به گزارش ایرنا، شهید «روبرت اودیسیان» فرزند نخست خانوادهای مسیحی سال ۱۳۴۵ که در شهر تهران به دنیا آمد و بعدها به همراه پدرش «آرام اودیسیان» و مادرش «مارتان دلگالیسیان» ساکن شهر گنبدکاووس شد در سن ۱۸ سالگی به خدمت سربازی رفت و سال ۱۳۶۴ در منطقه گیلانغرب به درجه جانبازی ۷۰ درصد نائل آمد.
«روبرت اودیسیان» که به دلیل اصابت ترکش به کمر و چشم چپ دچار مجروحیت شد سرانجام بعد از ۲۸ سال تحمل درد و مشقت ناشی از صدمات مجروحیت در سال ۱۳۹۲ به جمع یاران شهیدش پیوست و آسمانی شد.
به بهانه هفته دفاع مقدس به سراغ مادر تنها شهید ارمنی دفاع مقدس استان گلستان رفتیم و وی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا شهید اودیسیان را پسری بسیار مهربان و خونگرم توصیف کرد و گفت: روبرت از همان کودکی به خانوادهاش کمک میکرد و در اوقات بیکاری در کنار پدرش به شغل نجاری مشغول بود و آثار دستی زیبایی با چوب میساخت.
به همراه همسرم در یکی از روستاهای ترکمننشین گنبدکاووس با کمترین امکانات زندگی میکردیم و همسرم به کار کشاورزی و نجاری مشغول بود و روبرت تا کلاس هشتم به درس خود ادامه داد و برای کمک به بهبود شرایط زندگی در کنار همسرم به شکل حرفهای نجاری را دنبال کرد.
عشق به وطن روبرت را عازم جبههها کرد
روحیه انقلابی و دفاع از وطن در میان تمام جوانان آن دوران به ویژه پسرم موج میزد و در سن ۱۸ سالگی به عشق مبارزه با دشمن و حفاظت از خاک ایران اسلامی برای اعزام به سربازی نامنویسی کرد و بعد از گذراندن سه ماه آموزشی به منطقه گیلانغرب اعزام شد.
با گذشت کمتر از یک سال از خدمت سربازیاش خبر مجروحیت روبرت را برایمان آوردند اما زمانی که پایم به بیمارستان سجاد تهران رسید با مشاهده وضعیت وی هیچ امیدی به زندهماندنش نداشتم و ۲ ماه تمام بالای سر وی بودم و تا جایی که از توانم بر میآمد به پسرم و سایر مجروحان داخل اتاق که وضعیتی بهتر از روبرت نداشتند، کمک میکردم.
روبرت که بر اثر موج انفجار به مشکلات اعصاب و روان درگیر شد زمانی که هوشیاری خود را بهدست آورد با مشاهده صورت پوشیده از باندش و اینکه بعدها فهمید یک چشماش به دلیل ترکش تخلیه شده است احساس ناامیدی کرد و با توجه به اینکه امکان گذاشتن چشم مصنوعی برای وی در ایران وجود نداشت زمینه اعزاماش را به آلمان فراهم کردیم.
بعد از گذشت ۲ ماه از حضورش در آلمان در تماس با ما اعلام کرد که نمیتواند شرایط بیمارستان را تحمل کند و تاکنون اقدامی برای درمانش انجام نشده و بلافاصله از بیمارستان خارج شد و مدتی از وی خبری نبود و با پیگیریهای فراوان مطلع شدیم با پیدا کردن دوستانی مسیحی در کنار آنان زندگی میکند.
با هماهنگی برادرم، روبرت به آمریکا رفت و در آنجا چشم مصنوعی برای وی گذشته شد و سایر مراحل درمانش انجام شد اما بعد از گذشت ۲۰ سال دکترها اعلام کردند دیگر ادامه درمان فایدهای ندارد لذا تصمیم گرفت تا به ایران بیاید و روزهای پایانی عمر خود را در کنار خانواده بگذراند.
روبرت بسیار مهربان و خونگرم بود
روبرت زمانی که به ایران آمد شرایط جسمیاش مناسب نبود اما هر وقت که از نظر اعصاب و روان وضعیت نرمالی داشت همواره با من و خواهرش با محبت رفتار میکرد و سعی داشت جوری برخورد کند که من متوجه شدت درد وی نشوم اما لحظه لحظه شاهد آب شدناش بودم و در نهایت بعد از تحمل ۲۸ سال درد و رنج ناشی از مجرویت سال ۱۳۹۲ به شهادت رسید.
روبرت دیگر در کنارم نیست اما همواره خوبیها و محبتهایش مثل فیلم از جلوی چشمانم میگذرد از خریدن هدیه تا بازیهای کودکانهاش مثل مسابقه برداشتن تخم مرغ از داخل آرد که در مدرسه برگزار شد و پسرم با عشق و علاقه همراه هم کلاسیهایش با شرکت در آن ساعات شادی را گذراند.
مادر این شهید مسیحی با قدردانی از خدمات نظام جمهوری اسلامی از جوانان خواست اهداف و آرمانهای شهدا که مهمترین آن دفاع از وطنشان در مقابل توطئههای دشمنان بود را فراموش نکنند و ادامه دهنده راه آنان باشند.
پیکر روبرت اودیسیان جانباز ۷۰ درصد جنگ تحمیلی در قبرستان ارمنیها واقع در جاده خاوران تهران به خاک سپرده شده است.
در استان گلستان که اقوام، مذاهب و نژادهای مختلف را در خود جای داده است، اقلیت مسیحی و ارامنه نیز زندگی میکنند و عبادتگاهی در روستای «قرق» گرگان نیز دارند.
گلستان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس دست کم ۴ هزار شهید، افزون بر این ۱۳ هزار جانباز و یک هزار و ۱۷۸ آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.