیانگر آن است که آنها همیشه دم از جدایی ورزش از سیاست زده و میزنند و حتی آن را در قوانین خود آوردهاند اما در عمل، هر جا لازم باشد و منافع سیاسیشان ایجاب کند، رویکرد کاملا برعکسی را در پیش گرفته و در این زمینه، ورزش را بازیچه سیاستهای خود میکنند.
ردپای دیپلماتها در ورزش
بسیاری دوست دارند وقتی ورزش را تعریف میکنند، حرفی از سیاست نزنند اما ورزش بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید، برای کشورهای مختلف جهان، سیاسی است. این روزها میتوان صدها مورد از وقایع سیاسی رخ داده در گوشه و کنار ورزش را مرور کرد؛ رویدادهایی که برخی را حاکمان کشورها رقم زدهاند و برخی دیگر را ورزشکاران اما پدیدآورندگان وقایع، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکنند؛ ماجرایی به نام «ورزش سیاسی!»
یکی از وقایعی که مصداق دخالت سیاست در ورزش است در سال ۱۹۲۰ و با پایان جنگ جهانی اول رخ دادبسیاری معتقدند که سیاست نباید در ورزش وارد شود اما موارد بینالمللی زیادی وجود دارد که نقض این مساله را نشان میدهد. بهعنوان نمونه المپیک ۱۹۰۸ لندن نخستین دورهای بود که درگیر مسائل سیاسی شد؛ از جنجال افتتاحیه مسابقات و پایین نیاوردن پرچم آمریکا در برابر پادشاه انگلیس که بگذریم؛ به ماجرای درگیری ورزشکاران فنلاندی برای به دست گرفتن پرچم روسیه تزاری میرسیم. حتی در آن دوران، پرچمداران فنلاند که به نوعی مستعمره روسیه محسوب میشدند حاضر نشدند پرچم این کشور را به دست بگیرند و بهعنوان نخستین کشوری شناخته شدند که بدون پرچم در المپیک رژه رفتند. ایرلندیها هم که در اوج مبارزاتشان برای رهایی از استعمار بریتانیا بودند در اعتراض به نپذیرفتن استقلالشان، مسابقات المپیک را تحریم کردند.
جنگ جهانی اول به طور طبیعی المپیک را تحت تاثیر قرار داد و بازیهای سال ۱۹۱۶ به همین دلیل برگزار نشد اما شاید یکی از وقایعی که مصداق دخالت سیاست در ورزش است در سال ۱۹۲۰ و با پایان جنگ جهانی اول رخ داد.
در این سال کشورهای پیروز جنگ به کشورهایی که در جنگ جهانی شکست خورده محسوب میشدند، اجازه حضور در بازیهای المپیک را ندادند تا تاریخ برای نخستینبار شاهد تاثیر جنگ و خصومت سخت کشورها در ورزش باشد. سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم و همزمان قدرتگیری «هیتلر» در آلمان، المپیک ۱۹۳۶ نیز در این کشور آغاز به کار کرد؛ «هیتلر» در این مسابقات فقط به برندگان آلمانی تبریک گفت و به «کورنلیوس جانسون» برنده سیاهپوست آمریکایی طلای پرش ارتفاع توجهی نکرد.
هنگامی که مقامهای کمیته بینالمللی المپیک به «هیتلر» گفتند که یا باید به همه مدالآوران تبریک بگوید یا به هیچیک، وی گزینه دوم را انتخاب کرد. هنگامی که «جسی اوونز» طلا را کسب کرد، «هیتلر» پیش از مراسم اهدای جوایز، ورزشگاه را ترک کرده بود.
در ماجرای پیچیده فوتبال هم سالهاست که تیمهای عربستانی در ایران به میدان نمیروند و کار را به زمینهای بیطرف کشاندهاند و ادعا میکنند به دلیل مشکلات سیاسی ، حاضر نیستند به کشورمان سفر کنند. مشابه این موضوع اما برای قطریها و بعد از تیره شدن روابطشان با عربستان و امارات رخ داد؛ دیپلماتها اما به بهانه «عدم دخالت سیاست در ورزش» بیکار ننشستند و با رایزنیهای خود مشکل را حل کردند و عربستانیها موظف شدند باشگاههایشان را برای مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به قطر اعزام کنند.
فدراسیونهای جهانی در بخشهای مختلف ورزشی بارها نشان دادهاند که برخلاف شعارهای ظاهرپسند جدا بودن ورزش از سیاست، در برابر تصمیمهای قدرتهای سیاسی، به راحتی کوتاه آمده و تابع دستورات آنها هستند
تحریم ورزش روسیه
جنگ روسیه و اوکراین، دامن ورزشکاران روسی را گرفت و در حال حاضر آنها نمیتوانند در طیف گستردهای از ورزشها در عرصه بینالمللی رقابت کنند. بر این اساس شمار زیادی از فدراسیونهای بینالمللی به توصیه کمیته بینالمللی المپیک اقدام به تحریم ورزشکاران روسیه و بلاروس کردهاند.
