عموم سـیره نویسان اتفاق دارند کـه تولد پیامبر گرامی اسلام «ص» در عام الفیل و سال ۵۷۰ میلادی و ماه ربیع الاول بوده اسـت. ولی در روز تولد او اختلاف دارند. مشهور میان محدثان شیعه این اسـت کـه آن حضرت در هفده ربیع الاول روز جمعه پس از طلوع فجر چشم بـه جهان گشود و مشهور میان اهل سنت این اسـت کـه ولادت آن حضرت در روز دوشنبه ۱۲ ربیع الاول اتفاق افتاده اسـت.
حضرت محمد مصطفی «ص» در روز ۲۷ رجبِ سالِ ۴۰ عام الفیل، هم زمان با سال ۱۳ پیش از هجرتِ پیامبر اسلام، در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا بـه پیامبری نایل آمد و مامور شد کـه چند خداپرستی و بت پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند پیامبر اسلام حضرتمحمد «ص» برترین پیامبران و رسولان و خاتـم آنهاست و پس از او پیامبری نخواهد آمد.
نام مبارکش چهار بار در قرآنِ مجید در سوره های – آل عمران، محمد، فتح، احزاب – آمده اسـت و نام دیگر آن حضرت «احمد» اسـت کـه یکبار در قرآن در سورۀ صف آیه ۶ ذکر شده اسـت. ولی القاب آن حضرت تحت عناوین – نبی، رسول، بشیر، نذیر، خاتم النبیین، الفاتح، نبی الرحمه، نبی التوبه، نبی الملحمه، رسول الله، الماحی، العاقب، المقفی، المصطفی، النبی الامی، طه، یس و…- ده ها بار در قرآن ذکر شده اسـت.
فرزندان پیامبر «ص» همه در عصر خودش از دنیا رفتند جز حضرتفاطمه زهرا «س» کـه یگانه یادگار پیامبراعظم «ص» اسـت. پس از بازگشت از حجه الوداع و انتخاب جانشینی حضرت علی «ع» در غدیر خم، چند ماهی نگذشته بود کـه پیامبر اسلام «ص» در بستر بیماری قرار گرفتند اما گهگاهی بـه مسجد رفته و با مردم نماز میخواندند و برخی موضوعات را تذکر میدادند.
مخصوصاً حدیثِ ثقلین را بار دیگر برای مردم یادآوری می نمودند و تمسـک بـه قرآن و عترت را بعنوان یگانه راه رستگاری بیان میفرمودند. بـه هر حال، مردم مدینه در اضطراب و نگرانی شدیدی بـه سر میبردند و سرانجام روح مقدس و بزرگ پیامبر گرامی اسلام«ص» ظهر روز دوشنبه ۲۸ ماه صفر بـه ملکوت اعلی پیوست.
شناخت پیامبر را باید با قلب و جان و ایمان مد نظر داشته باشیم بطوریکه ویژگی های ایشان را بدانیم و باور کنیم که رسول گرامی اسلام یک پیامبر الهی بود و با مقایسه پیامبر با ادیان جدید دیگر این حاصل خواهد شد. وقتی که در وجود پیامبر هیچگونه حرص و طمعی نسبت به دنیا دیده نمی شود و دیده می شود تمام ادیان و کسانی که خود را پیامبر دروغی معرفی کردند همه جاه طلب بودند انسان به این یقین می رسد که پیامبرش اُسوه بوده است.
زمانی که علم و آگاهی نسبت به اُسوه بودن پیامبر برای فرد حاصل شود ناخودآگاه مرید و عاشق پیامبر می شود که تمام ابعاد رفتاری پیامبر را در خودش زنده کند و آن را الگو و سرمشق زندگی خود قرار دهد. همچنین باید در اجتماع هم تلاش کنیم؛ در تبیین کتب درسی، در مدارس و فضاهای کاری با الگوبرداری از زندگی پیامبر بنا را درست کنیم، در اینصورت فرق این فضاها با فضاهایی که الگو و اُسوه ای چون پیامبر ندارند آشکار می شود این آشکار شدن باز هم باعث می شود که انسان حقیقتا پیامبر خود را در رفتار و کردار و تصمیماتش الگو قرار دهد.
