اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در تلاش است تا در سلسله مطالبی یاد و اثر استادان و پژوهشگران ایران اسلامی را که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفتند، زنده کند.
در همین ارتباط در گزارشی پژوهشی با عنوان «نظریهپردازی که رژیمهای بینالمللی را میشناخت» و یادداشتی با عنوان «استادی که در حوزه روابط بینالملل دغدغهمند بود» به بررسی حیات علمی و آثار دکتر ابومحمد عسگرخانی پرداخته شد.
دکتر «سهراب انعامی علمداری» شرحی را که در ادامه میخوانید درباره دکتر عسگرخانی به رشته تحریر در آورده است؛
برای اولین بار دکتر ابومحمد عسگرخانی را در دفتر مطالعات سیاسی بینالمللی وزارت امور خارجه دیدم؛ استادی با موهای سفید بلند و عینک بزرگ که صدای پدرانه و مهربانی داشت و روابط بینالملل را شیوا و با نجوای عجیب پدرانه و با کلمات انگلیسی توضیح میداد. بعدها استادم در دانشکده حقوق و علوم سیاسی شد برای درس نظریههای روابط بینالملل.
هرچند به دلیل مشغله کاری ایشان، تعداد جلساتی را که با دکتر عسگرخانی کلاس درس داشتیم آن اندازه که طلب میکردیم نبود اما همواره مشتاق شنیدن نظریهها و تحولات مرتبط با نظام بینالملل از زبان شیوای ایشان بودم.
دکتر عسگرخانی شیوه عجیبی در تدریس داشت؛ در اولین جلسه کلاس به دانشجویان میگفت در صورتی که در جلسات کلاس غیبت نداشته باشید، شما نمره ۱۰ به عنوان نمره مبنا را کسب کردهاید و در آن زمان این موضوع برای دانشجویان چه در سطح کارشناسی و چه کارشناسی ارشد عجیب بود.
دکتر عسگرخانی افزون بر شیوه تدریس، نگاه ویژهای به روابط بینالملل داشت که در بخش زیادی از موضوعات و تحلیلها، طیفی از رئالیسم سنتی تا رئالیسم تدافعی را شامل میشد. آن روزها مباحث مرتبط با موضع هستهای ایران تازه داغ شده بود و دکتر عسگرخانی بحثهای رئالیسم سنتی، موازنه قوا، رئالیسم ساختاری با نظریهپرداز مشهور آن یعنی کنت والتز و کتاب معظم «نظریه روابط بینالملل» و سپس نظریههای رژیمهای بینالمللی جک اسنایدر را به مرور تبیین و تحلیل میکرد.
فراموش نمیکنم بعدها که پرونده هستهای ایران به مراحل پیچیدهتری رسید، دکتر عسگرخانی با شرکت در نشستهای علمی و خبری دیدگاه خود مبنی بر لزوم دستیابی ایران به بازدارندگی اتمی و ایجاد موازنه قوا در منطقه غرب آسیا را مطرح کرد که البته مخالفان و موافقان زیادی هم داشت.
دکتر عسگرخانی را میتوان مهمترین شارح نظریه رئالیسم و رژیمهای بینالمللی در ایران و فراتر از آن نظریهپرداز رئالیسم ایرانی خواند؛ نظریهای که در آن عناصر و مولفههای ژئوپلیتیک قدرت کشور و منطق موازنهگرایی تاریخی ایران در منطقه راهبردی غرب آسیا مورد توجه قرار گرفته است.
دکتر عسگرخانی شاید نظریهپردازی تام به سبب تمرکز تک بُعدی بر ساحت تحلیل نظری رئالیستی و آن هم رئالیسم سنتی نبود اما تمرکز و پافشاری نظری روی یک نظریه متقن و روشمند، او را به استادی توانمند در حوزه نظری و تحلیلی ایران تبدیل کرده است.
روحش شاد و یادش گرامی
*پژوهشگر حوزه بینالملل