در واقع فدراسیونهای جهانی همه رشتههای ورزشی، به دستور کمیته بینالمللی المپیک، ورزشکاران روس را تحریم کردند. «توماس باخ» رئیس کمیته بینالمللی المپیک با دفاع از این موضع، مدعی شده که هدف تحریمهای این نهاد، دولت روسیه بوده و بخشی از این اقدام برای تامین «امنیت» ورزشکاران روس است!
در ابتدای تقابل مسکو و اوکراین، تحریم ورزشی روسیه با سلب حق میزبانی فینال لیگ قهرمانان اروپا از این کشور کلید خورد. این دیدار قرار بود هفتم خردادماه امسال در ورزشگاه گازپروم شهر سن پترزبورگ برگزار شود. اتحادیه فوتبال اروپا که خود مدعی سرسخت جدایی ورزش از سیاست بوده و بارها باشگاهها و بازیکنان را به بهانه رفتار سیاسی جریمه و محروم کرده، در اقدامی حرکتی سیاسی، میزبانی فینال لیگ قهرمانان را از سن پترزبورگ گرفت و به پاریس و ورزشگاه پارک دو پرنس اهدا کرد.
هنوز از این ماجرا نگذشته بود که تیم ملی فوتبال لهستان که در پلیآف جام جهانی با روسیه بازی داشت، اعلام کرد در این دیدار حاضر نخواهد شد. تیمهای سوئد و جمهوری چک هم که رقبای احتمالی روسیه بودند، چنین موضعی گرفتند و جالبتر اینکه هر سه تیم به همراه رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه از فیفا خواستند روسیه را از جام جهانی قطر کنار بگذارد.
هرچند فیفا در ابتدا و در ظاهر زیر بار محرومیت روسیه از جام جهانی نرفت و فقط سرود ملی و پرچم روسیه را تحریم کرد و حکم داد تیم ملی فوتبال روسیه با عنوان اتحادیه فوتبال روسیه در مسابقات بینالمللی حضور یابد اما در برابر فشارهای سیاسی، با صدور بیانیهای مشترک با یوفا، تیم ملی روسیه را به دلیل جنگ با اوکراین، تا اطلاع ثانوی از حضور در همه رقابتهای بینالمللی از جمله جام جهانی قطرمحروم کرد.
این رویکرد سیاسی نهاد بینالمللی ورزشی در حالی علیه روسیه اعمال شده که فیفا هیچ اقدامی علیه کشورهایی که در سالیان گذشته علیه کشور دیگری جنگ و درگیری راهانداختهاند، انجام نداد؛ از جمله حمله ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ به افغانستان و محروم نکردن آمریکا از جام جهانی ۲۰۰۲ کره - ژاپن.
تحریم ورزشی روسیه به همه رشتههای ورزشی هم رسید؛ از جمله فدراسیون جهانی والیبال که در ادامه سیاسیکردن ورزش، میزبانی لیگ ملتهای والیبال و جام جهانی را از این کشور گرفت.
سیاستهای دوگانه، تمامی ندارد
این رویکردهای سیاسی در ورزش علیه برخی کشورها در حالی رخ داده و ادامه دارد که در نمونههای مختلفی، نهادهای بینالمللی ورزش، به دلیل دستورات سیاسی قدرتهای جهان، هرجا که خواستهاند، به مقابله با برخی کشورها و باشگاهها پرداختهاند؛ از جمله میتوان به اهتزار پرچم فلسطین در ورزشگاه سلیتک اسکاتلند توسط هواداران این تیم اشاره کرد که سبب جریمه این باشگاه شد.
البته این نگاه سیاسی به ورزش از سوی نهادهای بینالمللی ورزشی، علیه کشورمان نیز بارها مشاهده شده است. فدراسیونهای جهانی در بخشهای مختلف ورزشی بارها نشان دادهاند که برخلاف شعارهای ظاهرپسند جدا بودن ورزش از سیاست، در برابر تصمیمهای قدرتهای سیاسی، به راحتی کوتاه آمده و تابع دستورات آنها هستند. در این رابطه میتوان به بلوکهشدن پولهای فوتبال کشورمان در فیفا به بهانه تحریمهای آمریکا اشاره کرد؛ یا کنفدراسیون فوتبال آسیا که آن هم به بهانه تحریم، پاداشهای تیمهای ایرانی را مسدود کرده است.
با مرور این وقایع به راحتی میتوان فهمید که دخالت سیاست کشورها در ورزش، موضوع دیروز و امروز نبوده و در این بین کشورهایی که مدعی جدا بودن ورزش از سیاست هستند، بیشترین سهم دخالت سیاست در ورزش را داشته و دارند؛ بنابراین باید پذیرفت که «ورزش بیشتر از چیزی که فکرش را میکنیم سیاسی شده است.»