«پیامبر اکرم (ص)» صفات حسنه فراوانی داشتند ایشان از بعد اخلاقی و رفتاری و حتی زهد از برتریهای فراوانی برخوردار بودند، حسن خلق «پیامبر اکرم (ص)» باعث شده بود تا همه ایشان را دوست داشته باشند و همین امر سبب شده بود تا مردم فوج فوج به دین اسلام گرایش پیدا کنند.
پیامبر «محمد امین» بود، چنانکه پیش از بعثت برای حضرت خدیجه یک سفر تجارتی به شام انجام داد، در آن سفر بیش از پیش لیاقت امانت داری و درست کاری خود را برای همگان روشن کرد. چنانکه برای حضرت خدیجه آشکار شد و به صداقت و امانت داری ایشان شهادت داد و از آن پس هم به محمد امین لقب یافت همه امانت ها را به پیامبر می سپردند. پس از بعثت نیز اگرچه با ایشان دشمنی پیدا کرده بودند اما باز هم امانت های خود را به دست پیامبر می سپردند. با ظلم نیز مبارزه می کرد با ظالمان هم خو نبود در دوران جاهلیت با گروهی که از ظلم و ستم رنج می بردند برای دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ظالمان هم پیمان شد.
پیامبر از زیبارویی و آراستگی بسیاری برخوردار بود، همانند ماه شب چهارده بود و هر کس چهره ایشان را یک بار می دید محو چهره اش می شد. پیامبر به آراستگی ظاهر از جمله خوش بویی، بوی خوش دهان، آراستگی موها، لباس و… بسیار اهمیت می داد.
ایشان اهل ترس نبود، اگر وارد میدان جنگ می شد شجاعانه می جنگید و جوانمردانه جانش را فدای دین و خدا می کرد. مشتاق بود تا اینکه برای خدا با اهدای جانش خدمتی کند. در روایات داریم که پیامبر در جنگها به قدری بدنش آسیب بر می داشت که در بخیه زدن مشکل ایجاد می شد. از فرماندهانی نبود که در عقب جبهه بماند و فقط دستور دهد اگر دستور جهاد می داد خودش در خط حمله حاضر بود.
پیامبر در سختی ها صبور بود و در کم و کاستی ها اهل قتاعت بود. سرچشمه ما همین ابعاد رفتاری پیامبر است که در تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صبر پیشه کنیم و در اقتصاد خانواده اهل قناعت باشیم.
رسول گرامی اسلام سعی می کرد با همه سازش کند و همه را در کنار خود جمع کند. به شقی ترین افراد احترام می گذاشت، با عرب جاهلیت و با بادیه نشین ها هم صحبت می شد با وجود اینکه آنها ادب را رعایت نمی کردند.
در دعاهای خود می فرمودند: خدایا همنشینی فقرا و تنگ دستان را نصیب من کن. از نشست و برخاست با فقرا و نیازمندان لذت می برد.
ایشان سختی خود را به دیگران محتمل نمی کرد و بارش را به دوش دیگران نمی گذاشت سعی می کرد کارها را خودش به تنهایی انجام دهد و تلاشش این بود که کارهای اصحاب را نیز خودش انجام دهد به طوری که به کمک اصحاب، اهل خانه و همسایه ها می رفت، به خادمان خانه در کارهای خانه و به فرزندان در امر تعیلم و تربیت کمک می کرد.
رسول گرامی اسلام می فرمود: خدایا از کسالت، بی نشاطی، سستی، تنبلی، عجز و زبونی به تو پناه می برم. او مسلمانان را به کار کردن تشویق کرد. می فرمود: عبادت ۷۰ جزء دارد و بهترین جزء آن کسب روزی حلال است. با اینکه پیامبر بود و یکسری از احکام الهی در رابطه با رزق و روزی پیامبر ذکر شده بود اما خود برای کسب روزی به وسیله کار کردن در تلاش بود.
پیامبر، رسولِ شادی بود. اگر می دید روزی اصحاب، یاران، همسایه ها و اهل خانه به دلیلی ناراحت بودند سعی در ایجاد شادی و ادخال سرور به آنها می کرد. از امام صادق (ع) روایت است که می فرماید: «مومن کسی است که در وجودش بهره ای از مزاح و شادی باشد». پیامبر در سختی ها سعی می کرد انسانی فرح بخش باشد و اهل تلخی و تندی نباشد، با خانواده، اُسرا و دشمنان با تند خویی رفتار نمی کرد و دیگران را نیز از برخورد تند نهی می کرد و اجازه نمی داد کسی از اصحاب تند خو پرورش پیدا کند.
پیامبر یک رهبر الهی بود، کسی که از طرف خداوند رسالت داشت و مبعوث شده بود و بعد از گذر مسایل سیاسی حاکمیت قسمت عمده ای از جزیره العرب را بر عهده گرفت این شخصیت در طول تاریخ نشان داده است که هر حاکمی نتوانسته در مقابل حکومت خود متواضع باشد ولی پیامبر این ویژگی را داشت و با همه افراد متواضعاته برخورد می کرد، احساس تکبر و بزرگ بینی نداشت و خود را بنده خدا می دید.
رسول اکرم (ص) ساده زیست بود، هیچگاه از طلا و جواهر برای خود استفاده نکرد چرا که عزت ایشان بر معرفت اخلاقی اش بود نه به طلا و جواهر.
ایشان متخلق به اخلاق الهی بود، پیامبرِ اخلاق و کسی بود که رسالت به او داده شده بود که اخلاق را در بشریت ترویج و تحکیم کرده و به اتمام برساند. او برای اخلاق نیک و پسندیده مبعوث شده بود.
سخاوتمندی و بخشندگی: پیامبر، سخی و ارحم الراحمین بود و در مقابل با مشرکان با رحمت و عطوفت برخورد می کرد. با ضعیفان و فقرا نیز رحمت پیشه می کردتا جایی که در روایتی آمده است مشرکان به وی تعرض می کردند و شکمبه گوسفندان را بر سر ایشان می ریختند اما پیامبر با عکس العمل های مناسب آنها را مطیع دین می کرد.
پیامبر فصیح ترین افراد عرب بود، با اینکه تحت تعلیم کلاس و استاد قرار نگرفته بود نیک سخن می گفت و از الفاظ زشت و ناروا استفاده نمی کرد. از سخن هایی که موجب آزرده شدن مخاطبش می شد پرهیز می کرد. بسیار دلنشین بود چنانکه هرکه پای سخن او می نشست مبهوت منطق کلامی ایشان می شد و به این رفتار پیامبر علاقه مند می شد و به اسلام می گروید.
پیامبر، رسولِ شادی بود. اگر می دید روزی اصحاب، یاران، همسایه ها و اهل خانه به دلیلی ناراحت بودند سعی در ایجاد شادی و ادخال سرور به آنها می کرد. از امام صادق (ع) روایت است که می فرماید:« مومن کسی است که در وجودش بهره ای از مزاح و شادی باشد». پیامبر در سختی ها سعی می کرد انسانی فرح بخش باشد و اهل تلخی و تندی نباشد، با خانواده، اُسرا و دشمنان با تند خویی رفتار نمی کرد و دیگران را نیز از برخورد تند نهی می کرد و اجازه نمی داد کسی از اصحاب تند خو پرورش پیدا کند.
پیامبر یک رهبر الهی بود، کسی که از طرف خداوند رسالت داشت و مبعوث شده بود و بعد از گذر مسایل سیاسی حاکمیت قسمت عمده ای از جزیره العرب را بر عهده گرفت این شخصیت در طول تاریخ نشان داده است که هر حاکمی نتوانسته در مقابل حکومت خود متواضع باشد ولی پیامبر این ویژگی را داشت و با همه افراد متواضعاته برخورد می کرد، احساس تکبر و بزرگ بینی نداشت و خود را بنده خدا می دید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: بهترین زنان، زنی که دارای این ویژگی های ده گانه باشد:
– آمادگی ( ذاتی و ارادی ) برای بارداری بسیار داشته باشد؛
– با محبت باشد؛
– با عفت و پاکدامن باشد؛
– در میان بستگانش سربلند و در نزد شوهرش فروتن باشد؛
– خود را در نزد شوهر بیاراید؛
– در نزد دیگران، حجاب و وقار و شرم خود را حفظ کند؛
– سخن شوهر را بشنود و از او اطاعت کند؛
– وقتی با شوهر خلوت کرد، آنچه او خواست دریغ نکند؛
– همانند مرد شوخ و بذله گو نباشد
(اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۴ )